
فراموشی اگر ناشی از یک بیماری باشد می شود با دوا و دارو برایش درمانی پیدا کرد ولی اگر ناشی از فرصت طلبی و سهم خواهی باشد درمانی ندارد جز یادآوری گذشته دور و گذشته نزدیک!
فوتبال در دولتهای یازدهم و دوازدهم نه تنها عملکردی درخشان و قابل دفاع دارد، بلکه ندیدن این موفقیتها یا فراموشی آنها تنها از یک ذهن انتخاباتی برمیآید.
از نظر نتیجه گیری در زمان این دولت تیم ملی فوتبال دو بار پی در پی به جام جهانی صعود کرد و با تدابیر و برنامهریزیهای صورت گرفته و تامین امکانات و اردوهای مورد نیاز، در جام جهانی روسیه، در حالیکه در گروه مرگ بود با چهار امتیاز حذف شد و اگر بازیکنان تجربه لازم را داشتند میتوانست از همین گروه صعود کند. در همین دولت بعد از نزدیک به 15 سال تیم ملی در جام ملتهای آسیا به نیمه نهایی صعود کرد و اگر نبود آن اشتباه و سهلانگاری تاریخی، فینال آسیا را بازی میکرد، در همین دولت دو باشگاه ایرانی (پرسپولیس و استقلال) همزمان به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا رسیدند و پرسپولیس در فینال آسیا حضور یافت. در کنار اینها، صعود همزمان پنج تیم ملی بزرگسالان، نوجوانان، جوانان، فوتسال و فوتبال به رقابت های جهانی در این دولت اتفاق افتاد.
آبادانی فوتبال هم در این دولت (یازدهم و دوازدهم) کارنامه روشنی دارد، تکمیل ورزشگاه های نقش جهان اصفهان و یادگار امام (ره) تبریز، غدیر اهواز و ثامن مشهد و افتتاح ورزشگاه بزرگ و مدرن پارس شیراز و چندین ورزشگاه 15 هزار نفری و...، تکمیل کمپ تیمهای ملی فوتبال و ساخت 1500 زمین چمن روستایی به منظور گسترش فوتبال که تنها بخشی از این عملکرد است و اگر کسی که مدعی عملکرد تاریک دولت در ورزش است خواست میتوانیم عملکرد عمرانی دولتهای یازدهم و دوازدهم را در یک مجلد چند صد صفحهای برایش ارسال کنیم.
در حوزه اجتماعی فوتبال هم دولت کارنامه درخشانی دارد. تلاش این دولت در حوزه زیرساختی و رفع موانع بود که باعث شد زنان نه یکبار که سه بار در ورزشگاه از نزدیک بازیهای تیم ملی و پرسپولیس را تماشا کنند و این حضور رسمی به یک روال تبدیل شود.
میتوان چندین و چند مورد را هم به این موارد اضافه کرد ولی حتی اگر قرار به قضاوت منصفانه باشد همین چند مورد کفایت میکند تا مشخص شود عملکرد دولت روحانی در ورزش تاریک بوده یا ادعاهای انتخاباتی!
اینها تاریخ نزدیک است که فراموشیاش هنر میخواهد ولی تاریخ دور هم شاید از حافظه کوتاه مدت پاک شود ولی از حافظه تاریخ که حذف نمیشود. مثلا میشود به آقای مصطفی آجورلو یادآوری کرد نتیجه مدیریتش در فوتبال این بود که نیروی انتظامی عطای تیمداری در فوتبال را به لقایش ببخشد و تیم ریشهدار پاس را به همدان هبه کند، یا تیم استیل آذین که بازیکنانی مثل علی کریمی، مهدی مهدویکیا، علیرضا نیکبخت واحدی، فریدون زندی و... در اختیار داشت، با مدیریت آجورلو از لیگ برتر به لیگ یک سقوط کند، وضعیت تیم تراکتورسازی تبریز هم در زمان مدیریت آقا مصطفی بماند.
میتوان در مورد مدیریت آجورلو مطالب دقیق و صریحی نوشت که چندان در این مجال نمیگنجد. اما بیانصافی و خلاف گویی موضوعی نیست که بتوان از آن گذشت. اینکه او برای ریاست فدراسیون چشم بر واقعیت ها ببندد و مدعی شود مهدی تاج با حمایت دولت رئیس فدراسیون شد، نشان از یک خلاف گویی بزرگ دارد البته که این ادعا قطعا کذب است ولی کسی که امروز مدعی لابی گری تاج با دولت شده، خودش تا همین چند وقت پیش کلی واسطه تراشید تا وزیر ورزش و جوانان از او در انتخابات ریاست فدراسیون حمایت کند. چطور اگر تاج این مسیر را رفته باشد، کار بدی کرده ولی اگر آجورلو دنبال این حمایت باشد فقط به نیت خدمت است؟