به گزارش خبرگزاری برنا، امجد عبدی، دبیر تحریریه خبرگزاری برنا در یادداشتی نوشت: محمدجواد ظریف، بهعنوان دیپلماتی حرفهای و آکادمیک، مسئولیت سیاست خارجی ایران را در حساسترین دوران روابط بینالملل بر عهده گرفت. چه در دوران مذاکرات هستهای که به توافق برجام منتهی شد و چه در مدیریت فضای پرتنش میان ایران و قدرتهای جهانی، ظریف همواره چهرهای برجسته و شناختهشده در دیپلماسی ایران بوده است. حضور او در اجلاس داووس، بخشی از تلاشهای پیوستهای بود که هدفش تقویت جایگاه ایران در گفتوگوهای جهانی و پیشبرد منافع ملی بود. با این حال، هجمههای اخیر علیه او، بهجای تحلیل منصفانه عملکردش، بیشتر به برچسبزنی و اتهاماتی غیرمستند محدود شده است. درخواستهایی نظیر محاکمه یا حتی اعدام ظریف، مرزهای نقد منطقی را پشت سر گذاشته و به تخریب آشکار شخصیتی تبدیل شده است.
نقد سازنده، یکی از ارکان کلیدی جامعهای پویا و دموکراتیک است. اما این نقد تنها زمانی اثرگذار خواهد بود که مبتنی بر مستندات، تحلیل منطقی و ارزیابی منصفانه باشد. آنچه در تجمع خیابان پاستور رخ داد، فراتر از مرزهای نقد کارشناسی بود و به فضایی برای شعارهای افراطی و غیراصولی علیه فردی که نماد دیپلماسی ایران در سطح بینالمللی است، تبدیل شد. این رفتارها تنها به یک فرد یا جریان خاص محدود نمیشود. در واقع، تخریب شخصیتهای ملی الگویی خطرناک ایجاد میکند که پیامدهای آن فراتر از یک رویداد یا یک چهره سیاسی است. نتیجه این رویکرد، تضعیف سرمایه اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی و محدود شدن ظرفیتهای ایران برای نقشآفرینی مؤثر در عرصه بینالملل خواهد بود.
یکی از ابعاد قابل تأمل تجمع پاستور، حضور و نقشآفرینی یک نماینده حاشیهساز مجلس در رهبری این حرکت بود.این رفتارها از منظر جامعهشناسی سیاسی، انحراف آشکار از وظایف نمایندگی است. مجلس، بهعنوان نهاد قانونگذاری و نظارت، وظیفهای مهمتر از ورود به جنجالهای سیاسی دارد. میدانداری برخی نمایندگان در تجمعهای افراطی، نه تنها جایگاه مجلس را تضعیف میکند، بلکه اعتماد عمومی به این نهاد را نیز خدشهدار میسازد.
تخریب شخصیتهایی نظیر ظریف، نشانهای از بحرانی عمیقتر در گفتمان سیاسی ایران است. در شرایطی که کشور نیازمند انسجام داخلی و بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای خود است، این رفتارها باعث تعمیق شکافهای داخلی و قطبیسازی فضای سیاسی میشود. از سوی دیگر، پیامدهای بینالمللی این اقدامات نیز قابلچشمپوشی نیست. جامعه جهانی با نظاره این وقایع، پیامهایی از بیثباتی فضای سیاسی داخلی ایران دریافت میکند؛ امری که نه تنها به اعتبار چهرههای دیپلماتیک ایرانی آسیب میزند، بلکه زمینه را برای تشدید فشارهای بینالمللی علیه کشور فراهم میسازد.
در شرایط حساس کنونی، ایران بیش از هر زمان دیگری به عقلانیت سیاسی و همبستگی ملی نیاز دارد. تخریب شخصیتهایی نظیر ظریف، نه تنها اقدامی غیرمنصفانه، بلکه تهدیدی مستقیم علیه منافع ملی و آینده کشور است. نقد عملکرد سیاسی و دیپلماتیک، حق هر شهروندی است، اما این نقد باید بر اساس واقعیتها و به دور از هیجانات و شعارزدگی صورت گیرد. در غیر این صورت، هزینههای سنگینی بر جامعه تحمیل خواهد شد؛ هزینههایی که مستقیماً وفاق ملی، سرمایه اجتماعی و اعتبار بینالمللی ایران را هدف قرار میدهد.
و اما فرجام سخن؛ آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است، احترام به خرد جمعی، پرهیز از افراطگرایی و بهرهگیری از تمامی سرمایههای انسانی و دیپلماتیک برای عبور از بحرانهاست. تخریب محمدجواد ظریف یا هر چهره ملی دیگر، نه تنها غیرمنصفانه، بلکه تهدیدی جدی برای آینده ایران است. کشور ما نیازمند همبستگی، تحلیلهای منصفانه و تقویت ظرفیتهای داخلی و بینالمللی خود است؛ مسیری که تنها با کنار گذاشتن تخریب و تکیه بر عقلانیت میسر خواهد بود.