به گزارش گروه حوادث خبرگزاری برنا، زن جوان که بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک قصد داشت از شوهرش طلاق بگیرد، نقشه عجیبی کشید.
او با همدستی مدیر یک کمپ ترک اعتیاد شوهرش را ربود و مخفیانه در کمپ بستری کرد اما این کارش باعث شد به اتهام آدمربایی دستگیر شود.
تحقیقات پلیس در اینباره از اواسط دیماه سال94 آغاز شد. نزدیکان مردی 45ساله که چند روز از او بیخبر بودند، نزد همسرش رفتند اما او گفت شوهرش چند روز قبل به سر کار رفته و دیگر برنگشته است. هیچکس از این مرد خبر نداشت و معلوم نبود چه بلایی بر سرش آمده است. به همین دلیل ماجرا به پلیس گزارش و تلاشها برای یافتن مرد جوان آغاز شد.
در شرایطی که 11روز از ناپدید شدن این مرد میگذشت اتفاق عجیبی افتاد و او با پای خودش به خانه برگشت. وی که از چهرهاش معلوم بود روزهای سختی را گذرانده به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از یک توطئه خبر داد. او گفت که همسرش با مدیر یک کمپ ترک اعتیاد برای ربودن او همدستی کرده است.
مرد جوان درباره آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: یک روز وقتی از سرکار به خانه برگشتم جلوی خانه چند نفر به زور من را سوار یک خودروی پژو کردند و با خود بردند. هر چه از آنها سؤال کردم جوابی ندادند تا اینکه من را به یک کمپ ترک اعتیاد بردند و 11شبانهروز زندانیام کردند. هرچه میگفتم که من اعتیاد ندارم دست از سرم بر نمیداشتند تا اینکه فهمیدم پشت پرده این ماجرا همسرم است. ما مدتی بود دچار اختلاف شده بودیم و او میخواست از من جدا شود اما من حاضر نبودم طلاقش دهم و او هم نقشه ربودن من را کشید اما بعد از 11شبانهروز سخت توانستم از کمپ فرار کنم.
بهدنبال ثبت اظهارات این مرد همسرش و مدیر کمپ ترک اعتیاد به اتهام دست داشتن در آدمربایی و مخفی کردن مرد جوان احضار شدند. زن جوان ماجرای آدمربایی را به کلی انکار کرد و گفت: شوهرم حاضر نبود من را طلاق دهد. به همین دلیل دنبال راهی برای جدایی از او بودم. فکر کردم اگر وانمود کنم او معتاد است قاضی دادگاه خانواده حکم طلاق را صادر میکند. به همین دلیل این نقشه را کشیدم. مدیر کمپ نیز گفت که چون فکر میکرد که مرد جوان معتاد است او را بستری کرده است. با وجود این پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی برگزار شد، ابتدا مرد جوان بار دیگر شکایتش را مطرح کرد و خواستار مجازات همسرش و مدیر کمپ شد. او گفت: آنها با نقشهای که کشیدند من را 11روز آزار دادند. من در میان افراد معتاد گرفتار شده بودم و هیچکس حرفم را گوش نمیکرد و شرایط سختی را تحمل کردم.
در ادامه اتهام مباشرت در آدمربایی به زن جوان تفهیم شد و او در دفاع از خودش گفت: قصد من آدمربایی نبود. چون شوهرم گاهی مخفیانه موادمخدر مصرف میکرد قصد داشتم با بستری کردنش در کمپ او را از شر اعتیاد خلاص کنم، اما او حالا بهخاطر آدمربایی از من شکایت کرده است.
متهم ردیف دوم که اتهامش معاونت در آدمربایی است نیز گفت: من از اختلاف این زن و شوهر اطلاعی نداشتم. او گفت شوهرش معتاد است و من هم چند نفر را فرستادم تا او را از خانه به کمپ بیاورند. بعد از چند روز هم رهایش کردیم. در پایان این جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرین دفاع از متهمان برای تصمیمگیری وارد شور شدند.