واکنش معاون رییس‌جمهوری به ادعای یک روزنامه؛

بازهم بازار «کی بود کی بود من نبودم» داغ است/ در ماجرای گورخواب ها برخی از آب گل آلود قصد ماهیگیری دارند

|
۱۳۹۵/۱۰/۰۹
|
۲۰:۰۵:۱۰
| کد خبر: ۴۹۹۸۰۸
بازهم بازار «کی بود کی بود من نبودم» داغ است/ در ماجرای گورخواب ها برخی از آب گل آلود قصد ماهیگیری دارند
معاون رییس‌جمهوری در امور زنان و خانواده در واکنش به سوءاستفاده از فضای خبری پس از انتشار اخبار گورخوابی در قبرستان شهریار، برای تخریب دولت توسط یک روزنامه در یادداشتی خاطرنشان کرد: کسانی که الآن مدافع پابرهنه‌ها و فقرا و بینوایان شده‌اند، بدون آنکه یادشان بیاید که سیاست‌های برخاسته از تفکری که برای آن سینه‌چاک می‌کنند بنا به نظر اخیر معاون اول رییس‌جمهور اقتصاد مملکت را به ته دره برده است!

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، شهیندخت ملاوردی در یادداشت روز خود می‌نویسد: در این روزها بعد از انتشار خبر گورخوابی در قبرستان نصیرآباد شهریار باز بازار فرافکنی و «کی بود کی بود من نبودم»داغ است و برخی از این آب گل آلود قصد ماهیگیری دارند،  بدون آنکه به نقش و سهم خود در این گل آلود کردن اشاره‌ای داشته و اذعانی بکنند!

وی شرح تحریف را این‌گونه روایت می‌کند: روزنامه وطن امروز به موازات اقدام سایت‌های همسو که بنا به گزارش دیروز ایرنا شبکه ای از ۳۰۰۰سایت با بودجه ۱۰۰۰۰میلیارد ریالی در فضای مجازی به تخریب دولت مشغولند!، صفحه اول شماره امروز خود را به مطلبی تحت عنوان «هولوکاست بینوایان» و با استناد به مصاحبه ای که در اواخر آبان ۱۳۹۴در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر آنکه «آیا دولت برنامه‌ای برای عقیم کردن زنان کارتن خواب معتاد مبتلا به ایدز دارد یا نه؟»انجام شده است، اختصاص داده است و به طور مفصل به زعم خودشان«در باره پیشنهاد ضد بشری عقیم سازی کارتن خوابها و حاشیه نشین ها از زبان معاون رییس‌جمهور و روشنفکر نمایان»داد سخن داده و چنین وانمود کرده است که کانه چنین پیشنهادی در یکی دو روز اخیر و  ناظر بر قضیه گورخوابی بوده است و اینکه«در دولت اعتدال نیز چرخ لجوج، بی رحم و یک دنده توسعه  بیشتر قائل به از بین بردن پابرهنه‌هاست تا احیانا مبارزه با مظاهر فساد و تبعیض! در تفکر حاکم  بر چنین دولتهایی بی پولی در مقام عمل جرم تلقی می شود و آنکه به حیث اقتصادی فقیر است همان بهتر بمیرد»!!! و بعد هم از این مجال برای تاختن به دولت نهایت بهره برداری را کرده و حقوقهای نجومی را شاهد مثال آورده است و اینکه«در این تفکر فساد و تبعیض نه فقط تحمل می شود که حتی مورد لطف و عنایت هم قرار می گیرد»!و در ادامه مطلب هم دم از عدالت علوی زده است که«در آن آنچه فقر را ریشه کن می‌کند در وهله اول مبارزه با فساد و تبعیض است»که البته در جای خود سخنی متین و منطقی است، اما انتظار این بود که برای اثبات این نظریه از سایر قضایای نجومی! خارج از دولت نیز نام‌برده می‌شد    

تا عدالت گوینده از همان ابتدا زیر سؤال نمی‌رفت.

نمی‌دانم چرا بر خلاف آموزه‌های دینی خودمان در «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»، در این زمینه ذهنم بی‌اختیار رفت سراغ این صاحب سخنان و کسانی که الآن مدافع پابرهنه‌ها و فقرا و بینوایان شده‌اند، بدون آنکه یادشان بیاید که سیاست‌های برخاسته از تفکری که برای آن سینه‌چاک می‌کنند بنا به نظر اخیر معاون اول رییس‌جمهور اقتصاد مملکت را به ته دره برده است!!!

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دگر

اما آنچه بهانه این یادداشت هست توضیح چند باره نظراتی است که در مصاحبه آبان ۹۴ با یکی از خبرگزاری‌ها ارائه و در فروردین ۹۵ و در زمان وقایع کمپ شفق منتشر شد و همان زمان هم عدم همزمانی انجام مصاحبه و انتشار آن طی اطلاعیه‌ای مورد اشاره قرار گرفت.

