
تبسم کشاورز_ به مناسبت فرارسیدن ۲۷ فروردینماه، روز ملی فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای، خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در گفتوگویی تفصیلی با هوشنگ جاوید، پژوهشگر فرهنگ عامه و موسیقی نواحی و آیینی، به واکاوی ریشههای تاریخی، آیینی و موسیقایی این میراث کهن ایرانی پرداخته است.
جاوید در این گفتوگو، از خاستگاه باستانی ورزش زورخانهای، پیوند آن با آیینهای پهلوانی، نقش موسیقی در ایجاد انگیزه و هماهنگی جمعی و تأثیر اشعار حماسی و دینی در این فضا سخن میگوید. او همچنین به تأثیر فرهنگهای کهن مانند میترائیسم بر ساختار زورخانه، چگونگی شکلگیری آیین فتوت، آیین کمربستن، جایگاه مرشد، درجات درونی ورزشکاران و ریتمها و ضربآهنگهای تمرینی اشاره میکند.
در این گفتوگو، همچنین سیر تطور تاریخی این آیین از دوران ساسانیان تا عصر حاضر، تغییرات اشعاری و موسیقایی پس از انقلاب اسلامی و ورود کشورهای منطقه به این حوزه نیز مورد بحث قرار گرفته است.
عیاران؛ پیشگامان فرهنگ پهلوانی در ایران اسلامی
برنا: از نظر تاریخی، ورزش زورخانهای و پیوند آن با فرهنگ پهلوانی از چه زمانی آغاز شده و چه شواهدی در این زمینه وجود دارد؟
جاوید: اگر بخواهیم نگاهی تاریخی داشته باشیم، باید اشاره کنم که در جریان اکتشافات باستانشناسی، مُهری مربوط به دوره ساسانیان یافت شده که تصویری از مردی را نشان میدهد که دو سنگ را روی ران پای خود بلند کرده است؛ دقیقاً همان شکلی که امروز در زورخانه شاهد اجرای آن هستیم. این نشان میدهد که چنین اشکالی از تمرین و ورزش، ریشهای بسیار کهن در فرهنگ ما دارد. پس از اسلام نیز این سبک از تمرینات در رِباطها و لنگرگاههایی که در ایران شکل گرفت، ادامه یافت. این مکانها نهتنها برای استراحت مسافران، بلکه برای تمرین و آموزش جوانان هم مورد استفاده قرار میگرفت و در آنجا نوعی ورزش جسمی و پهلوانی همچنان زنده نگه داشته شد. در واقع عیاران را آن زمان اینگونه برای مقابل دشمن ایستادن تربیت میکردند.
با حمله مغولها به ایران ورزشهای رزمی در خفا ادامه یافت/ چوببازی؛ نمایش رقص یا تمرین شمشیر؟
برنا: در دوران بعد از یورش مغول، این سنتها چه سرنوشتی پیدا کردند؟
جاوید: پس از حمله مغول، شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران دستخوش تغییر شد و برخی فعالیتها، از جمله تمرینهای پهلوانی به صورت مخفیانه ادامه یافتند. در همین دوره، دو نوع شکل از ورزش رایج شد. یکی ورزشهایی که در خفا انجام میشد و دیگری ورزشهایی که به شکل آیینی و نمایشی در برابر دشمنان اجرا میشد. نمونه بارز آن چوببازی است؛ ورزشی که شباهت زیادی به مبارزه با شمشیر دارد، اما در قالب یک نمایش موزون اجرا میشد. جالب اینکه چوبهایی که در این ورزش بهکار میرفت، هموزن شمشیرهای واقعی بود، اما، چون این حرکات با نواهای سازهایی، چون سُرنا و دُهل همراه میشد، دشمن تصور میکرد که ایرانیان در حال رقصاند، نه تمرین مبارزه. در حالیکه در واقع آنها در حال تمرین فنون جنگی، دفاعی و هجومی بودند.
برنا: شما اشاره کردید که ورزش زورخانهای در دو شکل آشکار و پنهان ادامه یافته. لطفاً بیشتر درباره این دو شکل توضیح بدهید و اینکه در زمان حملات خارجی چگونه این ورزشها حفظ شدند.
