نقدی بر آلبوم دندون طلای گروه زله

|
۱۳۹۴/۰۷/۲۶
|
۰۸:۳۹:۱۴
| کد خبر: ۳۳۰۷۷۱
نقدی بر آلبوم دندون طلای گروه زله
هفته گذشته چند آلبوم به بازار موسیقی عرضه شد ، آلبوم دوم گروه بمرانی ، گوهر افشان از گروه میراث و دندون طلا از گروه زله که برخی از اعضای آن از اعضای سابق گروه خوب و پیشروی اوهام هستند که در این نقد، آلبوم دندون طلا را مورد بررسی قرار می دهیم و قصدمان بیشتر معرفی زحمت چند ساله موزیسین های زحمت کشی است که با سختی های فراوان یک آلبوم موسیقی را روانه بازار می کنند .

طرح گرافیکی و طراحی و فونت روی جلد آلبوم بر عکس موزیک هایی که در آلبوم شنیده می شود جذابیت لازم را ایجاد نمی کند.

پارک پرنس قطعه اول این آلبوم اینسترومنتال ( موزیک بی کلام ) است که با ریتمی چهارضربی با سرعتی نه کند و نه تند قطعه ای مناسب برای شنیدن در یک غروب جمعه که دلت از همه جا گرفته است بسیار عالی است . کاملا مشخص است که برای میزان به میزان موزیک کل قطعه های این آلبوم فکر و تمرین و مشورت گروهی شده است و چون در بسیاری از لحظات موزیک بیس و درام که به صورت لایو ( زنده ) و در استودیوهای خوبی چون بم آهنگ و کرگدن ضبط شده است و میکس بسیار خوبی شده است که به درخواست شهرام شعرباف نوازنده کیبورد و سینتی سایزر که میکس قطعات را نیز به عهده داشته است در یادداشتی داخل آلبوم بهتر است با سیستم صوتی خوبی گوش دهیم ، با اکسنت های ملودی های ساکسیفون پرویز نوروزی ( تاکید و شدت ضرباهنگ ) بسیار هماهنگ هستند و این نشان از موسیقی کارگاهی مبتنی بر بداهه نوازی نزدیک به سبک جز در قالب راک آلترناتیو که بسیار از موتیف های شرقی نیز استفاده شده است که در طول تمرینات این ملودی های بداهه به فیکس ثابتی از ذهن گروهی نوازندگان تبدیل شده و با ثابت کردن و ثبت آن در هنگام میکس و همراهی سینتی سایزر این ملودی ها پرورش یافته است.

همچنین تنوع فضاسازی درام و بیس و حرکت های کروماتیک استرینگ و پد که با سینتی سایزر نواخته شده است یکنواختی را از ملودی های ساکسیفون کاسته و این تنوع باعث شده که هر لحظه که شنونده در حال کسل شدن است چیز جدیدی تا پایان قطعه به گوشش خواهد رسید و در همین ابتدای آلبوم نشان از آلبومی پر تحرک ، با ملودی های متنوع و فضاسازی و رنگ آمیزی متفکرانه ای مواجه هستیم .

قطعه دوم به نام همایون ملودی هایی شرقی تری به گوش می رسد که همانطور که از نام آن بر می آید سوال جواب های ساکسیفون و ملودی گیتار الکتریک در این قطعه بیشتر از قطعه قبل به گوش می رسد که کاوه تدینی پور به خوبی از عهده آن بر آمده است و از دستگاه همایون و ملودی معروف اگر بار گران بودیم و رفتیم الهام هوشمندانه ای گرفته شده است و سازهای کوبه ای خاص و ارگان که با کیبورد نواخته شده به خوبی موسیقی فیوژن خوبی را خلق کرده اند و پلی فونی ریتمی نسبت به ملودی ساکسیفون پدید آورده اند .

قطعه سوم طلوع نام دارد که از ریتم و هارمونی خاص تر و کمتر شنیده شده تری نسبت به دو قطعه قبل برخوردار است و فاصله هایی از دو نوازی ساکسیفون و کیبورد شنیده می شود که کمتر انتظار می رود اما خوشایند است . در این قطعه تکنیک نوازنده درام روزبه قلی پور و گیتار بیس پویا شمالی به رخ شنونده کشیده می شود که بسیار عالی است اما به نظر شخصی من اگر کمی در کل بیس گیتار باس بیشتر بود موسیقی پر حجم تری شنیده می شد که سلیقه میکس کننده بوده .

قطعه چهارم گاومیش بیشتر الهام گرفته از ملودی قدیمی و بداهه نوازی بلوز می باشد که با جیغ های خاص ساکسیفون و افکت های الکترونیک سینتی سایزر مانند جوشیدن و قل قل آب و میکس خوب که از باند چپ به راست و برعکس تمام سازها میزانسن بندی شده اند و مانند بازیگران تاتر که در جای جای صحنه قرار می گیرند برای مخاطب در حال بازی کردن هستند و ریتم شش و هشت سویینگ و مودولاسیون های به جا و کند و تند شدن تمپو بسیار به تنوع این قطعه نیز کمک شایانی کرده است .

