رئیس دفتر رئیس جمهور:

عملکرد ایران دولت آمریکا را ضعیف کرد/ هیچ گفت‌و‌گویی میان ما و آمریکا نیست/ لیبرال خواندن دولت جنبه تبلیغاتی دارد

|
۱۳۹۹/۰۶/۰۴
|
۰۹:۰۵:۵۰
| کد خبر: ۱۰۴۹۲۳۵
عملکرد ایران دولت آمریکا را ضعیف کرد/ هیچ گفت‌و‌گویی میان ما و آمریکا نیست/ لیبرال خواندن دولت جنبه تبلیغاتی دارد
رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: دولت امریکا ضعیف شده و حتی در بسیاری از موارد به سمت انزوا هم رفته است، اما واقعیت این است که این امر ناشی از عملکرد خوب ما بوده است.

به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، به نقل از روزنامه ایران، همزمان با روز انجام این مصاحبه اظهار نظری از محمد باقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه  در رسانه‌ها برجسته شده بود که ما در حال حاضر هیچ نفتی نمی‌فروشیم و حتی برای دارو و غذا هم نفت ما را نمی‌خرند. این شاید همه آنچه کارزار فشار حداکثری علیه ایران می‌خوانند نباشد اما نشان می‌دهد که تحریم‌ها چه مشکلاتی را ایجاد کرده است. حال داستان ویروس منحوس هم سختی کار برای دولت روحانی را بیش از پیش کرده واین سؤال را پیش کشیده که براستی با تحریم و کرونا کشور چگونه اداره می‌شود؟ این سؤال محور اصلی مصاحبه ما با محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری است. واعظی توضیح می‌دهد که چگونه تجربه اقتصاد بدون نفت را دولت روحانی عینی کرده است. با وجود این تأکید دارد که دولت طرفدار تحریم نیست و در فرصت باقی مانده از عمر دولت حتی دو سه روز آخر کار هم برای رفع تحریم‌ها از تلاش دست برنمی‌دارد. رئیس دفتر رئیس‌جمهوری ناظر بر همین سختی کار است که گلایه‌هایی هم از برخی جریان‌های سیاسی دارد که به جای آنکه کنار دولت باشند، مقابل آن می‌ایستند. او البته به انتقادهای منتقدان هم پاسخ داد که در ادامه می‌خوانید.

به‌نظر می‌رسد برجام سازوکار یا توافقی است که هنوز هم دارد کار می‌کند و نتیجه می‌دهد. علاوه بر شکست امریکا در شورای امنیت برای تداوم تحریم تسلیحاتی ایران، امروز این کشور در فعال‌سازی آنچه مکانیسم ماشه می‌خواند هم منزوی شده است. با توجه به آنکه برخی مخالفان داخلی این توافق را مرده می‌خوانند، ارزیابی شما از برجام تا امروز چیست و به‌نظر شما تلاش آخر امریکا برای شکست برجام به چه نتیجه‌ای ختم می‌شود؟

