حسین سلطانمحمدی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ابتدا گفت: «سریال «بچه مهندس 3» با توجه به ناتمام ماندن «زیرخاکی» توانست از این مجموعه هم جلو بزند و با توجه به فیلمنامه معقولی که داشت و پیشرفت درست و اوج و فرودهایی که برای بیننده جذاب بود، بیشترین درصد رضایت را از مردم در ایام رمضان بگیرد.»
او افزود: «در مقابل سریالهای شبکه یک و دو، «سرباز» بود که با قصهای یکدست، یکنواخت و بدون اوج و فرود، با انبوهی از دستانکهایی که در قصه گنجانده شدند اما کاربردی نداشتند و قصههایی که یکی پس از دیگری ناتمام و بیکاربرد ماندهاند، مانند قصه سربازها و داستان زن و مرد اصلی داستان، نتوانستند این سریال را از سقوط نجات بدهند. داستانکهای فرعی در «سرباز» تمام شدند و کشمکشهای شخصیتهای اصلی هم خنثی است و بدون حذف یا اضافه شدن شخصیتی در داستان بیننده با داستانی خستهکننده و بدون جذابیت طرف است و بعید میدانم در باقی راه هم اتفاقی برای این کار رخ بدهد.»
سلطان محمدی درمورد سریال شبکه دو گفت: «با توجه به اینکه عوامل این سریال سومین سری کار را ساخته بودند و بیننده پیشینهای از این مجموعه داشت، باز هم اوج و فرودهای قصه تا حدود زیادی غیرقابل پیشبینی بود. درست است که قصه این سریال وارد فضای عجیب و غریبی نشد اما در هر قسمت برای بیننده ایجاد ابهام میشد و در کل مجموعه، کنجکاوی مخاطبش را همراه دارد و آسیبهایی که به شخصیتهای مثبت داستان رسید قابل قبول بود و حالا ما میدانیم هر شخصیت به سر منزل مقصود خواهد رسید.»
او در ادامه بازهم به «زیرخاکی» پرداخت: «الگوی «زیرخاکی» حرکت در بستر تاریخ است که پیشتر در سریال «کیمیا» آن را تجربه کردهایم و حتی نمونه خیلی دیده شدهاش سریال «سالهای دور از خانه» یا همان اوشین است که ما بیش از هشتاد سال از تاریخ ژاپن که نمادی از پیشرفت اقتصادی و رشد صنعتی این کشور هم هست را میبینیم. در مقابل «زیر خاکی» به همه چیز ناخنک میزند و از هر چیزی استفاده میکند و آخر به جنگ هم رسید و بعد هم ناتمام ماند و به یکباره اعلام شد سریال تمام شده و در فصل بعد ادامه پیدا خواهد کرد. اتفاقی غیرحرفهای که از ابتدا ما خبری از آن نداشتیم. سریال «بچه مهندس3» از پیشتر اعلام شده بود که ادامهدار است و یا کارهایی مثل «نون.خ» طوری است که ما میدانیم ادامه دارد و حتی «پایتخت» طوریست که بدون اعلام بیننده منتظر سری بعد آن است اما سریال جلیل سامان بیخبر و غیر منطقی تمام شد و ادامه آن چه خواهد شد، خدا میداند.»
این منتقد در مورد حضور گوهر خیراندیش و ثریا قاسمی در دو سریال شبکه یک و دو گفت: «بازی ثریا قاسمی تکرار مکررات بود و حضورش در مقابل گوهر خیراندیشِ سریال «زیرخاکی» که زنی فعال و تاثیرگذار در داستان با بازی خوب بود، حرف چندانی برای گفتن نداشت. زنی که گچکاری میداند، پیشنهاد سفر میدهد، حواسش به دزدها هست و تاثیرش را در قصه میگذارد. در مقابل ثریا قاسمی نقش مادری را دارد که منفعل است و فقط قرار است مراقب چند جوان باشد که دوتایشان را از کودکی میشناسد و سه تای دیگر هم به تازگی با او همسایه شدهاند و او مانند مادربزرگی باید حواسش به آنها و حاشیههایشان باشد اما فقط در صحبت و نه به صورت کنشمند»
او در ادامه گفت: «بهترین بازیهای این رمضان متعلق به بازیگران «زیر خاکی» یعنی گوهر خیراندیش، ژاله صامتی و پژمان جمشیدی و البته کودک قصه است. بازیهای خوب و قابل قبول که برگ برنده این سریال هم هستند. امیدوارم پژمان جمشیدی همینطور به کارش ادامه بدهد و سراغ کمدیهای ضعیف و گفتوگو محور نرود. از طرفی حضور هادی حجازیفر هم قابل قبول نبود و فکر میکنم نقش پدر که کوتاه هم بود را بهتر بازی کرد تا نقش اصلی خودش را...»
سلطانمحمدی در انتها درمورد صدا و سیما و عملکردش در ماه رمضان گفت: «با توجه تعطیل شدن همهچیز در دوران کرونا مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند جور تمام بخشهای دیگر را بکشند که وظیفه سختی بود و موفق نبودند. پیشتر مردم طرح افطار تا سحر سینماها را داشتند، جنگها و برنامههای مختلف برگزار میشد، مهمانیهای افطار برقرار بود که امسال هیچکدام نبود و مردم به اجبار زمان زیادی را پای تلویزیون گذراندند. از طرفی بیبرنامگی در یک هفته آخر رمضان توی ذوق میزد، طوری که هنوز «سرباز» تمام نشده، «بچه مهندس 3» شروع شده بود و بخشی از سریال را از دست میرفت. این بیبرنامگی میان شبکهها اتفاق خوبی نبود و انگار مدیران هم بیخیال شده بود.»/2