نویسنده سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ درباره اینکه چرا فیلمنامه نویس ها برای نگارش فیلمنامه ها به تکرار افتاده اند گفت :بخشی از این ماجرای تکراری شدن و نرفتن فیلمنامه نویسان به سمت اقتباس مربوط به ماجراهای حقوقی است ،به هر حال ما باید حقوق مولف را اول پرداخت کنیم و رضایت مولف را جلب بکنیم بعد اگر تفاهمی بین نویسنده آن کتاب یا رمان و نویسنده فیلمنامه وجود داشته باشد که با یک تفاهمی کار پیش می رود ولی معمولا خب به اصطلاح گاهی نویسنده فیلمنامه دوست دارد که دستش باز باشد بر اساس داستان یا رمان ایده های اصلیش را بگیرد و آن چیزی که در ذهن خودش است را بنویسد که معمولا بر اساس همان توافقی که اتفاق نمی افتد دچار مشکل میشود.
بهبهانی نیا ادامه داد علاوه بر خرید حق مولف باید موارد دیگری هم رعایت شود مثلاً در تیتراژ حتما تیم اثر اصلی و نام نویسنده آن درج بشود.
وی گفت :تلویزیون ما به دلیل انحصاری بودن روش ها و سبک و سیاق خودش را دارد مدیران رسانه ملی در هر دوره تغییر می کنند و بحث سلیقه در تایید یا رد یک فیلمنامه بسیار پر رنگ است .
این نویسنده سریال های تلویزیون افزود:رمان و اصلا ادبیات مکتوب ما خیلی آزاد تر بازتر است و اما محدودیت هایی در تلویزیون و سینما وجود دارد خیلی مناسبات هست که ما باید در ادبیات نمایشی رعایت کنیم.و نقطه اوجش تلویزیون است
مسعود بهبهانی نیا گفت :در تئاتر مرتب این اقتباس های متفاوت از نمایشنامه های جهانی را می بینیم .
وی افزود :اقتباس کردن از یک اثر مشهور کپی برداری نیست بخشی از ماجرا عدم اقتباس در سینما و تلویزیون بر می گردد به تهیه کننده های فرهیخته که آگاه هستند و سفارش کار قبول نمی کنند خودشان به ادبیات روز آشنا هستند،مطالعه دارند و می توانند به اصطلاح مراحل اولیه حقوقی اثر را انجام می دهند و آن را در اختیار نویسنده فیلمنامه یا نمایش نامه قرار می دهند.
نویسنده سریال پر بیننده نرگس اظهار داشت :یک نکته کلیدی دیگری که وجود دارد این است که ادبیات نمایشی ادبیات مکتوب و رمان ادبیات داستانی ما ابرازش واژه است و تخیلی که توسط ذهن خواننده شکل می گیرد .در ادبیات نمایشی درام و فیلمنامه ما با تصویر کار داریم به جای واژه شما در این تفاوت و یا انتقال آن خیلی باید دقت کنید گاهی ده ها صفحه از سوی نویسنده نوشته میشود تا یک تصویر شاعرانه را خلق کند ،این انتقال برای یک فیلمنامه نویس خیلی سخته و خب همین باعث ایجاد اصطکاک میشود.
این نویسنده گفت :نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم تنبلی نویسنده ما ست که به سمت کتاب های روز نمی روند.مجموعه این عوامل باعث شده ما کمتر به ادبیات مکتوب مراجعه کنیم
وی افزود :یکی از منابع ما در سریال و فیلمسازی اقتباس است که متاسفانه همیشه کم داشتیم. رمانهای بسیار خوبی توسط نویسندگان داخلی نوشته میشود که بهترین نمونه برای اقتباس است. البته اقتباس از رمان سختتر از نمونههای دیگر است چراکه باید واژگان و اوصاف آن را دقیق به صورت دراماتیک تصویرسازی کرد. با تمام این وجود از نظر من اقتباسهای موفقی تاکنون در سینما و تلویزیون نداشتیم.
نویسنده سریال «نرگس» با بیان علت کمبود اقتباس تصریح کرد: یکی از دلایلی که نویسندگان کمتر به سراغ اقتباس میروند کاهش شدید مطالعه در مردم است. بنابراین آنها سعی میکنند سراغ تخیل خودشان و مسائل اجتماعی روز بروند. دلیل بعدی که باعث شده خود من هم سراغ آن نروم محدودیتهای تلویزیونی است. در ادبیات داستانی دست نویسنده بازتر است و فضای بیشتری برای پرداختن به قصه دارد اما در ادبیات نمایشی به خصوص سریالسازی در تلویزیون دست ما بسته است و ما دچار تردید میشویم که آیا امکان بازگرداندن این ظرایف، ویژگیها به ادبیات نمایشی وجود دارد یا خیر؟ البته کارهای من مثل سریالهای «نرگس»، «کیمیا» و... تنههایی به رمان میزنند و روایت رمان گونه از زندگی آدمهاست. به دلیل وجود این نزدیکی کمتر سراغ اقتباس رفتهام.
این نویسنده با تاکید بر رعایت حقوق مولف در اقتباس بیان داشت: اولین و مهمترین مسئله در اقتباس رعایت مسائل حقوقی است که این گام را باید تهیه کننده بردارد. او ابتدا باید حقوق مادی و معنوی اثر را تامین کند و سپس آن را به نویسنده دهد. اما متاسفانه چون در ایران عادت داریم همه چیز را به اسم خودمان تمام کنیم خیلی تمایلی به این امر نداریم و در واقع این انحصارطلبی باعث شده به سراغ اقتباس نرویم. اگر نویسنده کتاب یا رمان مطمئن باشد تمام حقوقش رعایت میشود و حتی میتواند در کنار کار قرار گیرد قطعا مشکلی پیش نخواهد آمد.
بهبهانی نیا با اشاره به مرز بین کپی و اقتباس افزود: در اقتباس ما داستان، کانسپت، موضوع، محور اصلی، شخصیتها، حوادث و گره ها را تصویرسازی میکنیم که این کار اگر شخصیت داستان دانای کل نباشد به مراتب سختتر است. اما در کپی کردن نعل به نعل یک کار را بدون طی کردن مراحل قانونی تصویربرداری میکنیم. در همین تلویزیون بارها پیش آمده نویسندگان از سریالهای خارجی کپی کردند با این تفاوت که فقط با یک خانواده و ماجرای ایرانی، خط قرمز آن را برداشتند.
وی ادامه داد: قاعدتا این کار نمیتواند یک اثر هنری تلقی شود و مورد استقبال قرار گیرد. چون یک سریال خارجی بر اساس فرهنگ، آداب و رسوم و شوخیهای محیطی خودشان ساخته میشود، برگرداندن آن به یک سریال ایرانی ظرافت و فهم آن را نمیرساند. به همین دلیل میگویم اگر می خواهیم اقتباس هم کنیم به سراغ آثار داخلی خودمان برویم بهتر است.