برای بررسی کارکرد برجام و فرآیندی که تا امروز درباره آن طی شد، باید به روزهای نخست آغاز مذاکرات بازگشت. از همان ابتدا، رژیم صهیونیستی، تعدادی از کشورهای عرب منطقه و تندروهای داخل امریکا، نه با برجام، بلکه با شکل‌گیری هرگونه توافقی مخالف بودند، آن هم در شرایطی که هنوز مشخص نبود که این توافق چیست، چه بخش‌ها و چه چارچوبی خواهد داشت. بنابراین از روز اول برجام در خارج از کشور مخالفانی داشت. مخالفان داخلی برجام هم دو دسته بودند؛ یک دسته کارشناسان و متخصصان دلسوز که مثلاً، نظرشان بر این بود که اگر این طور بشود بهتر است، یعنی تیم مذاکره‌کننده دولت، اگر به جای این تصمیم، این اقدام یا فراز یا نکته دیگری در سند برجام، به نکات و فراز دیگری می‌رسیدند، بهتر بود. درباره این دسته از منتقدان، می‌توان گفت وقتی یک دیپلمات خود درگیر مذاکره است، براساس شرایطی که درون مذاکره وجود دارد، یا براساس شرایط داخلی و خارجی کشور یا راهبردهای تعیین شده و به طور کلی براساس اموری که در ذهن او اصلی و فرعی است، مذاکره می‌کند و به نتیجه‌ای می‌رسد. براین اساس، از روز اول، چه در دوران شکل‌گیری برجام و چه پس از آن، همواره به این گونه منتقدان و مخالفان احترام گذاشتیم و معتقد بودیم و اعلام هم کردیم که این انتقادها باید باشد تا دولت مسیر درست را طی کند اما در کنار این‌ها، گروه مخالف دیگری در ایران بودند. پیش از پرداختن به این گروه، باید اشاره کنم که برجام یا مذاکرات منتهی به آن، امری نبود که ناگهان و یک دفعه در دولت یازدهم شکل بگیرد، بلکه مذاکرات، رفت و آمدهای طولانی و حتی فرآیندهای دیگری در گذشته طی شد تا به این جا رسید، همچنان که همه قطعنامه‌ها، چه در شورای حکام و چه در شورای امنیت، در همان دوره شکل گرفته بود. اما این دسته از منتقدان یا مخالفان، یعنی چه کسانی که در دولت وقت حضور داشتند یا کسانی که طرفدار آن دولت و تفکرات آن بودند، کاری به این نداشتند که برجام چگونه شکل می‌گیرد، چگونه مذاکره می‌شود یا به چه هدفی می‌رسد، بلکه آنان با اصل این توافق مخالف بودند، زیرا این توافق را ضعف سیاست خارجی در دوران هشت ساله دولت مورد نظر خود تلقی می‌کردند. به همین دلیل دیدیم که همواره با برجام مخالفت می‌کردند. امروز هم همین‌ها هستند که در داخل کشور به‌صورت جدی با برجام مخالفت می‌کنند. جدای از این، واقعیت برجام و آنچه در دولت یازدهم براساس آن توافق شکل گرفت، بر این اساس بود که با این توافق گشایشی برای کشور به وجود بیاید که آمد، ضمن اینکه همه تلاش ما این بود هیچ یک از دستاوردهای هسته‌ای خود را از دست ندهیم و حتی تلاش کردیم در سند برجام چیزهای بیشتری را برای آینده کسب کنیم. به عبارت دیگر، برجام طوری طراحی شد که ما در آینده بسیاری از محدودیت‌هایی که آن موقع هم وجود داشت و غیرهسته‌ای بود، این محدودیت‌ها یکی یکی برداشته شود که یکی از موارد رفع این محدودیت‌ها، همین است که در مهرماه اتفاق خواهد افتاد، یعنی صادرات یا واردات تسلیحات که در دو هفته گذشته نیز امریکا تلاش کرد تا مانع آن بشود. دیدید که در همان دوره کوتاه اجرای برجام از سوی همه طرف‌ها، فروش نفت کشور به ۲ میلیون و ۷۸۰ هزار بشکه در روز رسید، صادرات و واردات ما گسترش یافت، نرخ تورم بسرعت پایین آمد و تک رقمی شد و نرخ رشد ما مثبت شد و حتی یک سال نرخ رشد اقتصادی کشور به ۱۲ درصد هم رسید. به عبارت دیگر، در مقابل برنامه امریکا و برخی دشمنان ایران که می‌خواستند از طریق تحریم مردم و اقتصاد ما را در غل و زنجیر نگه دارند، دولت تلاش کرد بخش اعظمی از این غل و زنجیرها را باز کند که باز هم کرد. اما اینکه در برجام یا خارج از آن پیش‌بینی می‌شد که در امریکا کسی روی کار می‌آید که نه فقط از برجام، بلکه از بسیاری توافق‌های بین‌المللی خارج شود، امر دیگری است. گاهی گفته می‌شود امریکا به این دلیل از برجام خارج شد که این توافق نقص داشت، اما واقعیت این است که امریکا از بسیاری از کنوانسیون‌ها، منشورها و پیمان‌های چندجانبه قدیمی که شاید محکم‌تر از برجام بودند هم خارج شد. این توافق‌ها هم فقط در زمینه اقتصاد نبود، بلکه این کشور در دوره اخیر حتی از توافق‌های بین‌المللی در زمینه آب و هوا یا مسائل منطقه‌ای هم خارج شد تا جایی که بتازگی از سازمان بهداشت جهانی نیز خارج شد. بنابراین، وقتی گذشته کشور امریکا را مرور می‌کردیم، چنین رویه‌ای را نمی‌دیدیم که امریکا به‌عنوان یک دولت مستقر به این راحتی از پیمان‌هایی که دولت قبل این کشور آن را امضا کرده است خارج شود. به عبارت دیگر، اتفاقی که در این دوره از تاریخ امریکا رقم خورد، چیزی نیست که همواره اتفاق بیفتد، اما در دولت فعلی امریکا این اتفاق افتاد. بر این اساس، درست است که برجام ضربه‌های جدی دید، اما این ضربه‌ها ناشی از این بود که امریکا با تمام امکانات، تمام قدرت و با استفاده از همه نفوذش تلاش کرد کل برجام را نابود کند که موفق نشد و چون در این هدف موفق نشد، اکنون دارد از همه امکانات خود استفاده می‌کند تا برجام را ضعیف کند. البته برجام تاحدی ضعیف شده است، اما نه به این دلیل که نفس برجام اشکال داشته است، بلکه به این دلیل که یکی از عناصر تشکیل دهنده این توافق، یعنی امریکا، به تعهدات خودش عمل نکرد و با توسل به زور، اجازه هم نداد تا دیگران به تعهدات خود عمل کنند. امروز هم به همین دلیل دولت فعلی امریکا در ماه‌های آخر عمر خود، دارد از آخرین تیر ترکش خودش برای شکست و نابودی آن استفاده می‌کند. اما می‌بینید همین برجام با همه فشارهایی که به آن وارد شد چه اندازه قدرت دارد، زیرا تاکنون هرچند بار که امریکا وارد میدان شورای امنیت شده، همین برجام آن را شکست داده است. در آذر ماه ۹۷ که امریکا ریاست دوره‌ای شورای امنیت را برعهده داشت، این شورا به ریاست خود ترامپ در نیویورک تشکیل جلسه داد و طی آن امریکا رؤسای کشورها را هم دعوت کرد، اما نتوانست به اهدافش برسد. دو هفته پیش هم عین همین اتفاق بار دیگر تکرار شد، اما در نهایت دیدیم که تنها خود امریکا و یک کشور دیگر به تداوم تحریم‌های تسلیحاتی ایران رأی دادند. اکنون هم که این کشور بحث مکانیسم ماشه را مطرح کرده است، می‌بینیم که نفوذ و قدرت برجام در جامعه جهانی مقابل امریکا ایستاده است. امروز دولت امریکا در آستانه انتخابات، با همه هیمنه و اقتدار و زورش، به‌دنبال آن است تا راه‌هایی برای برون رفت از شرایطی که درون آن قرار گرفته، اعم از کاهش محبوبیت داخلی، پیش افتادن رقیب و انزوای بین‌المللی، پیدا کند. به همین دلیل امروز دولت این کشور به‌صورت انتحاری وارد میدان شده تا به زعم خود مکانیسم ماشه را فعال کند و فکر می‌کند این مسأله می‌تواند برای او کارساز باشد. با توجه به همه آنچه گفته شد، به باور من، جایگاه و قدرت برجام باعث شده است جامعه جهانی برای نگهداری یک توافق خوب تلاش کند، هرچند این تلاش برای برخی از کشورها هزینه داشته باشد، بنابراین شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم، این است که اگر برجام نبود، امریکا براحتی می‌توانست در مراحل مختلف هر کاری که می‌خواهد انجام دهد، همان طور که در گذشته انجام داد.

شکست آذرماه ۹۷ امریکا در شورای امنیت و شکست اخیر این کشور برای تمدید تسلیحاتی ایران، جزو شکست‌های نادر امریکا در این نهاد بین‌المللی است. اشاره کردید که امریکا در استفاده از سازوکار مکانیسم ماشه «انتحاری» عمل کرده است. چرا از این عبارت استفاده کردید؟ آیا چشم‌اندازی برای موفقیت امریکا قائل نیستید؟

هیچ چشم‌انداز موفقیتی برای امریکا نمی‌بینم. همین حالا که باهم صحبت می‌کنیم، با توجه به اینکه مکانیسم ماشه ادعایی امریکا، نیازمند طی شدن یک فرآیند یک ماهه است، اما تا امروز از ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل، ۱۳ عضو با این مسأله مخالفت کردند. معنی این امر این است که اگر روال صحیح شورای امنیت طی شود، از همین امروز معلوم است که این اتفاق نیز شکستی بدتر از شکست قبل برای امریکا خواهد بود. اما امروز امریکا به تهدید دیگر کشورها متوسل شده است. تاکنون و در گذشته چنین چیزی را شاهد نبودیم که کشوری پیشنهادی به شورای امنیت ارائه بدهد و سپس اعضای شورای امنیت را تهدید کند که اگر با خواست من همراهی نکنید، شما را تحریم کرده یا با شما برخورد می‌کنیم. این عملاً قانون جنگل است و در دنیای امروز به هیچ وجه نمی‌توانید با این ادبیات و با این زبان با کشورها صحبت کنید. البته این تهدید هم به این معنی است که اساساً شرایط برای این کشور یک شرایط عادی نیست. یک علت این عادی نبودن شرایط هم می‌تواند ناشی از این باشد که از ابتدای دولت ترامپ، نه او و نه بسیاری از همکارانش تجربه کافی را نداشتند و به بسیاری از مسائل دیپلماسی و سیاست آشنا نبودند، هرچند ممکن است درباره اقتصاد یا تجارت چیزهایی می‌دانستند. انتظار این بود یا این طور به نظر می‌رسید که بعد از یک یا دو سال، آنان از واقعیت‌های سیاسی جهان یا شکست‌های خود درس‌هایی بگیرند، اما گویا برعکس عمل می‌شود و هرچه پیش‌تر می‌روند، شرایطی که از داخل و خارج کشور به این دولت امریکا تحمیل می‌شود، به گونه‌ای دارد رقم می‌خورد که دولتمردان فعلی امریکا نمی‌توانند عقلایی تصمیم بگیرند و عمل کنند.

