محسن دامادی فیلمنامهنویس و کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: وقتی گروهی از اهالی سینما برای یک مطالبه مشترک دست به اعتراض میزنند، از جهت ادب و احترام با آنها همراهی میکنم. از بیانیه 313 سینماگر در روز ملی سینما حمایت کردم و این در حالی است که از سالها قبل نام من پای هیچ سند و بیانیهای نبوده است
دامادی در ادامه تصریح کرد: سانسور در سینمای ایران باید از چند جنبه مورد بررسی قرار گیرد: بخشی از اعتراض سینماگران به سانسور جنبه عام ندارد؛ گروهی به تبعیض در سینما اعتراض میکنند، آنها به این موضوع معترض هستند که چرا نکته ای در فیلمی حذف میشود اما همان نکته در فیلم برخی دیگر هست و شامل ممیزی نمیشود. بویژه فیلم بعضی افراد یا دفاتر تولید و پخش خاص که از امتیازهای ویژه برخوردارند. در اینجا اشاره به سانسور، اشاره به مطلبی غالبا کم اهمیت دارد، ولی تبعیض بین دو سینماگر مطلقا کم اهمیت نیست و بسترساز اعتراض و شکایت و کاملا به حق است.
او افزود: اما در تعبیر خاص بعضی سینماگران، سانسور یعنی چرا نمیتوانند در آثارشان از ابعاد مختلف به مسائل اجتماعی، بویژه مسائل حاد جامعه توجه کرده و آنها را در فیلمهایشان مطرح کنند. بیشتر موضوعاتی که به سیاست پهلو میزند و با سانسور و توقیف مواجه میشود. در حالی که سینماگر به مسائل اجتماع توجه داشته نه سیاست. اصولا باید توجه کرد که این سیاست است که پای خود را به تمام جنبه های زندگی اجتماعی مردم و هنرمندان وارد کرده. البته از این جنبه، گروهی از فیلمسازان که فیلمهای خاص میسازند، می دانند حرفِ آنها چندان مشتری جدی داخلی ندارد و غالبا علاقمندند در جشنواره های جهانی صاحب وجهه شوند. طبیعی است که این گروه از سینماگران بخواهند مسائل اجتماعی را با نگاه آزادانهتری مطرح کنند و تشکیلاتی مانند وزارت ارشاد هم وجود دارد که نگذارد.
مشکل از جایی بیشتر می شود که نگاه غالبِ افرادی که در شوراهای گوناگون ارشاد وظیفه نظارتی دارند، تعبیر و تفسیر کارهای هنری است. این پلان یا این دیالوگ منظورش این است که بگوید فلان. منظورش از این جمله این است که بگوید فلان. اینگونه است که در نهایت نکتهای پیدا کنند تا اثر هنری توقیف یا سانسور شود. متأسفانه این گونه افراد نمیخواهند بپذیرند که نگاه هنرمند به موضوع، داستان یا فیلم، برگرفته از پیرامون اوست و با زبانِ قلبش بیان یا تصویر شده و در اکثر موارد قصد و غرضی پشت هر گفته و هر صحنه نیست، اگر ایرادی هست از تعبیر و تفسیرهای گاه عجیب و غریبِ ممیزان است. اساسا امروز برای مردم حرفی ناگفته نمانده که مثلا فیلمسازی بخواهد آن را مطرح کند. با وجود فضای مجازی و شبکههای گسترده ارتباطی، کدام انتقادِ تندی باقی مانده که هنرمند بخواهد بگوید و باید از گفتن یا نگفتنِ آن مراقبت شود.
کارگردان فیلم سینمایی «خانواده ارنست» خاطرنشان کرد: به نظرم کنار هم گذاشتن این دو جنبه از موضوع سانسور در کنارِ هم اصلِ موضوعِ سانسور را لوث میکند. اما به نظرم آنچه سینما نیاز دارد داشتنِ آییننامه و مقرراتی است که مشخصا تکلیف سینماگران را روشن کند. این موضوع کمک می کند که در ذهن اعضای شورای پروانه نمایش یا شورای صدور پروانه ساخت نیز از قبل علیه برخی فیلمسازان این تصور نباشد که مثلاً اگر فردی قبلاً فیلمی ساخته و با مشکل ممیزی روبرو شده، پس همواره چنین قصدی دارد و باید در اثرش بیشتر کنکاش کرد. بدترین حالتی که یک تشکیلات دولتی مانند وزارت ارشاد می تواند برای هنرمندان ایجاد کند این است که خودشان دائما در کارهایشان جستجو کنند که چه برداشت یا سوء برداشتی ممکن است از کارِ هنری آنها بشود. این موضوع بیش از هر چیز مروج ابتذال است که همه از آن شاکی هستند. یعنی هنرمند تشویق شود و به خودش بگوید بروم سراغِ چیزی که به صغیر و کبیر کسی کاری نداشته باشد. این شیوه، ترویج لمپنیسم است.
دامادی در پایان با اشاره به بیانیه 313 سینماگر در روز ملی سینما گفت: این گونه بیانیهها نشان از همدلی و همراهی اهالی سینما دارد و نشان می دهد اهالی سینما با هر اختلاف نظری، هوای همدیگر را دارند و در کنار هم هستند.