سؤال خبرنگار در این مصاحبه ناظر به «عقیم کردن زنان کارتن خواب معتاد مبتلا به ایدز» بود که مقارن با بحث‌هایی بود که در جامعه و بویژه توسط برخی اعضای شورای شهر تهران در خصوص تولد نوزادان معتاد در جریان بود که در پاسخ گفتم«دولت هنوز برنامه مشخصی برای این موضوع ارائه نکرده است و اینکه- اگر قرار بر چنین برنامه‌ای باشد-قطعا این  برنامه باید از سوی وزارت بهداشت بررسی و ارائه شود اما در این رابطه بحث‌هایی درجریان است».

در ادامه نیز بررسی کارشناسی و تخصصی چنین طرح‌هایی را از ابعاد مختلف مورد تاکید قرار داده و با اشاره به هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی تولد نوزادان معتاد برای کشور، مطلوب را این دانستم که «باید ریشه ای به موضوع توجه شود و کاری کرد که دیگر نوزاد معتادی متولد نشود و به دنبال راه حل‌هایی بود که هزینه ها و خطرات کمتری به همراه داشته باشد»که همان زمان این نظر را مترادف با عقیم کردن تلقی کرده و حاشیه‌هایی فراوانی را دامن زدند که در تاریخ ۲۹فروردین اطلاعیه‌ای هم از سوی معاونت صادر گردید.این در حالی است که صرفاً قسمت اول مصاحبه‌ام مربوط به طرح عقیم کردن است که در پاسخ صراحتاً گفته‌ام دولت برنامه مشخصی ندارد و قسمت بعدی به برخورد با ریشه‌های کارتن خوابی و اعتیاد و ابتلای به ایدز و راه حل‌هایی با هزینه و خطر کمتر(به غیر از عقیم کردن) اختصاص دارد که به دلیل انجام مصاحبه در حاشیه یک همایش دیگر و  به صورت سرپایی و شتاب زده، آن زمان ناقص و مبهم منعکس شد.

حال نویسنده مقاله «نجومی ها را عقیم کنید»در این روزنامه با مبنا قرار دادن یک پیش‌فرض غلط و موهوم و بی‌اساس و با اسمان ریسمون به هم بافتن که الحق و الانصاف این جماعت مهارت عجیبی در آن دارند!، چه جولان‌هایی که نداده و چه حکم‌ها که صادر نکرده است تا به گزاره و نتیجه دلخواه و مورد پسند خود برسد که «دولت بهتر است از کانال مبارزه واقعی با فساد و تبعیض، صفرهای پررنگ فیش مدیران شاسی بلند خود را به گور بفرستد و نه آینده زنان بیچاره را»و با ابداع اصطلاح نطفه به گوری!این دولتزن اعتدالی !را متهم بکند که با ضرس قاطع آن را تجویز کرده‌ام  و آن را به «کوچک مهری »ذات این جماعت نسبت دهد و«دنباله منطقی تقسیم کاری بداند که داخلی هایشان حکم  نطفه به گوری صادر می‌کنند و خارج نشینانشان حکم تحریم»!و نهایتاً استنتاج کند«بیگانه ترین قبیله ای که  می توانند با ملت خود تا کنند همین جمعند و همین جماعت»!

اتفاقاً به صدر این فهرست باید  حامیان کسانی را افزود که بانی تحریم‌های غیرانسانی و ظالمانه علیه ملت ایران شده و قطعنامه‌های شورای امنیت را ورق‌پاره خواندند و الآن در  لغو آن هر لحظه مرثیه‌سرایی می‌کنند. بی‌تردید حافظه تاریخی ملت ایران آن روزها را ثبت کرده است و این جماعت را با جماعت خارج نشینی که این روزها ملتمسانه خواهان تحریم بیشتر این ملت هستند از یک قماش می‌داند.

باید این حقیقت تلخ را پذیرفت که مجموعه سیاست‌هایی که در حدود ۴دهه اخیر بر کشور حاکم بوده روند رو به رشد آسیب‌ها و انواع گسست‌های اجتماعی از جمله شکاف‌های طبقاتی را دامن زده است و در پدید آمدن این وضعیت و برون‌رفت از آن همگان  مشارکت و مسئولیت دارند.انگشت اتهام را به سمت این و آن نشانه رفتن  دردی از این جماعتی که به هر دلیلی از دست«هوای بس ناجوانمردانه سرد زمستان » به گور پناه می برند را درمان نمی‌کند و برای جامعه‌ای که داعیه تحقق مدینه النبی و عدالت علوی را دارد مایه ننگ و شرمساری است و نباید چنین وضعیتی چه از سوی مردم و چه از سوی نظام تحمل شود.

وقت آن رسیده است با کنار گذاشتن اختلافات و با بسیج تمامی ظرفیت‌ها، حداقل در تأمین زندگی شرافتمندانه و رها از ترس و نیاز هم‌وطنان و هم‌نوعانمان هم اندیشی و چاره‌اندیشی کنیم.

باور کنید شکم گرسنه دین و ایمان و جناح راست و چپ و تشکیل ائتلاف و جبهه و ....سرش نمی‌شود. برادر من حالا که آب از سر همه گذشته است باید فارغ از تمام قیل‌وقال‌ها به ائتلافی برای عدالت اجتماعی و کرامت انسانی اندیشید .

 

نظر شما