هادی کاربخش، نویسنده رمان «چشم‌هایم برای ترنج»:

این اثر ارادات من به قالی و قالی‌بافان کرمان است/از حمایت هیئت فوتبال استان کرمان از نویسندگان و فعالیت‌های فرهنگی متشکرم

|
۱۳۹۹/۰۹/۱۵
|
۱۴:۰۷:۴۶
| کد خبر: ۱۰۹۸۶۵۰
هادی کاربخش، نویسنده رمان «چشم‌هایم برای ترنج» گفت: هیچ قالی‌بافی، هیچ‌گاه به جایگاه و منزلت واقعی خود دست پیدا نکرد و همواره حاصل دسترنج آن‌ها نصیب اربابان و دلالان قالی شده است. همین موضع دلیلی شد برای اینکه با نوشتن این کتاب هم جایگاه والای قالی راور را برای چندمین بار نشان دهیم و هم دِین خود را به کارگران زحمت‌کش و قالی‌بافان استان کرمان ادا کرده باشم.

کتاب «چشم‌هایم برای ترنج» نوشته‌ هادی کاربخش روایتی از  قالیباف‌خانه‌های کرمان با گویش کرمانی ‌است که توسط انتشارات آبارون منتشر شده است. برای آشنایی بیشتر با این کتاب، پای صحبت‌های نویسنده آن نشستیم. خلاصه این گپ و گفت با خبرگزاری برنا را با هم مرور می کنیم:

 

**کتاب چشم‌هایم برای ترنج اولین کتاب منتشر شده شماست، آیا قبلا هم سابقه نویسندگی داشته‌اید؟

این رمان اولین نوشته بلند من است اما در عرصه روزنامه‌نگاری سال‌هاست که فعالیت دارم و گاه‌گاهی مطالب یا نوشته‌های کوتاهی هم برای رسانه‌ها نوشته و منتشر شده است.

 

**اگر بخواهید این رمان را در چند خط کوتاه معرفی کنید، چه می‌گویید؟

«چشم‌هایم برای ترنج» روایت زنان و مردان پیر و جوانی‌است که روح، روان و جسم خود را در راه ماندگاری هنر زیبا و اصیل ایرانی در کارگاه‌های قالی‌بافی استان کرمان و به‌خصوص زادگاهم شهر راور در کف دست نهادند تا امروزه با افتخار به قالی دستی راوری ببالیم و آن را ستایش کنیم.

 

**ایده و موضوع نگارش این کتاب از کی و چه زمانی در ذهن شما افتاد؟

دوران کودکی و نوجوانی من در راور و در همین کارگاه‌های قالی‌بافی گذشته است. خودم از نزدیک سختی‌ها و مشکلات این هنر را دیده و لمس کرده‌ام. کودکی‌ام را در جاهایی گذراندم که مادربزرگ و عمه‌هایم در آن مشغول گره‌زدن تار و پود قالی بودند اما نه آن‌ها و نه هیچ قالی‌باف دیگری هیچ‌گاه به جایگاه و منزلت واقعی خود دست پیدا نکردند و همواره حاصل دسترنج آن‌ها نصیب اربابان و دلالان قالی شده است. همین موضع دلیلی شد برای اینکه با نوشتن این کتاب هم جایگاه والای قالی راور را برای چندمین بار نشان دهیم و هم دِین خود را به کارگران زحمت‌کش و قالی‌بافان استان کرمان ادا کرده باشم.

 

**این کتاب رمانی است بر اساس واقعیت‌های اتفاق‌افتاده و افسانه‌ها و روایت‌های راوری. کار نوشتن و چاپ این کتاب چه‌قدر زمان برد؟

ایده آن سال‌ها در ذهنم بود اما جمع‌آوری اطلاعات و نظم دادن به آن حدود 2 سال زمان برد. همان‌طور که اشاره کردید، «چشم‌هایم برای ترنج» یک رمان کاملا تخیلی و زاییده ذهن من نیست و بیش از 70 درصد آن بر اساس واقعیت‌ها و اسناد تاریخی نوشته شده است. همین موضوع زمان‌بر بود اما کار نوشتن و تحریر آن حدود شش ماه طول کشید و دوران تعطیلی کرونایی هم فرصت مناسبی را پیش آورد تا آن را در اردیبهشت امسال به پایان برسانم.

 

**چرا آن را به زبان کرمانی نوشتید؟ نگران نیستید با استقبال عمومی مواجه نشود؟

متاسفانه گویش عامیانه و لهجه‌های شیرین ایرانی مانند خیلی از هنرها و فرهنگ اصیل و باستانی برای نسل جدید ناشناخته و غریب مانده است. این موضوع و علاقه‌ای که به گویش‌های اصیل ایرانی دارم، باعث شد «چشم‌هایم برای ترنج» به زبان کرمانی- راوری و با گویش کاملا عامیانه و محلی نوشته شود، هرچند مخاطب خاص من برای این کتاب مردم عزیز و سرافراز دیار کریمان است با این‌حال سعی کردم با بیانی ساده و روان و با رعایت نکاتی در گویش عامیانه، خللی در خواندن و درک آن برای مخاطبین سراسر کشور ایجاد نکند. این مدل نوشتن، احتیاج به کمک و ویرایش زیادی داشت که با کمک دوستانم از جمله استاد حمید نیک‌نفس، ماشاالله کاربخش و ... به سرانجام رسید.