جاوید: بله، این ورزش در دو شکل خود را حفظ کرده است. شکل نخست آن، شکل مستقیم و آشکار بود؛ جایی که افراد با یک دست شمشیر و دست دیگر مثلاً خنجر یا تبر به مبارزه میپرداختند و آمادگی نظامی خود را حفظ میکردند. این شکل از تمرین، مستقیماً برای مواجهه با دشمن طراحی شده بود. اما شکل دوم، ورزشی بود که در پنهان و در خفا انجام میگرفت. در دورههایی که ایران تحت سلطه یا تهدید دشمنان بود، گروهی از پهلوانان به صورت مخفی در زیرزمین خانهها یا فضاهای پنهانی در روستاها و قریهها، تمرینات باستانی و آیین نیاکان را به همان شکل قدیم ادامه میدادند. این تمرینات بسیار جدی بودند و تنها برای نمایش یا سرگرمی نبودند. زمانی که پهلوانان در میدان واقعی جنگ قرار میگرفتند، با آمادگی کامل میجنگیدند.
آیینهای پهلوانی از خاک رُس صفوی تا گود زورخانه امروز
برنا: برخی حرکات ورزشی مانند: «کَباده کشیدن»، «پا بازی»، «سنگ گرفتن» و... امروزه نیز در زورخانهها اجرا میشوند. آیا ریشههای این حرکات به همان دوران کهن بازمیگردد؟
جاوید: کاملاً درست است. حرکاتی مثل «پا بازی» که نوعی گرمکردن ابتدایی با حرکات موزون پاهاست یا «سنگ گرفتن» که با بالا بردن تختهسنگهای بزرگ به شکل خاصی همراه است، از همان دوران باستانی ریشه گرفتهاند. این حرکات نهتنها برای آمادگی جسمی بوده، بلکه به تقویت روحیه، هماهنگی بدن و افزایش استقامت کمک میکرده است. همچنین این تمرینات برای تربیت پهلوانانی طراحی شده بود که بتوانند در میدان نبرد، ایستادگی کنند. در دوره صفوی به بعد، برای انجام این تمرینها میدانهایی با خاک رُس آماده میکردند. این فضاها بعدها تکامل یافتند و به شکل زورخانههای امروزی درآمدند.
با فروکش کردن نبردها، زورخانهها چهرهای تازه یافتند
برنا: در دورههای بعد از صفویه، با تغییر شرایط اجتماعی، آیا نقش زورخانهها و نوع فعالیتها آنها نیز دچار دگرگونی شد؟
جاوید: بله، پس از دوره صفویه، بهویژه پس از دوران نادرشاه و افشاریان، با کاهش جنگهای خارجی، سبک زندگی مردم دگرگون شد. در نتیجه، نیاز به تربیت رزمی گسترده، کمتر شد و مردم به فکر ایجاد مکانهایی خاص برای ادامه ورزش زورخانهای افتادند. از همینجا زورخانهها بهعنوان مکانهایی رسمی برای تمرینات ورزشی و انتقال فرهنگ پهلوانی شکل گرفتند. در دوره قاجار، این فضاها با در نظر گرفتن نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه تکامل پیدا کردند و به شکل امروزین خود نزدیک شدند.
برنا: شما به تأثیر آیینهای کهن مانند میترائیسم نیز اشاره داشتید. آیا میتوان پیوندی میان آیینهای باستانی ایران و فرهنگ پهلوانی یافت؟
جاوید: بله، پیوند میان آیینهای باستانی ایران مانند میترائیسم با فرهنگ پهلوانی بسیار قابل توجه است. در آیین میترایی، درجهبندیهایی وجود داشت مثل درجهی شیر، کلاغ، عقاب و غیره، که نشاندهنده مراحل رشد معنوی و جسمانی پیروان بود. مشابه این ساختار در ورزش پهلوانی نیز دیده میشود. در دوره اسلامی، این آیینها در قالب فتوتنامهها و آداب جوانمردی بازتولید شدند. حتی صنوف مختلف هم با این فرهنگ همراه شدند و آیین فتوت را پذیرفتند.
از کُستی زرتشتیها تا کمر بستن به نام مرتضی علی(ع)
برنا: آیین فتوت و پوشش ورزشی نیز انگار ریشههای خاصی دارد. درباره آن بیشتر توضیح دهید...
جاوید: پوشش در زورخانهها بیمعنا و بدون قاعده نیست. برای مثال، ایزار یا شلوار زورخانهای و بستن کمربند یا شال، دارای معنا و مراحل خاصی است. در ایران باستان، وقتی جوانان به سن بلوغ میرسیدند و دورههایی از آموزش نظامی و اخلاقی را طی میکردند، چیزی به نام کَستی به کمر میبستند؛ بندی که هنوز هم در دین زرتشتی به عنوان نشانهای از تعهد و بلوغ معنوی بسته میشود. این بند بعدها در آیین اسلامی با تغییر مفهومی، به کمر بستن به نام مرتضی علی تبدیل شد. این عبارت نماد همت، تعهد و وفاداری به ارزشهای جوانمردی شد. فردوسی نیز در شاهنامه اشاره میکند که هر شاهزاده یا پهلوان ایرانی، باید حتماً فنون جنگی مانند شمشیربازی یا تیراندازی را میآموخت. این آموزهها در بستر فرهنگ زورخانهای همچنان زنده ماندهاند.
