
ماشالله شاهمرادی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا با اشاره به ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی در مورد شهدا گفت: از انقلاب تاکنون آثار بسیاری درمورد زندگینامه شهدا ساخته شده که تاثیر بسیاری در شناساندن این افراد به مردم دارد. بنده در آخرین کاری که کارگردانی کردم زندگی یکی از دوستان نزدیک سردار قاسم سلیمانی را روایت کردم که متاسفانه پس از شهادت ایشان پخش شد.
او در مورد میزان اهمیت باورپذیری نقش در فیلم یا سریال اظهار کرد: در ساخت زندگینامه شخصیتها باید به میزان باورپذیری آن اهمیت بسیاری داد. بازیگری که میخواهد نقش یک شخصیت را بازی کند باید آنقدر مطالعه داشته باشد که مردم بعدا آن را به نام همان شخصیت صدا کنند. زمانی که ما مستند شهید برونسی را میخواستیم تمام عوامل کار، لحظه شهادت او گریه میکردند. این یعنی نقش به درستی ایفا شده است.
شاهمرادی ادامه داد: در فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیا مردم انتظار داشتند شهید چمران مانند یک کماندو بسیار قوی رفتار کند درحالی که کماندویی دکتر چمران به نترس بودن و سلاح نداشتن آن بود. متاسفانه وقتی تماشاگر می خواهد در سینما فیلم یک قهرمان را ببیند انتظار دارد این شخصیت حرکات اَکشن انجام دهد اما در حقیقت اینطور نیست. قهرمانی سردار شهید قاسم سلیمانی به این بود که دشمن از او میترسید، به سربازانش راه را نشان می داد و از طرفی بدون اسلحه در سوریه حرکت می کرد.
بازیگر فیلم «اخراجیها» به لزوم نشان دادن ابعاد منفی شخصیتها اشاره کرد و گفت: من همیشه به سازندگان میگویم شهدا قدیس نبودند و از زمین به آسمان رفتند نه اینکه در آسمان بودند و فقط چند روزی به زمین آمده باشند. ما اگر میخواهیم 100 روز جنگ را توضیح دهیم، 90 روز آن پا گذاشتن روی من است و 10 روز پا گذاشتن روی مین. اگر 90 روز را نشان ندهیم و فقط پا روی مین گذاشتن را روایت کنیم، از شهیدمان یا یک انسانی میسازیم که چشم و گوش بسته به سراغ شهادت رفته است یا اینکه قدیس است و از طرف خدا انتخاب شده است. در حالی که هیچکدام از بچههای ما اینگونه نیستند. شهدای ما همین بچههای کوچه و بازاری هستند که کنار ما زندگی میکنند.