
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در دنیای تئاتر، هر اثر هنری داستانی دارد که فراتر از واژهها و صحنهها میرود. گاهی این داستانها نه تنها بازتابی از زمانهی خود هستند، بلکه میتوانند همچنان برای نسلهای آینده پیامهایی عمیق و تاثیرگذار داشته باشند. یکی از این آثار درخشان، نمایشنامه «بازی استریندبرگ» نوشته فردریش دورنمات است که این روزها توسط محمدرضا مالکی، بازیگر و نویسنده و کارگردان تئاتر، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
در گفتوگویی با محمدرضا مالکی، فرصتی پیش آمد تا از روند انتخاب این نمایشنامه، چگونگی ارتباطش با این اثر و چالشهای مالی و هنری که بر سر راه تولید این نمایش قرار گرفت، بیشتر بدانیم.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ با محمدرضا مالکی را میخوانید.
نمایشنامهها را براساس تطابق با دنیای شخصیام انتخاب میکنم
برنا: در ابتدا از فرایند کار بر روی نمایشنامه «بازی استریندبرگ» بگویید. انتخاب این متن چه ویژگیهایی داشت که شما را به سمت آن کشاند؟
مالکی: انتخاب هر نمایشنامه برای من به عنوان کارگردان، با بررسی عمیق متن و همچنین تطابق آن با دنیای شخصیام آغاز میشود. من به متنی نیاز داشتم که نه تنها آن را درک کنم، بلکه احساس کنم میتوانم آن را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کنم. این نمایشنامه برای من یک چالش هنری بود که احساس میکردم میتوانم آن را به شکلی تازه ارائه دهم. در گذشته نیز با نمایشنامههایی که به نوعی پیچیدگیهای روانشناختی داشتند، کار کرده بودم، اما این کار از نظر ساختار و رابطه میان شخصیتها، یک تجربه جدید برایم بود.
برنا: با توجه به اینکه این نمایشنامه قبلاً توسط حمید سمندریان اجرا شده، چه تصمیماتی در زمینه تغییرات و بهروزرسانیهای اثر گرفتید؟ آیا تغییرات خاصی در متن اصلی ایجاد کردهاید؟
مالکی: قطعاً تغییرات جزئی در متن انجام دادیم. هدف ما این بود که از یک سو، وفاداری به متن اصلی حفظ شود و از سوی دیگر، نمایشنامه با نیازهای مخاطب امروزی تطابق پیدا کند. برخی از بخشها را کوتاه کردیم و در مواقعی که نیاز به تغییرات جزئی بود، آنها را اعمال کردیم تا اجرا برای تماشاگران امروزی جذابتر شود. در کل این تغییرات بیشتر در راستای پویایی و جریان بهتر نمایش بود.
هزینههای بالای تولید، مسیر را تغییر داد
برنا: از ابتدا قصد بر این بود که در تماشاخانه ایرانشهر این کار را اجرا کنید؟
مالکی: یک طرح خاص برای تماشاخانه ایرانشهر داشتم و با محمد میرعلیاکبری درباره آن صحبت کردم و او لطف کرد و متن را برای من نوشت، اما چون این متن تعداد زیادی بازیگر داشت و هزینههای تولید بسیار بالا میرفت، مجبور شدم آن را کنار بگذارم؛ در نهایت تصمیم گرفتم به سراغ «بازی استریندبرگ» بروم که سالها پیش آن را به عنوان پایاننامه یکی از دوستانم اجرا کرده بودم. این نمایش بهقدری برایم جذاب بود که همیشه حسرت آن را داشتم که کارگردانیاش کنم.
برنا: کمی درباره داستان این نمایش برایمان بگویید...
مالکی: نمایش «بازی استریندبرگ» یک درام پیچیده است که روابط سه شخصیت بیمارگونه و چالشهایی که میان آنها پیش میآید را به تصویر میکشد. این نمایش درباره یک زن و شوهر است که در روزمرگی زندگیشان دچار بحران میشوند و ورود یک شخصیت دیگر، یعنی پسر عموی آلیسه، زندگی آنها را بر هم میزند. این داستان تا پایان پیچیدگیهای زیادی دارد و شخصیتها را بهطور عمیق و جالب به نمایش میگذارد. در نهایت، مخاطب متوجه میشود که در این ماجرا، آنکه که در ابتدا قربانی به نظر میرسد، در حقیقت خود شخصیتی است که دیگران را قربانی میکند.