WhatsApp Image 2020-10-26 at 20.16.49

**شما گفتید تالیف کتاب، اردیبهشت به پایان رسید و آبان ‌ماه به چاپ رسید. چرا چاپش این همه زمان برد؟

چندین دلیل دست به دست هم داد تا روند چاپ آن زمان ببرد، نخست ویرایش کتاب به‌خاطر همان گویش کرمانی و زیرنویس‌های فراوانش بود. نکته بعد هم‌زمانی اخذ مجوز، شابک و ... از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دوران شیوع ویروس کرونا بود که با تاخیر انجام شد اما مهم‌ترین و شاید دردآورترین موضوع، همان قصه عدم حمایت از فرهنگ و هنر این مرزوبوم است. متاسفانه برای چاپ کتابی که متعلق به مردم استان کرمان و حتی سراسر ایران است، هیچ نهاد، ارگان، اشخاص و رجل سیاسی و فرهنگی  و ... حاضر به حمایت و کمک به چاپ این کتاب نشدند. نمی‌خواهم اسم ببرم اما درخواست مرا با یک نسخه از کتاب می‌گرفتند و پس ازگذشت زمان زیادی و پیگیری‌های بی‌شمار به این جمله بسنده می‌کردند که:      « کتاب خیلی خوب و روانی است اما ما برای کار فرهنگی بودجه‌ای نداریم». این جمله واقعا تاسف‌آور است که هیچ‌کس نتواند و یا نخواهد 70 میلیون ریال برای کمک به چاپ این کتاب در کشوری که مهد فرهنگ و هنر است، هزینه کند.

 

**پس با هزینه شخصی آن را چاپ کردید؟

چاپ آن برای من به‌عنوان یک نویسنده بسار سخت و تقریبا غیر ممکن بود اما به لطف خدای منان و با کمک و هزینه یکی از دوستانم که نمی‌خواهد اسمش اعلام شود و با حمایت انجمن نویسندگان برتر ایران سرانجام این کتاب اوایل آبان منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

 

 **بعد از چاپ آیا هیچ نهاد یا ارگانی تقاضای خرید کتاب را نداشتند؟

از سوی هیات فوتبال استان کرمان تعداد چند جلد کتاب خریداری شد که برای من جای خوشحالی دارد. همین که هیئت‌های ورزشی از کار فرهنگی و هنری حمایت می‌کنند جای سپاسگزاری دارد.

 

کمی هم از انجمن نویسندگان برتر بگویید. شما مدیر این انجمن در استان کرمان هستید.

انجمن نویسندگان برتر ایران به‌همت و تلاش‌ سید‌رضا حسینی که از نویسندگان باسابقه ایران محسوب می‌شود با هدف حمایت از نویسندگان جوان و نوقلم و رفع ابهامات و مشکلات آنها تاسیس و راه‌اندازی شد.

این انجمن برای همه افرادی که رویای نویسندگی دارند، اما به‌هر دلیلی مانند؛ عدم تسلط بر نویسندگی، نداشتن حامی و راهنما، عدم دسترسی به ناشر و ... امکان پرداختن به این هنر را ندارند، فرصت مناسبی را فراهم آورده تا با کمترین هزینه و دردسر، بتوانند به هدف خود دست پیدا کنند.

 

**و نکته آخر....

همه کرمان،را به‌نام پسته، زیره، کلمپه، پته، معدن، خرما، مرکبات، کویر و ... می‌شناسند، اما قالی این استان در همه جای دنیا زبان‌زد است و خوشحالم توانستم قدمی هرچند کوتاه در راه اعتلای فرهنگ و هنر استان کرمان و شهر راور بردارم. روح بلند «محمد صنعتی» شاد باشد، برای تالیف این کتاب بسیار به من کمک و راهنمایی کرد اما خواست و مشیت الهی در این بود که حاصل کار را نبیند.

در آخر هم از همه عزیزانی که مرا در این راه همراهی کردند، بسیار سپاس‌گزارم. همچنین جا دارد از حمایت هیئت فوتبال استان کرمان از نویسندگان و فعالیت‌های فرهنگی تشکر کنم.

علاقه‌مندان برای تهیه کتاب«چشم‌هایم برای ترنج» می‌توانند به کتاب‌فروشی «طاقچه» واقع در میدان کوثر جنب شهرداری مراجعه نمایند.

 

نظر شما