بوشکا قطعه پنجم این آلبوم می باشد که برای اولین بار در کل آلبوم با فضایی بدون ریتم مواجه می شویم که با فضاسازی الکترونیک و افکت های تاخیر ساکسیفون آغاز می شود و باز هم ریتم شش ضربی با تمپوی کند وارد موسیقی اصلی می شود که در چیدمان آلبوم اگر دو قطعه شش ضربی پشت سر هم نمی آمد روند تنوعی که از ابتدا انتظار داشتیم همچنان ادامه پیدا می کرد مخصوصا که ریتم این قطعه کند و نسبت به قطعات قبل یکنواخت تر است و از بداهه نوازی گیتار الکتریک که زیاد هم افکت جذابی ندارد باعث شده که آرام آرام رو به کسلی برویم و ادامه شنیدن آلبوم را به زمان دیگری موکول کنیم اما این امید را به خود می دهیم که تنها دو قطعه باقی مانده است و تحمل کن که در اواسط قطعه جیغ های ساکسیفون و پاساژهای اکتیوتر درام به داد مخاطب می رسد و تکانی روی صندلی می خوریم و به امید قطعه ای بهتر هوس نوشیدن چای می کنیم.

دندون طلا قطعه ششم آلبوم و سومین قطعه پشت سر هم است که ریتم سویینگ و شش ضربی دارد که دیگر ضعف محسوب می شود و آنقدر صدای ساکسیفون و افکت های سینتی سایزر در گوشمان و حرکت های بالا و پایین رونده گیتار باس در گوشمان بوده که دیگر جذابیتی برایمان ندارد. در جایی از این قطعه گلیساندوی طولانی توسط بیس و سینتی سایزر شنیده می شود که سوال پیش می آید که آیا نسبت به موسیقی جدی که تا به حال شنیده ایم جایگاه این گلیساندو ( لیز خورن نت ها ) که بیشتر در موارد طنز و شوخی استفاده می شود کجاست یا به منظور خاصی که هیچ توضیحی در آلبوم درباره ایده پیدایش هر قطعه داده نشده است وجود دارد ؟

دو قطعه پایانی بلاکوبه و آخرین ستاره مانند این نقد طولانی من که در این زمانه که همه چیز مانند غذاخوردنمان و موزیک گوش کردنمان سرعتی و فست فودی شده را می شنوی که شنیده باشی !! و دیگر آن تکنیک ها و تنوع ریتمیک ها و فضاسازی ها جذابیتی ندارد و این ناشی از این می شود که گوش شنونده امروز بسیار به کلام عادت کرده است و یک موزیک اینسترومنتال آنقدر باید برایش جذاب باشد که فرصت کسل شدن و یکنواختی را به شنونده ندهد ! حال این ضعف مخاطب موسیقی امروز است یا حسن آن جای سئوال دارد .

در کل هر شخص یا گروهی که این توانایی را در خود می بیند که می تواند یک موسیقی جدی ارایه کند و نه برای جذب مخاطب و کسب درآمد با هزینه های گزاف استودیو و میکس و مستر و هماهنگی با نوازنده های با سلیقه و زمان آزاد های مختلف مشکلات تهیه آلبوم و سپس چگونگی مجوز گرفتن و یافتن اسپانسر و تامین هزینه چاپ و تکثیر و راضی کردن شرکت های پخش برای قبول اثر شما که آیا سود مالی برای آن شرکت دارد یا نه یک بار هم اقدام کرده باشد می داند که چه دردسر هایی در انتظارش است و چه مشقت و زحمتی دارد تا یک آلبوم موسیقی وارد بازار موسیقی شود. و جای تقدیر از همه موزیسین هایی که به خاطر شهرت و کسب درآمد به جای گیتار باس و درامز از کامپیوتر استفاده نمی کنند و این ارزش را برای اثر خود و مخاطب قایلند که موسیقی خوب ارایه دهند و اشعار تینیجرپسند برای ره صد ساله را یک شب طی نمودن استفاده نمی کنند .

موسیقی جدی مخصوصا در ایران بسیار جسارت و شهامت می خواهد و با هر یکنواختی در قطعات پایانی وجود دارد که البته در قطعه آخر ملودی های بسیار دلنشینی شنیده می شود شنونده موسیقی خاص از خرید آلبوم دوازده هزار تومانی که قیمت اکثر آلبوم های موسیقی این روزهاست که خود جای بحث دارد که آیا در توان مخاطب عام یا خاص هست یا نه ؟!!

گروه زله که معنی این واژه در گویش بختیاری آخرین ستاره شب است پشیمان نمی شود ، جای بسی تقدیر از موزیسین هایی دارد که به دنبال دیده شدن نیستند و آنها که باید شما را ببینند و بشوند خواهند شنید و خواهند دید .

نظر شما