برنا: انتخاب بازیگران بر چه اساس بود و برای این اجرا چه مدت تمرین داشتید؟
مالکی: من از ابتدا تصمیم داشتم نقش ادگار را خودم بازی کنم، اما وقتی خودت بازی میکنی دیگر نمیتوانی کار را از بیرون ببینی و آن طور که باید هدایت کنی. برای همین از محمد برهمنی خواستم که کمک کند و در زمانهای مشخصی کنار ما باشد. پس از آن تمرینات را از ابتدای دی ماه آغاز کردیم.
در تئاتر ایران پول چرخدهنده کارهاست
برنا: چالشهایی که طی کار با آنها مواجه شدید چه بود؟
مالکی: یکی از بزرگترین چالشها در تئاتر ایران، مسئله مالی است. وقتی که سرمایهگذار نداشته باشید، همهچیز سختتر میشود. در این شرایط، من به عنوان یک هنرمند و کارگردان، مجبور هستم به طور کامل روی خودم و منابع شخصیام تکیه کنم. متاسفانه من نتوانستم سرمایهگذار جذب کنم، اما با توجه به تجربیات زیادی که طی سالها به دست آوردهام، توانستم نمایش را بدون حمایتهای مالی خارجی به صحنه ببرم.
وقتی سرمایهگذار وارد میشود، شرایط تغییر میکند. به عنوان مثال، با کمک سرمایهگذار میتوانید تبلیغات گستردهتری انجام دهید و به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کنید. در این صورت، هنرمند دیگر نگران مسائل مالی نیست و میتواند بیشتر بر روی اثر خود تمرکز کند. واقعیت این است که در تئاتر ایران، پول چرخدهنده کارهاست.
تئاتر باید ترکیبی از دو عنصر هنر و سرمایهگذاری باشد
برنا: وقتی اکثر اجراها بازگشت مالی ندارند چهچیز سرمایهگذار را متقاعد به کار کردن میکند؟
مالکی: به نظر من، در تئاتر باید ترکیبی از دو عنصر هنر و سرمایهگذاری وجود داشته باشد. سرمایهگذاری بدون در نظر گرفتن بُعد هنری نمیتواند پایدار باشد. در حالی که به عنوان هنرمند، سود مالی هدف اصلی من نیست، اما برای اینکه اثر به درستی تولید شود، نیازمند تأمین منابع مالی هستیم. در شرایطی که سرمایهگذار وارد شود، میتواند با تبلیغات بیشتر عملاً راه را برای معرفی بهتر نمایش به مخاطبان هموارتر کند. به همین دلیل، حتی اگر هنرمند به سود مستقیم فکر نکند، باید بتواند هزینههای تولید و پرداخت به عوامل را تأمین کند. در کل باید گفت کسی که به سراغ هنر تئاتر میرود به نوعی مجنون است.
برنا: چه پیام خاصی در این نمایش نهفته است که میتواند برای مخاطب امروز جذاب باشد؟
مالکی: بشر هم میخواهد مستقل باشد، هم از تنهایی میترسد و این یک تناقض عمیق است. این نمایشنامه هم اشارهای به این موضوع دارد و در دیالوگی میگوید: چرا شما از هم متنفرید؟ چون زن و شوهریم. این جمله ساده است، اما طنز تلخی دارد و به نوعی نشاندهنده انتظاراتی است که آدمها از یکدیگر دارند.
برنا: بازخورد مخاطبان پس از اجرای این نمایش چگونه بود؟
مالکی: تغییرات جزئی که در نمایشنامه ایجاد کردیم باعث شد که اجرا از نظر فرم و محتوا با ذائقه مخاطب امروزی هماهنگ شود. این تصمیمات تأثیر زیادی داشت و خوشبختانه، بازخوردهایی که دریافت کردیم، بسیار مثبت بود.
عکسها: پرتو جغتایی
انتهای پیام/