به گزارش برنا، کتاب «بودنبروک ها» روایت زوال و نابودی یک خاندان بزرگ است. این کتاب درباره سقوط یک خانواده اصیل و ثروتمند است. خاندان تاجر لوبکی در طی چهار نسل سقوط می کند. اغلب منتقدان بر این باورند که رمان بودنبروکها جامعه بورژوای آلمان در قرن نوزدهم را در چندین دهه به تصویر میکشد و با زبانی غیر مستقیم ویژگیهای این افراد را نشان میدهد. نگاه جزئینگر مان در این کتاب خودش را نشان میدهد.
توماس مان در سال ۱۸۹۷ در سن بیست و دو سالگی با بهرهگیری از سرگذشت خانواده و پدران خود نگارش «بودنبروکها» را آغاز کرد. توماس مان بر این عقیده است که این زوال با زندگی از یکسو و تلطیف روح و اندیشه از سوی دیگر در ارتباط است. از این لحاظ بودنبروکها با ناتورالیسم و تفکر دکادنس رایج در آغاز قرن بیستم قرابت دارد. توماس مان خود این اثر را تنها رمان ناتورالیستی درخور توجهی میداند که به زبان آلمانی نوشته شده است و ژرفترین محتوای آن را روانشناسی میداند، روانشناسی زندگیای که توش و توان خود را از دست داده است.
شاید بتوان «بودنبروکها» را اولین رمان خانوادگی آلمانی دانست که صدها بار در آلمان چاپ شده و در دنیا میلیونها نسخه از آن فروخته شده است. توماس مان پایبند به فرهنگ و سنتهای کشورش بود؛ نویسندهای رئالیست که در رمانهایش؛ با مهارت تمام به تجزیه و تحلیل شخصیتها پرداخته است.
بخشهایی از کتاب:
مرگ یک نعمت بود، آن قدر شگرف، آن قدر عمیق که فقط در آن لحظات می توانستیم درکش کنیم، مثل همین لحظه ی کنونی که [مرگمان]به تعویق افتاده است.
شاید به دلیل دوری راه بود که بیشتر ها کوهستان را ترجیح می دادم. حالا دیگر شوق کوهستان در دلم نیست. به گمانم در کوهستان بترسم و خجل بشوم. کوهستان بیش از اندازه خودکامه، بی نظم و متنوع است. شک ندارم که در کوهستان احساس حقارت می کنم. راستی کسانی که یکنواختی دریا را ترجیح می دهند، چه کسانی هستند؟