به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت یاسین محمدی و مائده مرتضوی به شرح زیر است:
یاسین محمدی
میرکریمی با نهمین فیلم بلندش «قصر شیرین» باز هم به سیاق کارهای پیشینش بهسراغ موضوعی اجتماعی رفته است، اما اینبار بیش از همیشه توانسته وارد اعماق روابط انسانی و دنیای روانی شخصیتهایش بشود که در این مهم فیلمنامه شستهرفته محسن قرائی و محمد داودی نقش بسزایی دارد.
روایت کوتاه یکروزه شخصیت «جلال» (با بازی حامد بهداد) آنقدر خاکستری، مرموز و پیچیده بهتصویر کشیده شده و رفتارهای متناقضی را از او شاهد بودهایم که هرگونه امکان قضاوت درباره او را منتفی میکند. «جلال» مثل همه ماست: خاکستری، مرموز و پیچیده، با نقاط ضعف و قوت بسیار، با اشتباهات و درستکاریهای بسیار. حتی اگر از جلالت «جلال» تنها نامی برایش باقی مانده باشد، نمیتوانیم او را و دیگران را به قضاوت بنشینیم، چون چیزهایی زیادی هست که نمیدانیم، حتی اگر خیال کنیم دیگر تمام ماجرا دستگیرمان شده است، این خیال توهمی بیش نیست.
مائده مرتضوی
آخرین ساخته رضا میرکریمی فیلمی در تکریم خانواده است، خانوادهای که حتی داس مرگ هم نباید اعضای آن را از هم جدا کند.
«قصر شیرین» فیلمی جادهای است که مسافرانش در ایستگاههای متفاوتی سوار و پیاده میشوند و در هرکدام از این ایستگاههاست که تماشاگر با بخشی از گذشته کاراکتر اصلی آشنا میشود.
جلال (با بازی حامد بهداد) در «قصر شیرین» وضعیتی کمابیش مشابه «تد کریمر» در فیلم «کریمر علیه کریمر» ساخته رابرت بنتون محصول 1979 ایالات متحده امریکا، دارد، او در موقعیتی مجبور به پذیرش مسئولیت فرزندانش میشود که آنها به شدت با وضعیت معیشتی مادر خود خو گرفتهاند و جلال در این میان چیزی برای عرضه ندارد و شیرین (همسرش) سالها از او جلوتر است. اما جلال بر خلاف «تد» هیچ علاقهای به بردن این مسابقه ندارد و در پی راهی است که از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند.
در «قصر شیرین» مسائلی که برای فرهنگ یک جامعه ورای ملیت آن مهم است مانند ازدواج، خانواده، کاربردهای خشونت و رویای صعود به طبقات بالاتر بهم ریخته میشود و تناقضهای انفجاری عشق به خانواده و تحرک و میل به ترک آن در نقاط عطف فیلم پیش چشم تماشاگر به تصویر کشیده میشود.