امجد عبدی - دبیر تحریریه خبرگزاری برنا: رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس، با بهرهبرداری از گفتمان قربانینمایی مبتنی بر میراث هولوکاست، موفق شده است تا بخش عمدهای از افکار عمومی و حمایتهای نهادهای سیاسی غربی را به خود جلب کند. این گفتمان قربانیمحور، که بهواسطه ساختارهای تبلیغاتی و رسانهای اسرائیل تقویت شده، در طول هشت دهه به ابزاری برای توجیه سیاستهای اشغالگرانه، محاصره و سرکوب سیستماتیک مردم فلسطین تبدیل شده است.
غزه؛ نماد بحران انسانی و نقض حقوق بشری
نوار غزه، با مساحت کمتر از ۳۶۵ کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون نفر، بهواسطه سیاستهای محاصرهگرایانه اسرائیل، به یکی از پیچیدهترین نمونههای بحران انسانی در تاریخ معاصر تبدیل شده است. این محاصره که از سال ۲۰۰۷ بهطور مداوم ادامه داشته، مصداق بارز نقض کنوانسیون چهارم ژنو است که اعمال مجازات جمعی علیه غیرنظامیان را ممنوع کرده است.
حملات نظامی مکرر رژیم اشغالگر به غزه، که تحت عنوان "دفاع از خود" توجیه میشود، در عمل به تخریب گسترده زیرساختهای غیرنظامی، کشتار دستهجمعی و نقض آشکار حقوق بینالملل بشردوستانه منجر شده است. طبق آمارهای رسمی، در حملات اخیر بیش از ۴۷ هزار نفر از مردم فلسطین، شامل بیش از ۲ هزار کودک، شهید شدهاند. این آمارها بیانگر شدت خشونت و ماهیت نامتقارن این منازعه است. کارزاری که یک قدرت نظامی پیشرفته با تمام ابزارهای جنگی خود، در برابر مردمی محاصرهشده و بیدفاع ایستاده است.
هدف قرار دادن بیمارستانها، مدارس، مراکز سازمان ملل و حتی پناهگاههای غیرنظامیان، بهوضوح نشاندهنده اتخاذ استراتژیهای ارعاب و نابودسازی توسط رژیم صهیونیستی است. این اقدامات، با توجه به گزارشهای سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، مصداق "جنایت جنگی" و "جنایت علیه بشریت" محسوب میشوند.
انفعال ساختاری نظام بینالملل
یکی از ابعاد مهم این بحران، انفعال نظام بینالملل در مواجهه با جنایات اسرائیل است. این انفعال، ریشه در سه عامل اصلی دارد:
۱. لابی صهیونیستها در نظام بینالملل: شورای امنیت سازمان ملل، که بهعنوان رکن اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی شناخته میشود، بارها در مواجهه با جنایات اسرائیل ناکام بوده؛ ایالات متحده آمریکا نیز بهعنوان عضو دائم شورای امنیت، با استفاده مکرر از حق وتو، تمامی قطعنامههای مربوط به محکومیت اسرائیل را خنثی کرده است. این رفتار، بیانگر نفوذ قدرتهای بزرگ در نهادهای بینالمللی و تناقض میان اصول حقوق بینالملل و سیاستهای واقعگرایانه است.
۲. شکاف هنجاری و عملی در حقوق بینالملل: چارچوبهای حقوقی نظیر کنوانسیونهای ژنو و منشور سازمان ملل، نقض حقوق بشر و جنایات جنگی را ممنوع اعلام کردهاند. با این حال فقدان سازوکارهای اجرایی مؤثر، این هنجارها را به مجموعهای از اصول غیرالزامآور تبدیل کرده است.
۳. عدم فشار افکار عمومی مؤثر: باوجود افزایش آگاهی جهانی نسبت به جنایات اسرائیل، افکار عمومی بینالمللی همچنان نتوانسته به عامل بازدارندهای در برابر سیاستهای تجاوزکارانه این رژیم تبدیل شود. این مسئله ناشی از نفوذ گسترده رسانههای غربی در شکلدهی به گفتمان عمومی و مشروعیتبخشی به سیاستهای اسرائیل است.
آتشبس اخیر؛ نقطه عطفی در معادلات منطقهای
آتشبس اخیر میان رژیم صهیونیستی و حماس، نقطه عطفی در تحولات منطقهای محسوب میشود. این آتشبس، که پس از ماهها درگیری و مقاومت گسترده فلسطینیان بهدست آمد، شکستی استراتژیک برای اسرائیل بود. رژیمی که همواره خود را بهعنوان یک قدرت نظامی شکستناپذیر معرفی کرده، اینبار در برابر اراده و استقامت مردم فلسطین ناچار به عقبنشینی شد.
یکی از شاخصههای مهم این آتشبس، بازتاب گسترده آن در سطح بینالمللی و تأثیر آن بر مشروعیت گفتمان مقاومت بود. این توافق، نشان داد که قدرت نظامی بهتنهایی نمیتواند اهداف سیاسی اسرائیل را محقق سازد و حمایت مردمی از مقاومت فلسطین، عاملی تعیینکننده در تحولات آتی خواهد بود.
جامعه بینالملل در آستانه آزمونی تاریخی
آنچه امروز در غزه میگذرد، آزمونی برای مشروعیت نهادهای بینالمللی و تعهدات جهانی به اصول حقوق بشر است. اگر جامعه جهانی نتواند در برابر این جنایات واکنش عملی نشان دهد، نهتنها اعتبار نظام بینالملل در مدیریت بحرانهای انسانی زیر سؤال خواهد رفت، بلکه الگویی خطرناک برای مشروعیتبخشی به سیاستهای تجاوزکارانه ایجاد خواهد شد.
ضروری است که قدرتهای مستقل و نهادهای حقوق بشری، از طریق اعمال فشار بر اسرائیل و حامیان آن، سیاستهای تجاوزکارانه این رژیم را به چالش بکشند. اعمال تحریمهای هدفمند، ارجاع پرونده جنایات اسرائیل به دیوان بینالمللی کیفری، و حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به اشغالگری، ازجمله اقداماتی است که میتواند به تحقق عدالت و کاهش آلام مردم فلسطین منجر شود.
رژیم صهیونیستی، با تکیه بر گفتمان قربانیمحور و حمایتهای قدرتهای بزرگ، تاکنون موفق شده از پاسخگویی به جنایات خود فرار کند. اما تداوم مقاومت مردم فلسطین، افزایش آگاهی جهانی نسبت به این جنایات، و شکستهای استراتژیک اخیر اسرائیل، نشاندهنده تغییر در معادلات سیاسی و گفتمانی است.
این بحران، فراتر از مسئلهای منطقهای، آزمونی برای نظام بینالملل در تحقق عدالت، صلح و امنیت جهانی است. آینده فلسطین، نهتنها سرنوشت مردم این سرزمین، بلکه چشمانداز حقوق بشر و نظم جهانی مبتنی بر عدالت را رقم خواهد زد.