برنا: شما اشاره کردید که آیین فتوت در گذر زمان به شکلی زیبا و نمادین درآمده؛ در این خصوص و همچنین درباره داستانسازیها و آیینهای وابسته به آن بیشتر توضیح دهید.
جاوید: بله، آیین فتوت به مرور زمان به شکلی زیبا و نمادین درآمد. این آیین تنها یک مجموعه از آداب اخلاقی نبود، بلکه با بهرهگیری از عناصر فرهنگی، اسطورهای و حتی نمایشی، به یک ساختار پیچیده و غنی بدل شد. برای نمونه، کمربند بستن به نام مولای متقیان، حضرت علی (ع)، همچنان در ورزش باستانی اجرا میشود. این آیین، هم جنبه معنوی دارد و هم موجب شکلگیری نوعی همبستگی درونی در میان ورزشکاران میشود. حتی داستانهایی ساخته شده و آیینهای خاصی حول این مفاهیم شکل گرفتهاند، که با گذشت زمان به بخشی از هویت این ورزش تبدیل شدهاند.
برنا: درباره گزینش شعرهایی که با ضرب و زنگ خوانده میشوند؛ بگویید...
جاوید: در دوره صفوی، که توجه ویژهای به آیینهای پهلوانی و کشتی گرفته میشد، دو برادر شناختهشده شعری ساختند با نام «گُل کشتی». این شعر نهتنها جنبه حماسی دارد، بلکه حاوی مفاهیم معنوی و اخلاقی نیز هست. در کشتی زورخانهای، وقتی دو پهلوان وارد میدان میشدند، با خواندن اشعار معنوی به استقبال یکدیگر میرفتند. این اشعار گاهی لحنی دوستانه و گاهی خصمانه داشتند، که نشاندهنده روحیه پهلوانانه یا رقابتی آن لحظه بود. امروزه، این شعرها عمدتاً توسط مرشد زورخانه خوانده میشوند و لحن آنها بیشتر جنبه معنوی و روحبخش دارد تا خصومتآمیز. هدف از اجرای این اشعار، ترویج جوانمردی و نشان دادن کشتی بهعنوان آزمایشی در دوستی است.
برنا: موسیقی زورخانهای در دوره معاصر چه ویژگیهایی دارد و از اشعار چه شاعرانی بهره میبرد؟
جاوید: در زمان حاضر، موسیقی زورخانهای همچنان بر پایه همان اصول کهن استوار است اما با تغییراتی همراه شده است. مرشد از اشعار شاعران بزرگی مانند فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ و در مواردی اشعار معاصر بهره میبرد. این اشعار بیشتر بر مضامین اخلاقی، عرفانی، حماسی و دینی متمرکزند. آهنگها نیز متأثر از موسیقی دستگاهی ایران هستند، اما ساختاری دارند که با ضرب زورخانه هماهنگ باشد. ضرب زورخانه نهتنها برای حفظ ریتم و هماهنگی میان ورزشکاران استفاده میشود، بلکه به نوعی نقش آموزشی نیز ایفا میکند؛ چرا که از طریق آن میتوان گروههایی با جمعیت زیاد، حتی ۲۰ یا ۵۰ نفر را بهطور هماهنگ تمرین داد.
برنا: آیا در فرهنگ زورخانهای ساختار و درجهبندی خاصی میان ورزشکاران وجود دارد؟
جاوید: بله، در فرهنگ زورخانهای درجهبندی مشخصی برای ورزشکاران در نظر گرفته شده که برگرفته از سنتهای کهن و یافتههای باستانشناسی است. کسانی که سابقه بیشتری دارند، به عنوان «کهنهسوار» شناخته میشوند. در مراتب بعد، پیشکسوت، پهلوانان جوانتر، نوچهها و نوجوانان قرار میگیرند. این سلسلهمراتب نهتنها بر اساس توانایی فیزیکی، بلکه بر مبنای ادب، اخلاق و وفاداری به آیین پهلوانی تعریف میشود. حتی نشانههایی مانند لباس یا نشانهای ویژه، بیانگر درجه و جایگاه هر فرد در زورخانه است. این سیستم بهگونهای طراحی شده که جوانان تازهوارد بتوانند بهتدریج رشد کنند و به مقامهای بالاتر برسند، در عین حال احترام به پیشکسوت همواره محفوظ میماند.
