
سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا: «ما» جدیدترین اثر سینمایی جردن پیل در تلاش برای خلق دنیایی متفاوت و در عین حال واقعی با مشخصههای قابل درک و ملموس است که در عین حال چندان آشنا به نظر نمیرسند و برای خلق چنین دنیایی که موازی با دنیای واقعی بر روی همین کره زمین است، فیلم جدید پیل مثل «برو بیرون» نمیتواند دقیق و بینقص عمل کند.
در «برو بیرون» فاصله گرفتن خانواده از شهر و رفتن به ویلایی در دل طبیعت فضایی مهیا برای نشان دادن خلقیات، کارها و رفتارهای خارج از عرف و حتی بیمنطق و فانتزی را فراهم میکرد که این موقعیت امکان ایجاد یک استتیک منحصر به فیلم را برای نویسنده و کارگردان در «برو بیرون» به خوبی فراهم کرد. کارگردان و فیلمنامهنویس در این اثر توانستهاند در حالیکه قصهشان در فضایی کاملاً واقعی روایت میشود مباحث فانتزی و غیرواقعی خود را به راحتی مطرح کرده و مخاطب درگیر با دنیای ساخته شده را با فرمی مناسب به وجد آورند اما همانقدر که جردن پیل در «برو بیرون» موفق به خلق اثرش در فضا و چارچوبی منحصر به فیلمش شده، در «ما» این فضا در قالب یک ایده آخرالزمانی به درستی شکل نگرفته و پیل نتوانسته خلاقیتی انحصاری که در ذهن دارد را در فضایی مناسب به کار ببرد.
«ما» با موقعیتی مشابه «بازیهای مسخره» میشاییل هانکه (که خود الهام گرفته از فضای فیلمهایی چون «کشتار با اره برقی در تگزاس» و ... با خلاقیتهای منحصر به هانکه است) مخاطب خود را درگیر قصهاش میکند و از آنجا که اتفاق رخ داده برای خانواده اصلی فیلم همراه با سردرگمی بسیار برای کشف دلیل فضای شکل گرفته در ذهن مخاطب است تا حد زیادی میتواند به فیلم جذابیت ببخشد اما در نهایت این فضای ملتهب تا جایی ادامه پیدا میکند که تلاش کاراکترهای عجیب و غریب فیلم که ظاهری مشابه دیگر کاراکترها دارند مخاطب را از تلاش بیهودهشان آگاه میکنند چرا که تلاش کاراکترهای ترسناک فیلم هیچگاه به طور کامل به نتیجه نمیرسد. در واقع لایه ابتدایی قصه «ما» جذابیت خود را در نیمههای فیلم از دست میدهد و مخاطب صرفاً به یک دنبالکننده تبدیل میشود که منتظر است تا فیلمنامهنویس و کارگردان چیز تازهای برای او داشته باشند و زنده ماندن کاراکترهای ترسناک فیلم پس از بارها مردن در ادامه خسته کننده میشود اما در نهایت ارائه جزئیات و مشخصات مختلف از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است (به وسیله فلش بک که شاید وصلهای ناجور بر کلیت ساختار فیلم باشد) بارها مخاطب غافلگیر میشود تا جایی که حتی این غافلگیری در پلان آخر فیلم نیز ادامه پیدا میکند اما قطعاً عدم همراهی مخاطب با بخشهایی از فیلم و عدم شخصیتپردازی دقیق و ارائه اطلاعات بیشتر درباره کاراکترها که همه تنها در راستای غافلگیری مخاطب صورت گرفته ممکن است مخاطب را به مضمونی که فیلمساز قصد تولید آن دارد، نرساند. آن چیز که پیل در این فیلم بیش از هدفش با آن درگیر است تنها، تلاش برای شوکه کردن و غافلگیری مخاطب است و این تلاش با وجود اینکه برخی مواقع به جذابیت اثر افزوده و در کل «ما» را به بیراهه کشانده است.
جوردن پیل با پلان آخری که به مخاطب خود نشان میدهد قصد دارد مفهومی در راستای اهمیت محیط و زیست آدم و حتی دیگر موجودات تولید کند و سعی دارد اشارهای به این موضوع داشته باشد که موقعیت و محیط پرورش یک موجود مهمتر از فیزیک و مشخصات زیستشناسی آن موجود (انسان) است و اهمیت بیشتری دارد. اما این مضمون در پس سرگرمی و با توجه به جزئیاتی که پیل به مخاطبان خود ارائه نمیدهد به درستی و به طور کامل نمیتواند منتقل شود.
ارائه چنین مضمونی به این شکل تنها در جهتی میتواند قرار بگیرد که این مسأله اعتقاد فیلمساز است و فیلمساز توان تولید مضمون و در نتیجه القای آن را ندارد بلکه این ناتوانی جوردن پیل را مجبور به بیان مضمون میکند و این بیان تنها مخاطب را غافلگیر کرده و به این نتیجه میرساند که روابط علت و معلول فیلم دچار اشکال است چرا که اگر کاراکتر اصلی فیلم که به نوعی با کاراکتری که همزاد او در دنیایی ساختگی است عوض شده این قدرتهای فرا انسانی و در واقع سختجانی را از کجا آورده و چگونه میتواند در برابر این اتفاقها زنده بماند و قدرتی بیشتر از قدرت یک انسان از لحاظ فیزیکی داشته باشد؟
علاوه بر این مسائل و مشکلات سطحی که پرداختن به موضوعات مهمتر درباره فیلم را بیفایده میکند، المانها و نشانههایی که پیل در فیلم به کار برده در راستای داستان کلی «ما» قرار نمیگیرد و در نتیجه «ما» فیلمی به شدت عقیم است که فقط گاه مخاطبان خود را با روایت قصهای در خلاف مسیر پیشبینیهایش غافلگیر کرده و بعضاً موقعیتی گنگ و غریب که در این فیلم خلق شده مخاطب را در ناکجا آبادی قرار میدهد که شاید همراه با حسی از ترس باشد و علاوه بر این مسائل، ایده خوب پیل در این فیلم که کاملاً از دست رفته نیز نکات مثبت «ما» هستند و این اثر را که فیلمساز در مسیر رسیدن به هدفش برخلاف فیلم قبلیاش کاملاً ناموفق بوده از اثری به شدت ضعیف به اثر متوسط تبدیل کرده اند.
علی ناصری