بسیاری در داخل رأی مخالف چین و روسیه و رأی ممتنع اروپا به تمدید تسلیحاتی ایران را به ضعف دولت امریکا منتسب کردند و مستقیم و غیرمستقیم خواستند بگویند این شکست امریکا ربطی به برجام یا دیپلماسی دولت آقای روحانی ندارد. همسویی دولت‌های اروپایی یا چین  و روسیه با ایران را ناشی از چه می‌دانید؟

من هم با این دوستان هم عقیده‌ام که در ۴ سال گذشته از نظر دیپلماسی و جایگاه و وجهه جهانی، دولت امریکا تضعیف شده  تا جایی که نتوانسته است بسیاری از متحدان این کشور را که با آنان تعامل دارند، با خود همراه کند. اما مسأله این است که این دوستان چند مورد دیگر هم نشان بدهند که در همین دولت، امریکا ضعیف شده باشد، یا امریکا پیشنهادی را مطرح کرده و تا این اندازه روی آن سرمایه‌گذاری کرده و همه دولت و حیثیت خود را به میدان آورده باشد، اما نتیجه آن فقط دو رأی مثبت به قطعنامه پیشنهادی امریکا باشد؟ به‌عبارت دیگر، اگر یک دولتی ضعیف باشد، باید یک یا دو ماه قبل یا در موارد دیگر هم ضعیف بوده باشد، پس چرا این کشور چنین شکست تحقیرآمیزی را در موضوعات دیگر تجربه نکرد؟ براین اساس قبول دارم که دولت امریکا ضعیف شده است و حتی در بسیاری از موارد به سمت انزوا هم رفته است، اما واقعیت این است که این امر ناشی از عملکرد خوب ما بوده است. چنانکه در ارتباط با برجام، اقدامات ما عکس‌العمل اقدامات امریکا نبود. زیرا امریکا در پی آن بود تا پس از خروج این کشور از برجام، ما نیز از برجام خارج شویم تا در مرحله بعد همه تحریم‌های جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران بازگردد. اما ما این کار را نکردیم. حتی زمانی که امریکا به تعهدات خود عمل نکرد و نگذاشت کشورهای اروپایی هم به تعهدات خود عمل کنند، کشورهای اروپایی هم این قدرت را نداشتند تا به رغم فشارهای امریکا بتوانند کارهایی را انجام دهند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، یک سال با افکارعمومی دنیا، با کشورهای مختلف و هم با خود این کشورها اتمام حجت کرد. این اتمام حجت برای وجهه ایران بسیار مؤثر بود، برای اینکه نشان دهیم اگر شما اروپایی‌ها یا روسیه و چین، در زبان و موضع اعلام می‌کنید معتقد به حفظ برجام هستید، ما با عمل خود اعلام کردیم که می‌خواهیم برجام باقی بماند. البته پس از این فرصت یک ساله، ۵ گام اساسی برای کاهش تعهدات برجامی خود برداشتیم البته اعلام کردیم هر زمان که طرف مقابل به همه تعهدات خود بازگردد، ما هم به همه تعهدات خود باز می‌گردیم. در مجموع به باور من، این مسأله دو عنصر بسیار مهم داشت؛ نخست نوع اتمام حجت و عملی که دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد، یعنی آنچه دوستان ما در وزارت خارجه، اعم از شخص وزیر، معاونان و سفرای ما در سراسر دنیا دنبال کردند، اتمام حجت خوب و روشنی برای دنیا بود، دوم خود برجام بود. به این معنی که برجام اصولی دارد که اگر این اصول مختل شود، دیگر ارزش ندارد. اگر یادتان باشد، زمانی که گام‌های ما برای کاهش تعهدات برداشته می‌شد و آنان هم در مقابل تهدید کردند، آقای رئیس‌جمهوری نامه‌ای به رؤسای ۴+۱ نوشتند و گفتند ما تا زمانی به این تعهدات خود پایبندیم که برجام باشد و شما هم این گونه عمل کنید که اصول برجام حفظ شود، درغیر این صورت، در آن نامه نوشته بودند که ما چه اقدامی خواهیم کرد.

هنوز این بخش از نامه یعنی همان «وگرنه» مشخص و اعلام نشده است؟

این بخش چیزی است که نه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علاقه‌مند است ایران انجام دهد و نه کشورهای غربی. آن موقع (یعنی در صورت خدشه دار شدن اصول برجام) در اختیار خودمان است که هیچ تعهدی به جایی و چیزی ندادیم، تصمیم می‌گیریم و عمل می‌کنیم.

این تهدید خروج از «ان.پی.تی» بود؟

خود کشورهای دریافت‌کننده نامه این را می‌دانند. به همین دلیل و نیز به‌دلیل هوشیاری مسئولان ما در وزارت خارجه است که چارچوب برجام حفظ شده است و گذشته از همه این‌ها، به همین دلیل است که امروز امریکا شکست می‌خورد. به‌عبارت دیگر، شکست امریکا ناشی از دو علت است، یکی هوشمندی ایران و دیگری همین برجام ضعیف شده‌ای است که تا امروز باقی مانده است.

ترامپ همواره ترفندهای رسانه‌ای و تبلیغاتی بسیاری به‌ کار می‌برد. در همین راستا، برخی برکناری جان بولتون را یک نوع سیگنال برای ایران قلمداد کردند. یا آبان سال گذشه اخبار غیررسمی حکایت از آن داشت که امریکا برای گفت‌و‌گوهای مستقیم با ایران اعلام آمادگی کرده و برایان هوک را برای این گفت‌و‌گوها معرفی کرده که به‌ دلیل سابقه و رویکرد آقای هوک، ایران نپذیرفته است. امروز هم که برایان هوک برکنار شده است، ترامپ مدام در تبلیغات خود می‌گوید درصورت انتخاب مجدد، اگر نه یک هفته، در عرض یک ماه با ایران به توافق می‌رسم. آیا پشت پرده، با واسطه یا بی‌واسطه، گفت‌و‌گوهایی میان ایران و امریکا در جریان است؟

هیچ گفت‌و‌گویی میان ما و امریکا نیست. شما باید این اظهارنظرهای آقای ترامپ را درباره ایران کنار اظهارنظرهای دیگر داخلی یا خارجی او قرار دهید؛ مانند اظهارنظرهای او درباره اروپا، فرانسه، اظهارنظر درباره آلمان یا حتی صحبت‌های او درباره کرونا. این اظهارات اصلاً هیچ مبنا، پایه و اساسی ندارد که بخواهید  پشت صحنه این اظهارات را بررسی کنید. براین اساس، می‌توانم این طور پاسخ دهم که آقای ترامپ برداشت‌های (شخصی) دارد که براساس آن برداشت‌های خود سخنرانی و صحبت می‌کند. مردم ما بدانند و مطمئن باشند که هرگاه بخواهیم کاری انجام دهیم از مسیر درست آن حرکت می‌کنیم.

در شبکه‌های اجتماعی دولت روحانی، دولتی با مصائب و مسائل عدیده خوانده می‌شود، فقط دو سال فعالیت دولت آقای روحانی بدون تحریم بود، اما علاوه‌ بر ترامپ و تحریم، در سال آخر کرونا هم به این مسائل اضافه شد. امروز خبری از آقای دکتر نوبخت منتشر شد مبنی بر اینکه ما در دوره گذشته تحریم می‌توانستیم مثلاً در قبال نفت، دارو یا غذا بخریم، اما امروز همین کار را هم نمی‌توانیم انجام دهیم. با این شرایط، دولت چطور کشور را اداره می‌کند؟

دولت با سختی‌های بسیار زیاد مواجه است. همان طور که اشاره کردید صادرات ما با مشکل مواجه شده، نقل و انتقال پول هم به همین ترتیب تا مسأله کرونا که به آنها اضافه شده است،هرچند کرونا فشار زیادی به مردم و دولت وارد کرد، اما می‌توانم بگویم ما تنها کشوری هستیم که بیماران کرونایی را به‌ صورت رایگان مداوا می‌کنیم. سال ۹۷، نزدیک عید ۲۵ یا ۲۶ استان کشور تا نیمه‌های فروردین، درگیر سیلی بودند که خرابی‌های زیادی به باور آورد. مقابله با سیل و بازسازی خرابی‌های ناشی از آن هزینه زیادی برای کشور داشت. دو سال قبل از آن، زلزله‌ای که در کرمانشاه و کرمان رخ داد که آن هم برای دولت و ملت، هزینه‌هایی داشت.

منظور اینکه دولت بویژه در دوره دوم از ابتدا با چنین مشکلاتی مواجه بود، اگر مشکلات فقط برای کارگزاران دولت باشد، یعنی فشاری متوجه مردم نباشد، با جان و دل آنها را پذیرا هستیم و معتقدیم کسی که در جمهوری اسلامی ایران مسئولیت می‌پذیرد، باید این مسئولیت را برای عمل به وظایف خود بپذیرد و عمل به مسئولیت دولت هم چیزی جز خدمتگزاری مردم نیست، اما واقعیت این است که در کنار همه این فشارها، ناراحتی اصلی ما این است که با‌ وجود همزمانی فشارهایی که در داخل وارد می‌شود و مسأله تحریم و نیز مسدود شدن حساب‌ها به‌ دلیل فشارها و این واقعیت که برخلاف کشورهای دیگر نمی‌توانید به سهولت معامله کنید، دغدغه ما این است که کالاها در کشور گران شده و سفره طبقه متوسط و متوسط به پایین، بویژه حقوق‌بگیران کوچک شده است. این مسأله‌ای است که بیش از سایر سختی‌ها و ناراحتی‌ها، شخص رئیس جمهوری و مسئولان دیگر دولت را آزرده و ناراحت می‌کند. خوشحالی ما نیز موقعی است که وقتی دولت تلاش و کار می‌کند، مردم در رفاه و آسایش و امنیت باشند، سفره‌هایشان بزرگتر شده و مشکلات معیشتی‌شان کمتر شود. اینها خواسته و هدف ما است، می‌خواهم همین جا عرض کنم که ما این گرانی را می‌فهمیم و می‌دانیم به مردم فشار می‌آید. به همین دلیل دولت همه تلاش خود را در داخل کشور و نیز از طریق تعامل با کشورهای دیگر به کار بسته است تا بتواند معیشت و زندگی مردم را آسان‌تر کند.

شرایط تحریم فعلی و مسدودشدن دارایی‌ها فشارهای زیادی به کشور وارد کرده، اما با‌وجود این فشارها کشور اداره می‌شود، اقلام بهداشتی هست و بیماران کرونایی هم رایگان درمان می‌شوند. اما در همین شرایط منتقدان می‌گویند دولت به توان داخلی کشور توجه ندارد یا اینکه دولتمردان را لیبرال می‌خوانند و می‌گویند نگاه آنان فقط به غرب است.

