یک کولبر:

هیچ‌گاه دوست نداشتیم کولبر باشیم/ توسعه نیافتگی ما را به اینجا رسانده است

|
۱۳۹۸/۰۷/۰۹
|
۰۴:۴۱:۰۸
| کد خبر: ۹۰۴۶۵۹
هیچ‌گاه دوست نداشتیم کولبر باشیم/ توسعه نیافتگی ما را به اینجا رسانده است
کولبری به عنوان یکی از پدیده‌هایی است که طی چندین سال گذشته تبدیل به یک آسیب اجتماعی بزرگ شده و مشکلات فراوانی را برای قشر عظیمی از مردم مناطق مرزنشین به وجود آورده است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ چندین هفته قبل بود که عکس انگشتان یخ‌زده کولبر کُردی که عفونت کرده بود و باید قطع می‌شد منتشر شد، عکسی دردناک که تمامی مشکلات و مصائب این قشر مظلوم را دوباره به سطح اول اخبار بازگرداند. خوشبختانه با پیگیری‌هایی که انجام شد در حال حاضر وضعیت این کولبر روبه بهبودی است و تحت درمان قرار گرفته اما به هر میزانی که از دردها و رنج های این قشر بگوئیم باز هم کم است و چون هیچ دردی را از آنان دوا نخواهد کرد و اگر بخواهیم در مورد آنان بنوسیم خود مثنوی هفتاد منی خواهد شد که خواندن آن تا سال‌های سال ادامه دارد.

اگر بخواهیم حتی به صورت سطحی این مسئله و دلایل گرایش به سمت کولبری را واکاوی کنیم دلیلی جز توسعه نیافتگی و بیکاری و فقر را نمی‌یابیم. متاسفانه توجه به وضع معیشت مناطق مرزی کشور در زمره اولویت‌های چندم و رده پائین حاکمیت قرار دارد و گاهی مردمان این مناطق فکر می‌کنند به امان خدا رها شده‌اند و هیچ فردی در فکر آنان نیست در صورتی‌که مردمان این مناطق سال‌های سال مرزداران غیور این کشور بوده‌اند و مقابل تهاجم دشمن خارجی رشادت‌ها از خود نشان داده‌اند.

هر چقدر هم بخواهیم از کنار این موضوع به صورت گذرا عبور کنیم و توجهی به آنان نکنیم بازهم نمی‌شود زیرا آنقدر مشکلات و معضلات در این مناطق وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

به دنبال یک کولبر رفتیم و با او حرف زدیم، درباره مشکلات‌شان، عامل کولبری‌شان و بیماری‌هایی که گریبانگیر آنان می‌شود.

نامش عطاالله است و 38 سال سن دارد و در یکی از روستاهای شهرستان سروآباد استان کردستان زندگی می‌کند. حدود 7 سال است که به کار کولبری مشغول است و مسیر هر روزه‌اش شده ارتفاعات اورامان برای پیدا کردن لقمه‌ای نان حلال و امرار معاش خود و خانواده‌اش.

این کولبر در خصوص زندگی‌اش می‌گوید: شهریور ماه سال 60 بود که در یکی از روستاهای اطراف شهرستان سروآباد به دنیا آمدم. در خانواده‌ای پر جمعیت با 5 برادر و 3 خواهر. پدرم کشاورز بود و گاهی دامداری می‌کرد. خداراشکر همگی با نان حلال بزرگ شدیم. از دوره کودکی در کنار پدرمان مشغول به کار بودیم و عصای دستش شدیم. تحصیلات را تا مقطع دیپلم ادامه دادم اما به‌خاطر مشکلات مالی راهی دانشگاه نشدم پس از آن بود که شروع به کارهای مختلف کردم و در چندین مکان مشغول کار شدم. پس از مدتی ازدواج کردم و خدا دو دختر به من عطا کرد که در حال حاضر 12 و 3 سال دارند.

عطاالله در خصوص اولین باری که کولبری کرد گفت: در یکی از واحدهای صنعتی خارج از استان کار می‌کردم و درآمد نسبتا خوبی داشتم. از دوران مجردی در این کارگاه مشغول به کار بودم و با پس اندازی که از حقوقم داشتم بالاخره توانستم ازدواج کنم و زندگی مشترک با همسرم را شروع کرد. کم کم واحد صنعتی ما شروع به تعدیل نیرو کرد و من هم همچون بسیاری از کارگران از کار بیکار شدم و به قصد بازگشت به دیار خود رهسپار سروآباد شدم. چند مدتی نگذشته بود که فشار بیکاری بیشتر از هر زمانی بروز پیدا کرد. هنوز کولبری به صورتی که درحال حاضر رواج دارد، نبود و رونق نداشت و افراد تقریبا کمی نسبت به حال حاضر اقدام به آن می‌کردند. من هم به پیشنهاد یکی از دوستان برای پیدا کردن لقمه‌ای نان رهسپار ارتفاعات اورامان شدم. سخت بود، سخت‌تر از چیزی که فکرش را می‌کردم. باید روزانه بیشتر از 7 الی 8 ساعت و در حدود 35 کیلومتر پیاده‌روی و باری به وزن 40 الی 60 کیلوگرم را نیز با خود حمل می‌کردیم. البته فقط نامش پیاده‌روی بود و در مقابل صخره‌نوردی و کوه‌نوردی هیچ نبود. پیاده‌رویی که انجام می‌دادیم در میان صخره‌ها و کوه‌های سر به فلک کشیده اورامان بود به شکلی که در برخی از نقاط مجبور بودیم با طناب خود را به نقطه‌ای دیگر برسانیم و اگر طناب پاره می‌شد فقط صدای فریاد فردی را می‌شنیدم که احتمال داشت هر بلایی بر سر او آمده باشد.

