گفت‌وگوی برنا با خانواده شهید مدافع سلامت

اجازه نمی‌دهم دخترم پرستار‌ شود/ مردم ما را بیشتر درک کنند

|
۱۴۰۰/۰۹/۱۹
|
۱۱:۱۳:۲۴
| کد خبر: ۱۲۷۲۰۶۸
اجازه نمی‌دهم دخترم پرستار‌ شود/ مردم ما را بیشتر درک کنند
فرشته سلمانیان، همسر شهروز کریمیان شهید مدافع سلامت، این روزها از حال و هوای خودش و دخترش به ما می‌گوید. به بهانه روز پرستار به سراغ‌اش رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.

به گزارش برنا، خیلی از پرستاران در بخش‌های مختلف بیمارستان‌های کشور لباس رزم بر تن کرده بودند و می جنگیدند. شهروز  و فرشته هم یکی از زوج‌هایی هستند که با آمدن کرونا به هم قول دادند بایستند تا جان مردم را نجات دهند. بیمارستان فیاض بخش تهران محل کارشان است و آن‌ها تایم‌های زیادی را برای مقابله با کرونا و کمک به بیماران در بیمارستان می‌گذرانند.

چند هفته‌ای بیشتر از جنگ نگذشته بود که شهروز 6 اسفند 99 متوجه شد به کرونا مبتلا شده است و قرار شد مانند بسیاری از مردم خود را قرنطینه کند تا هم از انتقال بیماری جلوگیری شود و هم حال خودش زودتر خوب شود. چند روزی به همین منوال گذشت تا اینکه به بیمارستان منتقل شد.

به گفته فرشته، شهروز ابتدا در بخش و با وخیم‌تر شدن حال جسمانی در ICU بستری شد. دوران بیماری بسیار دشوار می‌گذشت اما شهروز دائما هوشیار و بیدار بود. تا اینکه او بعد از چند روز در روز  ۲۲ اسفند ۹۹ آسمانی و شهید شد.

 فرشته سلمانیان، همسر شهروز کریمیان شهید مدافع سلامت، اما همچنان ایستاد و پرستار ماند اما در جریان مبارزه با کرونا و مراقبت از همسر شهیدش به این بیماری مبتلا شد، اما پس از بهبودی مجدداً به جرگه مراقبت از بیماران در بیمارستان شهید فیاض‌بخش تهران بازگشت.

553127_518

فرشته سلمانیان این روزها از حال و هوای خودش و دخترش به ما می‌گوید. به بهانه روز پرستار به سراغ‌اش رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.

این روزها زندگی برای شما و دخترتان چگونه است؟

فرشته سلمانیان:  در این دو سال بعد از شهادت همسرم زندگی ما خراب شد. من و همسرم خیلی همدیگر را دوست داشتیم و با عشق ازدواج کردیم. دخترم 13 سال دارد و این روزها حال خوبی نداریم.

چند وقت شما و همسرتان در بخش کرونا فعال بودید؟

فرشته سلمانیان: من از ابتدا در آی سی یو کرونا بیماستان فیاض بخش بودم و همسرم مسئول درمانگاه بود اما بعد از شهادت همسرم دیگر نتوانستم آن جا بمانم. زمانی که همسرم به شهادت رسید خبری از واکسن کرونا نبود و حتی هیچ کس ماسک نمی‌زد و پروتکلی مطرح نبود.

بعد از شهادت همسرم همکاران درمانگاه گفتند فردی دنبال عمل جراحی بوده و همسرم دنبال کارهای آن بود که البته آن بیمار اعلام نکرده بود که چند روزی است از کشور چین برگشته و ممکن است ناقل بیماری کرونا باشد. در نهایت چندین نفر از همکاران آلوده شدند و حتی یکی از همکاران ما دو روز قبل از شهادت همسرم به شهادت رسید.

زمانی که در کوچه و خیابان می‌بینید مردم ماسک نمی‌زنند و رعایت نمی‌کنند؛ به چه چیزی فکر می‌کنید؟

فرشته سلمانیان: خیابان که هیچ؛ مردم حتی در بیمارستان ها هم بسیاری از موارد را رعایت نمی‌کنند و زمانی که به آن‌ها تذکر و توضیحی هم داده می‌شود، طوری برخورد می‌کنند که فردی که به آن‌ها تذکر داده پشیمان می‌شود. خود را محق می‌دانند و برایشان اهمیت هم ندارد و در جواب می‌گویند: این موضوعات را ول کنید. دلیل آن هم این است که خودشان گرفتار این موضوع نشدند و نمی‌دانند چه دردی ممکن است برای‌شان ایجاد شود.

کم و کاستی‌های این روزهای‌تان چیست؟

فرشته سلمانیان: در این روزها کادر درمان بسیاری از اتفاقات بد را تجربه کرده‌اند. من همسرم را از دست دادم و بسیاری از همکاران‌مان را از دست دادیم. حتی بسیاری از همکاران ما بر اثر ابتلا به کرونا تا دم مرگ رفتند و برگشتند. چنین مواردی استرس زیادی به ما وارد می کند و فرسوده شدیم. درخواست داریم اجازه دهند پرستاران با 20 سال سابقه بازنشسته شوند چرا که این بیماری باعث شد کادر درمان بیشتر از اقشار دیگر با این بیماری مواجه شوند.

اگر روزی دخترتان بخواهد پرستار شود، شما این اجازه را به او می‌دهید؟

فرشته سلمانیان: به هیچ وجه به او اجازه نمی‌دهم. چرا که ما بسیار زیاد آن جا زحمت کشیدیم و دوست ندارم دخترم بخواهد تمام سختی‌های ما را تحمل کند.

کمبود پرستار چقدر روی کار شما تأثیر می‌گذارد؟

فشار کاری در وضعیت کرونایی بسیار سنگین‌تر شده است، تعداد بیماران افزایش یافته، اما همان نیرو‌های قبلی و پرستارانی خدمت ارائه می‌دهند که قبل از کرونا در بیمارستان‌ها به مراقبت از بیماران می‌پرداختند. در این وضعیت بسیاری از پرستاران خود به بیماری مبتلا شده و به مرخصی استعلاجی می‌روند. کسی نیست که در شرایط مرخصی جای آن‌ها را پر کند. در نتیجه همان تعداد نیرویی که از قبل وجود داشت باید با شیفت‌های اضافه، کار همکار خود را نیز انجام دهند.

 بیماران مبتلا به کرونا نیاز به مراقبت بیشتری نسبت به سایر بیماران دارند و هر لحظه ممکن است یک اتفاق غیرقابل پیش‌بینی برای آن‌ها رخ دهد. از آنجا که این بیماری ناشناخته است نیاز به نیروی بیشتری برای کنترل کردن دارد.

سخن پایانی؟

در آخر از مردم می‌خواهم ما را بیشتر درک کنند.

 

نظر شما