این حرف‌ها جنبه تبلیغاتی دارد و مردم ما بخوبی از اوضاع و شرایط کشور مطلع هستند و واقعیت‌ها را می‌دانند. بگذارید در پاسخ به این سؤال، مقایسه‌ای بکنیم. همین منتقدان در اسفند گذشته به دولت تهمت می‌زدند و فشار می‌آوردند که در مسأله کرونا بد عمل کرده، باید کشور را قرنطینه می‌کرد و همه شهرها را می‌بست، یا برخی می‌گفتند باید مردم را در خانه نگه می‌داشت، باید از نیروی نظامی استفاده می‌کرد و ایرادهای دیگری از این دست؛ برخی از این رسانه‌های معاند خارج از کشور هم به این مسائل پرداختند، البته برخی مواقع این رسانه‌ها شروع می‌کردند و اینها در داخل ادامه می‌دادند. اما وقتی که اپیدمی کرونا از ۶-۷ کشور به ۵۰ و بعد ۱۰۰ یا ۱۵۰ کشور سرایت کرد، افکار عمومی ایران توانست یک مقایسه انجام دهد. به این معنی که مردم وضع ایران در مقابله با کرونا را با کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و امریکا مقایسه می‌کردند و می‌دیدند باوجود اینکه همه این کشورها با مسأله واحدی به‌ نام ویروس کرونا مواجه هستند و با وجود اینکه تعداد بیمارستان‌ها و امکانات اقتصادی و درمانی آن کشورها بیشتر است و تحریم هم نیستند، اما تعداد کشته‌های آنان به مراتب زیاد است. آن هنگام بود که آرام آرام دهان رسانه‌های خارج از کشور بسته شد و دریافتند که این امر مسأله‌ای نیست که بتوانند بیش از این به آن بپردازند. حتماً به خاطر دارید که چقدر به راهبرد «حفظ جان و حفظ نان» حمله شد. این‌ها می‌گفتند اقتصاد تعطیل شود. اما توجه نمی‌کردند که اگر ۴ یا ۵ میلیون بیکار به کف خیابان می‌آمدند، ما چه کار می‌خواستیم بکنیم؟ اگر کارخانه‌ها تعطیل می‌شد و تولید در کشور نداشتیم، آن هم در شرایطی که به‌ دلیل تحریم نمی‌توانستیم چیزی از خارج وارد کنیم، در این صورت چطور می‌خواستیم زندگی مردم را اداره کنیم؟ همین‌ها بودند که ایراد می‌گرفتند. امروز هم بر این باورم که بسیاری از این مسائل شعار انتخاباتی است.  همه حرف کسانی که شکست خوردند این است که اگر ما بودیم، بهتر عمل می‌کردیم. درصورتی که آنان قبلاً در مصدر امور بودند، ممکن است این اسم خاص در رأس نبوده باشد، اما این فکر و این رسم که بوده است. با علم به این مسأله، بار دیگر می‌توانیم مقایسه کنیم که امروز ما چه میزان نفت می‌فروشیم و در ۸ سال قبل از این دولت چقدر نفت فروخته می‌شد، در آن زمان نفت به چه قیمتی فروخته می‌شد و امروز به چه قیمتی، آنان چند سد در کشور ساختند، ما چند سد ساختیم، آنان چند نیروگاه ساختند و ما چقدر، آنان چقدر ریل راه‌آهن در کشور احداث کردند و ما چقدر؟ این‌ها شاخص‌هایی است که باید براساس آنها مقایسه صورت بگیرد. من و همه اعضای دولت آمادگی داریم تا درباره همه این شاخص‌ها بحث کنیم تا مشخص شود امروز با همه کمبودها، کشور چطور اداره می‌شود. امروز به‌ صورت هفتگی، آقای رئیس جمهوری تعداد زیادی از پروژه‌های توسعه‌ای را افتتاح می‌کنند. این دولت هیچ گاه نگفته است که به‌ دلیل تحریم بودن دست ما بسته است پس توسعه کشور را تعطیل کنیم. آیا توسعه و ساخت و‌سازی که امروز در کشور انجام می‌شود و به‌ صورت هفتگی از سوی رئیس جمهوری یا وزرا در استان‌ها افتتاح می‌شود، از سوی خارجی‌ها انجام شده است؟ اگر در دولت نگاه ما به خارج بود، این پروژه‌ها را تعطیل می‌کردیم تا خارجی ها بیایند و بسازند! درحالی که از روز اولی که وارد دولت شدیم تحریم بودیم، اما از همان روز هم توسعه و برنامه‌ریزی خود را آغاز و دنبال کردیم. البته همه زحمات اقدامات توسعه‌ای و تلاش‌ها برای آبادی کشور روی دوش دانشمندان، متخصصان و مهندسان داخل کشور بوده است. آنان که ادعا می‌کنند نگاه ما به خارج است، باید ببینند که وقتی دولت یازدهم کار خود را آغاز کرد، یعنی در سال ۹۲ چند شرکت دانش بنیان در کشور وجود داشت؟ امروز تعداد این شرکت‌ها بیش از ۱۰۰ برابر شده است. این توسعه ناشی از این بود که نگاه ما به داخل بود؛ در زمینه کشاورزی به‌عنوان نمونه‌ای دیگر از توسعه کشور، در شرایط کرونا، اگر ما در تولید محصولات کشاورزی بویژه گندم جهش تولید نداشتیم امروز برای تأمین خوراک کشور با مشکل مواجه بودیم، اما در ۷ سال گذشته، تولید محصولات کشاورزی از ۷۸ میلیون تن به ۱۲۷ میلیون تن رسیده است. یا اگر در این دولت، طرح تحول سلامت اجرا نشده بود و این همه تخت و بیمارستان در سراسر کشور ساخته نشده بود، امروز در مداوای مردم و بیماران کرونایی مشکل داشتیم؛ در مثالی دیگر، اگر در دولت‌های یازدهم و دوازدهم پهنای باند، شبکه‌های اجتماعی و آی.سی.تی کشور ۱۵ تا ۳۰ برابر نشده بود، امروز در شرایط کرونایی مردم نمی‌توانستند به این سادگی از داخل خانه کارهای خود را پیش ببرند، یا همین حالا، چه تعداد از هیأت‌های عزاداری ما از طریق شبکه‌های اجتماعی با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کنند؟ در دوره کرونا، به شرکت‌های دانش بنیان و به جوانان کشور خود خود بها دادیم تا توانستیم به شرایطی برسیم که نیازمندی‌های ما را همین جوان‌ها تولید و تأمین کنند. این مصادیق و مثال‌های دیگری از این دست، نشان می‌دهد حرف کسانی که مدعی هستند نگاه دولت به خارج است، یک شعار است. ما می‌گوییم به‌ دنبال تعامل سازنده با دوستان و همسایگان خود هستیم، دنبال جنگ، دعوا و درگیری نیستیم و براساس اصول، منافع و امنیت ملی کشورمان دنبال توسعه هستیم. تعامل سازنده به معنای اتکای به خارج نیست. اتفاقاً ما به داخل اتکا کردیم. از قضا کسانی که می‌گفتند به خارج تمایل ندارند، هر روز اعلام می‌کردند آماده مذاکره هستیم، در صورتی که امروز ما در عمل کشور را بدون نفت اداره می‌کنیم. پس چه کسی به خارج وابسته است؟ اگر ما به خارج وابسته بودیم، امروز کشور را بدون نفت اداره نمی‌کردیم.

در ستاد ملی مبارزه با کرونا، همه ارکان و قوای کشور اعم از نیروهای مسلح، صدا و سیما، حوزه‌های علمیه، دادستانی و مجلس، دور یک میز می‌نشینند؛برخی معتقدند این امر فرآیند تصمیم‌گیری را کند می‌کند، برخی هم می‌گویند تصمیم گیری‌ها سریع‌تر و بهتر شده است. ارزیابی شما از این تجربه چیست؟

ستاد ملی مبارزه با کرونا به دستور رهبر معظم انقلاب با چارچوبی که ایشان مشخص کردند تشکیل شد. ایشان دستور دادند که تصمیمات و مصوبات این ستاد، معادل تصمیمات شورای عالی امنیت ملی است. به باور من، این نگاه بلند ایشان بود که توانست بسیاری از مسائل را که احتمال می‌رفت در دوره کرونا برای کشور حادث شود  حل کرد. ما همین نگاه، همین رویکرد و حمایت‌های ایشان را در بقیه مسائل‌مان هم شاهد بودیم؛ اینکه دولت توانست از بسیاری از مسائل، پیش و پس از کرونا عبور کند، بخش زیادی از آن ناشی از این بود که رهبر معظم انقلاب هوشمندانه شرایط را رصد می‌کنند و آنجا که لازم است، ورود می‌کنند تا کشور بهتر اداره شود و در مسیر درست خود قرار بگیرد. این یک عامل کلیدی است. پس از این مرحله، باید اذعان کرد که تشکیل ستاد ملی مبارزه با کرونا، یک نمونه بسیار خوب از حکمرانی است که تجربه کردیم، زیرا همه مسئولان ذیربط، اعم از نظامی و قضایی و سایر ارکان در جلسات آنکه به طور منظم و هفتگی، به ریاست آقای رئیس جمهوری تشکیل می‌شود حضور دارند، حتی ایشان در جلسه گفتند جلسه بعدی ستاد، روز تاسوعا است و اگر اعضای جلسه لازم دیدند، روز تاسوعا هم جلسه داشته باشیم. این نشان می‌دهد که تا چه اندازه، مسأله کشور و جان مردم مهم است. در این جلسات همه نظر می‌دهند و وقتی همه نظر می‌دهند، مخالفت‌ها کم می‌شود. همه در بحث‌ها و تصمیم گیری‌ها مشارکت می‌کنند و به همین دلیل است که در ۵ یا ۶ ماه گذشته، دیدیم که تصمیم‌ها بسرعت اتخاذ و بسرعت هم عملیاتی شده است. تصمیمات گرفته شده در ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیمات مهمی بود؛ اینکه در یک جلسه‌ تصمیم می‌گیریم و متعاقب آن در سراسر کشور، سبک عزاداری به گونه‌ای صورت می گیرد که هم عزاداری بشود و هم رعایت دستورات بهداشتی و جان مردم بشود کار بسیار سختی است. یا برگزاری مراسم احیا در ماه مبارک رمضان و حتی امروز که کسب و کار مردم ادامه دارد و درعین حال موارد بهداشتی هم رعایت می‌شود. مطابق گزارش ارائه شده به این ستاد، امروز مردم نزدیک به ۸۰ درصد مسائل بهداشتی اعم از استفاده از ماسک و فاصله‌گذاری اجتماعی را رعایت می‌کنند. این‌ها نتیجه این همدلی است و به همین دلیل به شخصه معتقدم ما باید از سبک و تجربه اداره کشور در دوران کرونا، برای اداره بقیه موضوع های مهم در کشور درس بگیریم.

باوجود توضیحات شما در زمینه نحوه اداره کشور، می‌خواهم از اشاره شما به انتخابات استفاده کنم و سؤال دیگری را طرح کنم. همان طور که گفتید، در مقایسه میان عملکرد و کارنامه دولت‌ها، در انتخابات برخی شاخص‌ها را ملاک می‌گیرند، شاخص‌هایی مانند اینکه دولت‌ها با چه تورم یا رشد اقتصادی دولت را تحویل گرفتند و با چه شاخص‌هایی دولت را تحویل می‌دهند. قاعدتاً دولت آقای روحانی هم از این قاعده مستثنی نیست. اما امروز بحث مردم این است که وقتی آقای روحانی دولت را تحویل گرفت، تحریم‌ها وجود داشت و احتمالاً تا پایان این دولت هم باز تحریم‌ها برقرار خواهد بود، یا به‌نظر نمی‌رسد چشم‌انداز مثبتی در کاهش نرخ تورم یا بهبود رشد اقتصادی ما وجود داشته باشد. این همه درحالی است که دولت آقای روحانی بیش از یک سال فرصت ندارد. مشخصاً در یک سال باقی مانده راه حل یا برنامه خاصی برای برداشتن تحریم‌ها، کاهش تورم و رشد اقتصادی دارید تا در انتهای دولت، گفته شود که آقای روحانی با شرایط دیگری دولت را تحویل گرفت و دولت را با شرایط دیگری تحویل داد؟ زیرا در غیر این صورت شاید گفته شود که دولت آقای روحانی دستاوردی نداشت.

نخست اینکه زمان یک سال باقی مانده که به آن اشاره کردید، بواقع فرصت کمی نیست، یک سال زمان بسیار زیادی است و می‌شود بسیار به مردم خدمت کرد. دکتر روحانی به طور مرتب به وزرا و اعضای دولت گوشزد و یادآوری می‌کنند که ما تا لحظه و تا ساعت آخر وظیفه داریم به مردم خدمت کنیم. دوم اینکه ما مشخصاً برای این دولت کار نمی‌کنیم، بلکه برای نظام، برای کشورمان و مردم خود کار می‌کنیم. درست است که براساس قانون ۱۲ مرداد سال آینده وقت این دولت یا وقت ما برای کار کردن در این سمت تمام می‌شود، اما وقت خدمتگزاری و حل مشکلات مردم که زمان بردار نیست. نگاه ما به کار، یا نگاه ما به دولت قبل و دولت بعد، مانند یک دوی امدادی است. به این معنی که در این دوی امدادی، چوب را از دولت قبلی تحویل گرفتیم و باید ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ این چوب را به دولت بعدی تحویل بدهیم تا بقیه مسیر را دولت بعدی بدود یا طی کند. وقتی مجموع این تلاش‌ها را با هم محاسبه می‌کنیم، می‌بینیم در نهایت آنکه برنده می‌شود، یک دولت نیست، بلکه همه دولت‌ها به اضافه مردم و نظام ما هستند که برنده می‌شوند. نگاه ما به دولت، به دولت‌ها و به کار، این گونه است.

فکر نمی‌کنید بر این اساس برخی بگویند پس انتخاب میان آقای روحانی یا  دیگران  تفاوت چندانی ندارد؟

تفاوت دارد. همان‌طورکه در مثال قبلی گفتم، وقتی مردم فردی را برای سمتی انتخاب می‌کنند، سریع‌ترین دونده را انتخاب می‌کنند تا بتواند مسافتی را با سرعت بیشتری طی کنند. ضمن اینکه هر کس که از سوی مردم انتخاب شود برای ما محترم است. ما در هر شرایطی به رأی و نظر مردم احترام می‌گذاریم. هر دولت یا هر مجلسی که مردم انتخاب کردند، برای ما محترم است و به باور ما، آن شخص یا آن دولت، دیگر فقط نماینده رأی دهندگان آن نیست، همچنان که  فقط ،دولت ۲۴ میلیون رأی دهنده به آقای روحانی نیستیم، بلکه ما دولت ۸۰ میلیون ایرانی هستیم. امروز هم که در حال فعالیت هستیم، فعالیت ما فقط معطوف به بهبود زندگی و معیشت صرفاً رأی دهندگان به دولت تدبیر و امید نیست، بلکه برای همه ملت ایران کار می‌کنیم. دولت بعدی هم، با هر میزان رأی که انتخاب شود، باید برای همه ملت کار کند. بر این اساس، معتقدم نگاه ما باید این باشد که هرچه می‌توانیم کار کنیم و مسیر را هموار کنیم تا دولت بعدی بتواند راحت‌تر کار کند. در چنین نگاهی، درست است که ما یک سال وقت داریم، اما اگر بتوانیم، حتی سه روز آخر یا دو روز آخر هم تلاش خواهیم کرد تحریم‌ها را برداریم تا دولت بعدی بدون تحریم کار خود را آغاز کند. این افتخار ما است. ما نمی‌گوییم فقط باید برای دولت خودمان تحریم را برداریم، زیرا این صرفاً دولت ما نیست که با تحریم دست و پنجه نرم می‌کند، بلکه نظام و مردم ما درگیر تحریم هستند. به‌عبارتی، همه ما تحریم هستیم. کشوری که دارو را تحریم می‌کند، یا آنکه مواد غذایی را تحریم می‌کند، به فکر مردم یا حقوق بشر نیست. باید پرسید آنکه ما را تحریم کرده است، اساساً چرا متوسل به تحریم شده است؟ او تحریم نکرده است تا صرفاً گرانی شود و مردم در مضیقه باشند، بلکه تحریم کرده است تا در هدف اول، نظام ما عوض شود، اگر به این هدف نرسید، تلاش کرد با تحریم از نظر اقتصادی ایران فروبپاشد، پس از آنکه به این هدف هم نرسید، تلاش کردایران از نظر امنیتی ناامن شود. دیدیم که به این هدف هم دست نیافت. بارها گفته‌ایم و قبول داریم که براثر این تحریم‌ها مردم ما تحت فشار هستند، پس باید تلاش کنیم تا تحریم‌ها رفع شود. اما این را هم می‌گوییم تا زمانی که تحریم هستیم، برای خودکفایی و بالابردن تاب‌آوری کشور حداکثر استفاده را خواهیم کرد، یا تا وقتی تحریم هستیم، تلاش می‌کنیم تا جایی که بتوانیم به دستاوردهای جدید برسیم. همه این کارها را می‌کنیم، اما نمی‌گوییم که ما دوست داریم تحریم باشیم. ما دوست داریم همچون یک کشور عادی با دنیا مراوده اقتصادی و تجاری داشته باشیم و کار کنیم و بانک‌های ما هم بتوانند کار کنند. اما حال که این طور نیست، ما دست روی دست نخواهیم گذاشت. ما برای تحریم برنامه داریم که آقای رئیس‌جمهوری  این برنامه را اعلام خواهند کرد. البته برای پس از تحریم هم برنامه داریم. اما تا آن زمان تلاش خواهیم کرد تا با استفاده ازهمه ابزارهای بین‌المللی و همه نفوذ و روابط‌مان با دوستان‌مان استفاده کنیم و فشار بیاوریم تا تحریم‌ها رفع شود. امروز هم که امریکایی‌ها با این شرایط سخت مواجه هستند، فشار خود را بیشتر کرده و از همه ابزارهای خود استفاده خواهیم کرد تا تحریم برداشته شود. امیدوارم تحریم برداشته شود و امیدوار هستم ملت ما بتواند بدون تحریم به حرکت خود ادامه دهد.

 اما باوجود همه بحث‌هایی که درباره تحریم و اثرات آن مطرح است، خوب است مقایسه‌ای کنیم میان زمانی که آقای ترامپ نبود. به‌عبارت دیگر، می‌توان دوره فعالیت دولت یازدهم را با دوره قبل از ترامپ مقایسه کرد که در آن تحریم هم وجود داشت و برجام هم نبود. می‌توان این دوره را با دوره تحریم‌ها در دولت گذشته مقایسه کرد که البته منتقدان و مخالفان این واقعیت را نمی‌بینند. همان‌طور که اشاره کردم، ما در همین دوره‌ای که هم تحریم بودیم و هم ترامپ نبود، وقتی در سال ۹۲ دولت را تحویل گرفتیم، نرخ تورم در کشور نزدیک ۴۰ درصد بود، اما در سه سال نخست دولت یازدهم، نرخ تورم سه سال متوالی تک رقمی بود. در آن زمان هم همین دولت مستقر بود، همین کابینه و همین سیاست و همین افراد بودند، باوجود این رشد اقتصادی منفی ۶ درصد به ۱۲ درصد مثبت رسید. معنی این امر این است که اگر مثلاً ترامپ روی کار نمی‌آمد یا سیاست فشارحداکثری بر ما اعمال نمی‌شد، حتماً شرایط کشور به گونه دیگری بود. شما باید دولت‌ها را براساس شرایطی که به آنان تحمیل می‌شود مقایسه کنید. امروز به‌دلیل شیوع کرونا، در خود امریکا، ۴۵ میلیون نفر شغل خود را از دست دادند یا براساس آمارهای بین‌المللی اقتصادهای دنیا درحال کوچک شدن هستند. کرونا از جمله شرایطی است که به دولت‌ها تحمیل شد، ترامپ هم به دولت دوازدهم تحمیل شد. به این معنی که ترامپ براساس سیاست صهیونیست‌ها و اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران، تا جایی که می‌توانست از همه ابزارهای خود استفاده کرد تا به اهداف خود برسد و برای ما مزاحمت درست کند، اما ما با اقتدار ایستادیم، سینه خود را سپر کردیم و از اصول خود هم کوتاه نیامدیم. او می‌گفت ایران چهلمین سالگرد انقلاب خود را نخواهد دید، اما امروز ما هستیم و اوست که باید برود.

درست است که سیاست‌های کلی دولت یا شخص رئیس جمهوری در این دو دوره تغییر نکرد، اما تصمیم‌های مدیریتی هم اتخاذ شد که بر فرآیندهای اقتصادی ما تأثیر گذاشت. یک نمونه از تصمیم تأثیرگذار، تفاوت عملکرد آقای سیف یا آقای همتی در بانک مرکزی است. برخی می‌گویند اگر آقای روحانی در دولت دوم خود گزینش‌های بهتری برای دولت می‌داشت، شاید در حوزه تورم یا مسائلی از این دست، دولت می‌توانست مدیریت بهتری داشته باشد.

همین چهره‌ها یا مدیرانی را که گفته می‌شود خوب هستند چه کسی انتخاب کرده است؟ آقای همتی را آقای رئیس‌جمهوری انتخاب کرده است، آقای اسلامی هم به همین ترتیب، از سوی رئیس جمهوری انتخاب شده است.

البته برخی هم می‌گویند که شما هم نقش زیادی در این انتخاب‌ها دارید.

این هم که مانند بقیه حرف‌هایی است که اساساً نادرست است. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، یا آقای رئیس جمهوری را نمی‌شناسند یا می‌شناسند و خود را به آن راه می‌زنند. آقای رئیس‌جمهوری کسی است که همه عمر خود را در سیاست بوده، مسائل سیاسی را خوب می‌فهمد و همه آدم‌های این کشور را می‌شناسد. ایشان ۱۶ سال در شورای عالی امنیت ملی با وزرا و معاونان وزرای دولت‌های مختلف جلسه داشته‌اند و کار کرده‌اند، مسائل امنیتی و دیگر مسائل کشور را بخوبی می‌شناسد و به‌گفته همان کسانی که انتقاد می‌کنند، شخص باهوش و مدیری هستند. مگر می‌شود تصمیمات مهم و کلیدی خود را به شخص دیگری واگذار کنند؟ اینکه از من نوعی بخواهند مشورت بگیرند، از ۱۰ نفر دیگر هم مشورت می‌گیرند. اینکه خواسته شود درباره سوابق ۵ نفر گزارش تهیه کنیم، این کار جزو وظایف دفتر رئیس جمهوری است و کار ویژه‌ای هم نیست. هرکسی که در این سمت باشد هم باید همین کار را بکند. مهم این است که رئیس جمهوری در نهایت خودش تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کند. اتفاقاً همین جا خوب است به مسأله دیگری هم اشاره کنم. یکی از حرف‌های دیگری که مطرح می‌شود و به باور من جفای بسیاری هم در حق آقای روحانی است، نوع کار کردن ایشان است. واقعیت این است که ایشان صبح زود در دفتر کار خود حاضر می‌شوند و تا آخر شب هم در جلسات حضور دارند یا تماس می‌گیرند و پیگیری می‌کنند. گاهی برخی حرف‌هایی می‌زنند که صبحانه ما فلان است، درحالی که ما صحبت کردن از کار خود برای مردم را ریا و امری بی‌ربط  می‌دانیم.

 معتقدیم مردم مسئولان را انتخاب می‌کنند تا بدون ادعا کارکنند. امروز هم آقای رئیس جمهوری همه وقت خود را برای اداره کشور گذاشته‌اند. شهادت می‌دهم از روز اول شیوع کرونا در کشور، یعنی از ابتدای اسفند تا امروز ما حتی یک روز تعطیل نداشتیم. شخص رئیس جمهوری در همه این مدت درگیر مسأله بوده است. به نوبه خود، دست همه پزشکان، مدیران وزارت بهداشت و همه پرستاران و کادر درمان را به خاطر همه از خودگذشتگی هایشان می‌بوسم، این زحمات جای خود، اما آقای رئیس جمهوری با همه مشغله و گرفتاری‌های معمول خود، وقت بیشتری برای این کار می‌گذارد. وقت بیشتر به این معنی است که ایشان اجازه نداده است پیگیری مسأله کرونا به دیگر کارها و برنامه‌های ایشان لطمه بزند، اما ایشان وقت بیشتری گذاشته و روزهای جمعه کار می‌کنند، صبح‌ها زودتر می‌آیند و شب‌ها تا دیروقت در دفتر هستند. بنابراین مطالبی درباره کم کاری دولت یا رئیس جمهوری بواقع جفا است. اما در ادامه سؤال شما، واقع مسأله این است که رئیس جمهوری مطابق شاخص‌هایی وزرای دولت را انتخاب کرد. شاخص هم از این قرار است که در یک دوره خاص، آقای سیف می‌تواند کار را انجام دهد و در دوره‌ای دیگر، آقای همتی می‌تواند کاری انجام دهد. مانند این است که وقتی به یک مسابقه فوتبال نگاه می‌کنیم، مدام به مربی انتقاد می‌کنیم که چرا فلان بازیکن را تعویض کرد یا چرا از فلان بازیکن استفاده کرد. درحالی که اگر از آن مربی بپرسیم، شاید این طور پاسخ بدهد که الان تیم من یک گل پیش هست و باید فلان بازیکن را تغییر دهم تا مساوی نشوم. شاید شما بگویید که این حرف اشتباه است و او باید یک فروارد را اضافه می‌کرد تا گل دیگری به تیم مقابل بزند. از این مثال می‌خواهم استفاده کنم تا بگویم آقای رئیس‌جمهوری می‌داند چکار می‌کند. انتخاب‌های ایشان براساس یک استراتژی واختیاراتی است که دارند.

به‌عنوان مثال، درباره آقای مدرس خیابانی، ایشان ۱۳ سال کار بازرگانی کرده بود و از کارشناسی به قائم مقامی وزیر رسیده بود، ۱۱ سال هم در حوزه صنعت کار کرده بود. وقتی مجلس به این گزینه رأی نمی‌دهد، ما که دعوا نداریم، دنبال گزینه دیگری می‌رویم، حالا در مسیر یافتن گزینه دیگر شاید نتوانیم کسی را پیدا کنیم که مانند آقای مدرس خیابانی دارای تجربه و تخصص در هر دو جنبه بازرگانی و صنعت باشد. بعد به ما انتقاد می‌کنند که کسی را انتخاب کردید که در حوزه صنعت یا بازرگانی اشراف ندارد، درحالی که نگذاشتید این اتفاق بیفتد. می‌خواهم بگویم افرادی که انتخاب شدند، براساس شرایط کشور انتخاب شدند.

وزیر اطلاعات گفته که اگر رهبر معظم انقلاب نبود، چندین بار دولت را زمین زده بودند. می‌دانیم که آقای رئیس جمهوری وقتی در سال ۹۷ به مجلس دهم رفتند، گفتند کشور مسیر خود را طی می‌کرد تا اینکه در دی ماه ۹۶ مسائلی در مشهد آغاز شد. در دولت دوم آقای روحانی، چند بار و با چه حربه‌هایی می‌خواستند دولت آقای روحانی را زمین بزنند؟

در این زمینه جمع‌بندی داریم، اما امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به انسجام و وحدت دارد. بویژه اینکه وقتی ما به دیگران می‌گوییم نباید بر طبل تفرقه بکوبید، خودمان هم نباید این کار را بکنیم. لذا، در پاسخ شما باید بگویم که من تحلیل دارم و ممکن است که ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر، وقتی که شرایط برای کشور کاملاً عادی شد، آن موقع هم صرفاً برای ثبت در تاریخ مطالب را بگویم تا آیندگان استفاده کنند، البته آن هم نه به خاطر اینکه بخواهم کسی را بکوبم یا تحقیر کنم. ما موقعی در دستیابی به اهداف کشور یا غلبه بر فشارهای امریکا موفق خواهیم شد که به اروپایی‌ها یا هر طرف دیگری بقبولانیم که ما در داخل کشور نماینده مردم هستیم و یک انسجام و وحدتی در کشور وجود دارد. همین بحثی که درباره کرونا شد، چرا در کرونا موفق هستیم؟ برای اینکه وحدتی پشت آن قرار دارد. در سیاست داخلی و خارجی هم همین مسأله مصداق دارد. بنابراین، می‌خواهم بگویم ما از اتفاقاتی که در دی ماه ۹۶ در کشور رخ داد، عبور کردیم و دیگر نمی‌خواهیم آن را باز کنیم تا این مسأله به نوبه خود باعث جدایی و تفرقه شود. ان‌شاء‌الله۱۰-۱۵ سال دیگر در این زمینه بحث می‌کنیم.

اما به قول دکتر روحانی، اتفاقات دی ماه به ترامپ جسارت و شهامت داد تا از برجام خارج شود و تحریم‌ها را برگرداند.

این مسأله برای گذشته است و امروز بیان آن، مشکلی را از ما حل نمی‌کند. شاید با بیان این حرف‌ها دل عده‌ای خنک شود، اما دعوای دیگری هم آغاز خواهد شد. امروز مسأله ما این است که همه باید بپذیریم که کشور با یک جنگ اقتصادی، جنگ روانی و تبلیغاتی از سوی امریکا و برخی کشورهای منطقه و اسرائیل مواجه است. از این‌رو به‌دلیل شرایطی که هست، باید امید مردم را بالا ببریم و سعی کنیم با رفتار و برنامه‌های خود، آرامش به‌وجود بیاوریم و تلاش کنیم از فرصت‌ها استفاده کنیم. در دنیا به طور مرتب برای کشور فرصت ایجاد نمی‌شود، بلکه این فرصت‌ها صرفاً در مقاطعی به‌وجود می‌آیند. ما باید خود را آماده کنیم تا از این اتفاقات و فرصت‌ها به نفع مردم و کشور و به نفع امنیت و منافع خود استفاده کنیم.

نظر شما