هر زنگ و صلوات، نشانه رتبه پهلوان در زورخانه است
برنا: در مورد درجهبندی در ورزش زورخانهای اشاره کردید که افراد با توجه به سابقه و تجربهشان میتوانند به درجات مختلف برسند. آیا این درجات شامل نشانهها و مراسم خاصی هم میشود؟
جاوید: بهطور قطع همینطور است. در ورزش زورخانهای، هر فرد بر اساس سطح تجربه و سابقهاش، دارای نشانهها و زنگهای خاصی است. این نشانهها بهطور معمول بهصورت زنگهای متفاوت یا صلواتهای مخصوص همراه با تمرینات به افراد داده میشود. برای مثال، بعضی افراد دارای دو زنگ هستند، برخی یک زنگ دارند و حتی برای افرادی که به درجات بالاتر رسیدهاند، از سه صلوات هم استفاده میشود. این نوع از نشانهگذاریها برای احترام به کسانی است که در ورزش زورخانهای مقام بالاتری دارند. جالب است که این سیستم باعث میشود که هر فرد متناسب با مقام و جایگاهش در مجموعه، شناخته شود و احترامی که برای پیشکسوتان قائل میشوند، حفظ گردد.
برنا: در مورد تمرینات و ضربها در زورخانه هم صحبت کردید. آیا این تمرینات و ریتمها بر اساس اصول خاصی تنظیم شدهاند؟
جاوید: تمرینات زورخانهای بهویژه تمرینات پا دارای ریتمها و ضربهای خاصی هستند که هر کدام برای یک نوع تمرین خاص طراحی شدهاند. یکی از سختترین و پرسرعتترین ریتمها «پایِ جنگلی» است که با سرعت بالا انجام میشود. علاوه بر این، برای تمرینهای مختلف مانند سنگ برداشتن، شنا رفتن، میل گرفتن و کَبادهبازی هم هر کدام ضربهای خاص خود را دارند که برای هر حرکت و تمرین بهطور جداگانه طراحی شدهاند. هر یک از این تمرینات همراه با اشعار خاص خود هستند.
پس از انقلاب، اشعار زورخانه رنگوبوی دینی گرفت
برنا: چه تغییراتی در اشعار مرشد و موسیقی زورخانهای بعد از انقلاب اسلامی رخ داد؟
جاوید: بعد از انقلاب اسلامی، تغییرات قابل توجهی در اشعار مرشدها و موسیقی زورخانهای ایجاد شد. پیش از این، بیشتر اشعار خوانده شده در زورخانه از شاهنامه فردوسی بودند، اما پس از انقلاب، اشعار مربوط به امام علی (ع) و امام حسین (ع) وارد شدند. علاوه بر این، برخی از حرکات و تمرینات که قبلاً شعر خاصی نداشتند، اکنون با اشعار معنوی و حماسی همراه شدهاند. این تغییرات باعث شد تا رنگ و بوی اسلامی به اشعار زورخانهای اضافه شود. بهطور کلی، اکنون ما شاهد آمیزش فرهنگهای ایرانی و اسلامی در اشعار و موسیقی زورخانهای هستیم، که این ترکیب باعث غنیتر شدن محتوای معنوی و فرهنگی این ورزش شده است.
برنا: در پایان بگویید، چند مرحله برای رسیدن به این درجات باید طی شود؟
جاوید: آیینهای زورخانهای ریشههای عمیقی در تاریخ ایران دارند. بسیاری از آداب و رسوم زورخانهای بهطور مستقیم به دوران میترائیسم و سایر آیینهای باستانی ایران باز میگردند. در آن زمان، برای رسیدن به یک درجه خاص، افراد باید از هفت مرحله عبور میکردند. این هفت مرحله در واقع مشابه با مراحل درجهبندی در زورخانهای امروزی است. امروزه این مراحل در قوانین سازمانهای ورزشی تدوین شدهاند و مرامنامهای برای پهلوانی ایجاد شده است. این مرامنامه مشخص میکند که هر فرد در چه مرحلهای از پیشرفت و احترام قرار دارد و باید در هر سطحی که قرار دارد، مسئولیتهای خاص خود را انجام دهد. افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ترکیه و... هم این روزها به این ورزش پیوستهاند که موضوع مهم و خوشحالکنندهای است.
انتهای پیام/