به گزارش برنا، پایان مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری، شروع سخنها، تحلیلها وبرآوردهای فراوان از مناظره بود.
بخاطر اینکه اشخاص زیادی دراینخصوص قلمفرسایی کرده اند، اطاله کلام جایز نیست.
اما آنچه درتمام این تحلیلها مغفول مانده، آشفتگی درسخنان، توصیف اهداف و مسیر وصول به هدفهای موصوف در مطالب هر6کاندیدا هست.
مثلا کاندیدایی که مدعی دانش در اقتصاد پولی است، میگوید که پول ایران را اعتبار خواهد بخشید، اما نمیگوید، چگونه؟
کاندیدایی مدعی دکترای مهندسی اقتصاد است، اما نه بطور مشخص میگوید که چگونه قرار است، اقتصاد ایران را دگرگون کند و نه پیشینه مثبتی دارد که توانایی اورا در اینمورد نشان دهد.
دیگری نمودارهای فراوان که حتما برای اکثریت بینندگان مناظره، قابل تشخیص نیست، نشان میدهد و میگوید که برمبنای آن نمودارها، اشتغال فراوان در صنعت وکشاورزی وغیره ایجاد خواهد کرد، اما بازهم نمیتواند بگوید، چگونه؟
یا آن دیگر کاندیدا، مدعی است که برای ازبین بردن ارزش پول ایران، باید به رییس بانک مرکزی نوبل شیمیداد. وبااینکه مدعی دانش است، نمیداند، دراینگونه موارد *نوبل اقتصاد *هم وجود دارد.!!!
دیگری میگوید که کاندیدای موردنظر، شش کلاس سواد دارد!!!
این سخن ازکسی که مدعی مدیریت عالی کشوری، آنهم موفق است، آیا نمیداند تصدی مقاماتی مانند، ریاست سازمان بازرسی کل کشور، دادستانی کل وریاست عالی قوه قضاییه، لزوما کسی را متصور میکند که علاوه بر تحصیلات عالی حوزوی، بایستی تحصیلات بالای دانشگاهی داشته باشد؟
یکی دیگر، حتی اگر خوشبینانه، سو نیت نداشته باشد، ازرییس قوه قضاییه، امان نامه میخواهد، برای بعد از انتخابات؟
باور کنید، اگرچه روشن است که قویا طرفدار ودوستدار، آقای رئیسی هستم،
اما با نگاه بیطرفانه،
باید گفت، تنها کاندیدایی که کاندیداهای دیگر را زیر ضرب تهمت و افترا نگرفت،
اگرچه ممکن است از تخلفات احتمالی برخی آقایان مطلع باشد،
از افشا وهیاهو برای آن افشاگری، استفاده نکرد.
تنها آقای رئیسی بود، که هدف را تعریف کرده، مسیر وصول را مشخص نموده وتنها به دادن شعار های مردم فریبانه اکتفا نکرد.
آقای رئیسی، بطور نمونه، آنگاه که بررفع موانع تولید واشتغال راه حل نشانداده، تنها تئوری ارائه نکرد، زیرا از زمان تصدی قوه قضائیه، در عمل، و تنها تا جایی که دردسترس او بود،
موانع اشتغال را زدود، واحدهای مقروض به بانک را بازگشایی، و عده زیادی از، خیل ازکار بیکار شدگان را دوباره بر سرکار برگرداند.
اینجاست که آشفتگی در سخن ورویه 6کاندیدا روشن و ثبات کلام وطمانینه وقدرت مدیریت در سخنگویی رئیسی آشکار میشود.
وتنها اوست که دوباره به یاد همگان آورد که
به عمل کار برآید، به سخندانی نیست.