عطاالله در خصوص مشکلاتی که کولبری طی این 7 سال برای وی به همراه داشته است، می‌گوید: مشکلات کولبری را اگر بخواهیم بشماریم با اعدادی روبرو خواهیم بود که شاید روی یک صفحه کاغذ نگنجد. مشکلات عدیده‌ای در این خصوص وجود دارد و زبان گاهی قاصر است از بیان این مشکلات اما اگر بخواهیم به صورت کلی به آنان بپردازیم اصلی‌ترین مشکلاتی که کولبری به همراه داشته بیماری‌ها و حوادثی است که همواره همراه با این شغل بوده؛ 38 سال سن بیشتر ندارم اما به بیماری‌های ارتوپدی گرفتار شده‌ام که تبعات آن طی سال‌های آینده خود را بروز می‌دهد و گریبانگیرم خواهد داشت. به‌راحتی نمی‌توانم دیگر مانند گذشته هر جسمی را در مقیاسی کوچکتر از لحاظ وزنی نسبت به بارهایی که همراه با خود می‌آوردم حمل کنم. از لحاظ روحی و روانی نیز مانند گذشته دیگر نیستم و آستانه تحملم روز به روز کمتر می‌شود. البته فقط من به این مشکلات گرفتار نشده‌ام و همراهان من که کولبری می‌کردند نیز به همین شکل و حتی بدتر نیز شده‌اند. همین چند وقت پیش بود که یکی از همراهان و دوستان من با سقوط از ارتفاع دچار عارضه نخاعی شد و دیگر نمی‌تواند مانند گذشته فعالیت داشته باشد چون دیگر توانی در بدن وی نمانده و فقط در گوشه خانه روی تختی دراز کشیده و چشمش به در است تا خیرخواهی بیاید و دست یاری به سمت او دراز کند.

این کولبر ادامه داد: از تمامی بلاهای طبیعی در زمستان و تابستان که بگذریم و سقوط از ارتفاعات و صخره‌ها را نیز فاکتور بگیریم بعد از آن خواهیم رسید به مبحث برخورد نیروهای مرزبانی با کولبران. نیروهایی که برای حفظ و تامین امنیت مرزها در این مناطق حضور دارند و بر اساس وظیفه‌ای که دارند نباید اجازه دهند فردی به صورت غیرقانونی  از مرز خارج شود و اقدام به شلیک می‌کنند و کولبرانی که در نوار مرزی همراه خود باری را دارند و مشغول به کولبری هستند در تیررس قرار می‌گیرند. برخی از این کولبران کشته می‌شوند و برخی دیگر زخمی که این خود درد دیگری است و بر دردهای این قشر می‌افزاید. موضوع دیگر اما نوع نگاهی است که به ما کولبران دارند و ما را قاچاقچی خطاب می‌کنند؛ باور کنید ما قاچاقچی نیستیم و فقط به دنبال پیدا کردن لقمه‌ای نان و تامین معیشت خود و خانواده خودمان هستیم.

عطاالله در ادامه در خصوص عوامل گرایش به کولبری گفت: ما هیچ‌گاه دوست نداشته‌ایم کولبر شویم و شب و روزمان معلوم نباشد و ارتفاعات را در نوردیم که حتی حیوانات کوهی به راحتی نمی‌توانند از آنجا عبور کنند، بیکاری و فقر و بدبختی و توسعه نیافتگی ما را به این سمت کشاند، اگر کمی به این مناطق توجه می‌شد شاید هیچ‌گاه گذر ما به جز تفریح و کوه‌نوردی به این مناطق نمی‌افتاد و ما هم مانند باقی افراد به راحتی زندگی می‌کردیم، ای کاش مسئولین توجهی به این مناطق کنند واقعا دیگر توان هیچ کاری را نداریم. در شرایط اقتصادی فعلی هم چاره‌ای را جز این کار نمی‌بینیم و هیچ در آمدی را از هیچ راه دیگری نداریم، هنوز هم چشم امید ما به توسعه‌ای است که قرار بود کشور را در بر بگیرد و ما نیز به عنوان یک شهروند درجه یک سهمی از این توسعه داشته باشیم.

نظر شما
جوان سال
جوان سال
پیشنهاد سردبیر
جوان سال
جوان سال
جوان سال
پرونده ویژه
جوان سال
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته