
به گزارش برنا؛ سیل باز هم در شهرهای مختلف کشور منجر به بروز خسارات مالی و جانی فراوان شده است. مناطق مسکونی به ویژه در شهرهای جنوبی چند سالی است که با این پدیده دست و پنجه نرم میکنند. علاوه بر هشدارهایی که در مورد تکرار سیلی در ابعاد سیل سراسری ۹۸ شنیده میشود و موجبات نگرانی در مورد تکرار فاجعهای دوباره میشود، بسیاری از شهرها و روستاهای کشور با خسارات این پدیده در سطحی گسترده روبهرو هستند.
در سالهای اخیر موضوع مدیریت سیل به یکی از مسائل مهم در کشور تبدیل شده است، اما اقدامات صورت گرفته در این زمینه هنوز ثمربخشی لازم نداشته و بارندگیهایی که میتواند برای سرزمین خشک و کمآب ایران موهبتی بزرگ باشد، سالهاست که جز خرابی در شهرها و روستاها چیزی به جا نمیگذارد.
به رغم تمام خسارات وارد شده به مناطق مسکونی، سیل کمک چندانی به دریاچههای خشک شده و تشنه کشور نکرده است این موضوع باز هم ضرورت توجه به مدیریت سیلاب و توجه ویژه به منابع محدود آب را یادآور میشود.
بروز سیلاب در کشور در پی هر بارندگی، در سالهای اخیر تبدیل به امری معمول شده است. اما در این میان هزینه دخل و تصرفهای غیرمجاز و بارگذاریهای غیراصولی در مناطق حادثهخیز را کشاورزان و شهروندان با متحمل شدن خسارات میپردازند.
مشکلات متعدد در حوزه شهری در سالهای اخیر باعث شده میزان خسارات سیلاب و بارندگی در شهرهای مختلف افزایش پیدا کند. رعایت نکردن اصول و ضوابط متناسب با اقلیم در شهرسازی و پروژههای توسعهای بر میزان خسارات ناشی از سیلاب دامن میزند. به رغم هشدارهایی که جامعه علمی کشور در خصوص بارگذاریهای غیر اصولی جمعیتی در برخی مناطق و همچنین بیتوجهی به آمایش سرزمین و خصوصیات اقلیمی هر منطقه در ساخت و سازهای شهری، همچنان کشور از این موضوع آسیب میبیند.
در کنار آسیبهای ناشی از سیل بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سیل در سرزمین خشکی مثل ایران که نیمی از سال با کمآبی دست به گریبان است، موهبتی است که باید مورد بهرهبرداری قرار گیرد و با روشهایی اصولی تهدید ناشی از مخرب بودن آب جاری شده در سیلاب را تبدیل به فرصتی کرد که با آن بتوان تبعات و آثار کمآبی را کاهش داد. اما سیل در این سالها تنها یک دستاورد برای کشور داشته: خسارت و تخریب.
بارندگی و در پی آن جاری شدن سیل از منظری دیگر هم برای کشور دارای اهمیت است. دریاچهها و تالابهای نقاط مختلف ایران که در سالهای اخیر با عوامل مختلف آسیب دیده و خشک شدهاند حالا با سخاوت آسمان امید به بهبود وضعیتشان است. اما واقعیتها چیز دیگری میگویند. بارندگیهای اخیر که در برخی مناطق به شکل برف بیسابقه و در برخی مناطق به صورت باران سیلآسا بود، هنوز نتوانسته آسیب و زخمی که بر تن تالابها و دریاچههای داخلی کشور در طول سالها نشسته است را ترمیم کند.
دیروز محمدجواد سیاحپور مدیر پایگاه پژوهشی تالاب بینالمللی پریشان وضعیت تالاب پریشان را در پی بارندگیهای اخیر تشریح کرده و گفته است: «در بارشهای چند روز گذشته در حوزه تالاب پریشان بیش از ۵۰ میلیمتر باران باریده است که این میزان بارندگی در حوضه آبریز ۲۳ هزار هکتاری تالاب پریشان که از روستای مهبودی در شمال شرق شروع و تا ابوعلی در جنوب غرب و مراتع پوزه بادی، زوالی، پل آبگینه (که به دشت مُشیری معروف است) گسترده است، بسیار کم و ناچیز محسوب میشود.
تمامی آب بارانی که در این ۲۳ هزار هکتار نازل میشود به صورت روان آب به تالاب پریشان سرازیر میشود، اما هر چقدر میزان بارندگی هم زیاد باشد نمیتواند ۴۰ میلیون مترمکعب آب که سالانه از تالاب برداشته میشود را جبران کند، با توجه به میزان کم بارش و خشکسالی در منطقه، باید برداشت آب نیز کمتر شود، متاسفانه افزایش زمینهای کشاورزی، چاههای مجاز و غیرمجاز و افزایش بهرهبرداری اجازه مدیریت و مصرف بهینه آب باران را نمیدهد و نمیتوان انتظار داشت که میزان آب سرازیر شده حاصل از بارندگی به احیای تالاب کمکی کند.»
این در حالی است که میزان بارندگی در شهرستان کازرون استان فارس ۷۰ میلیمتر اعلام شده و بارندگی در این منطقه منجر به جاری شدن سیلاب شهری شده است.
سیاحپور در مورد وضعیت کانالهای آب زیرزمینی تالاب پریشان میگوید: «در حال حاضر کانالهای زیرزمینی تالاب پریشان بیش از ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب نیاز دارند و سطح ایستابی بین ۱۴ تا ۱۶ متر از تراز صفر (کف بستر تالاب) پایینتر رفته است، حتی اگر سالانه ۶۰ میلیون مترمکعب هم بارندگی در حوزه تالاب پریشان داشته باشیم نهایتاً ۱.۳ سطح ایستابی پر شود. طبق مطالعات و پژوهشها در سال گذشته مشخص شد که نیاز آبی پریشان حدوداً ۲۰۰ میلیون مترمکعب است که نه با بارندگی بلکه با انتقال آب از سد نرگسی هم به تنهایی جبران نمیشود، مگر اینکه میزان برداشت و مصرف آب از تالاب پریشان کمتر شود»
یکی از مهمترین عوامل خشک شدن پریشان بهرهبرداریهای بیرویه و حفر چاههای متعدد در این حوضه آبریز بوده است. این دریاچه بینالمللی بیش از یک دهه است که خشک شده و بسیاری معتقدند علت اصلی این خشک شدن کشاورزی ناپایدار و بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی و در نتیجه خشکیدن چشمههایی بود که این تالاب را تغذیه میکردند.
در خصوص نقش کشاورزی در بروز این وضعیت سیاحپور معتقد است: «کشاورزی امری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هویتی در منطقه است و ما نمیتوانیم بگوییم کشاورزی را کمتر کنیم، مدیریت کشاورزی فرایندی زمانبر است تا کشاورزان تغییر در معیشت بپذیرند و رویکرد و نوآوریهای جدیدی در منطقه شکل گیرد.
مردم باید باور کنند که اگر تالاب احیا و ترمز تخریب پریشان کشیده نشود شهر کازرون، بالاده و روستاهای اطراف تالاب نابود میشوند، احیای پریشان نیازمند همتی اساسی و مطالبه مردم کل شهرستان است. یا همفکری مردم محلی به معیشتهای جایگزین و سودآورتر از کشاورزی برسیم که اهالی و ساکنین اطراف تالاب پریشان خودشان با اشتیاق از کشاورزی فاصله و به سوی معیشتهای جایگزین که مبتنی بر آب نباشند، بروند تا بتوانیم نیاز آبی اطراف را از منابع آب زیرزمینی کمتر کنیم و حتی به صفر برسانیم تا تالاب در مسیر احیا قرار گیرد»
در بارندگیهای اخیر تنها پریشان نبود که سیراب شدن را تجربه نکرد، بختگان هم بهرهای از بارندگیهایی که بسیاری از مردم را امیدوار کرد، نبرده است.علمدار علمداری یکی از فعالان محیط زیست استان فارس میگوید: «با وجود اینکه شاهد بارش باران در مناطق مختلف استان بودیم، اما این بارندگیها نتوانست حداقل انتظارات را برآورده کند و متأسفانه وضعیت دریاچههای استان همچنان نگران کننده است. از تالاب بختگان به عنوان بزرگترین تالاب استان فارس تا کافتر به عنوان شمالیترین تالاب استان همچنان خشک هستند و وضعیتشان مانند گذشته است و هیچ تغییری حاصل نشده است.»
علمداری به وضعیت وخیم منابع آب زیرزمینی اشاره کرده و میگوید: «بارندگیها به حدی نیست که باعث آبگیر شدن دریاچهها شود. این میزان بارندگی تا حدودی برای سیراب کردن سطح سفره آبهای زیرزمینی مؤثر است و نمیتوان انتظار احیا دریاچهها را داشت. آب سفرههای زیرزمینی هم افت بسیاری داشته است.
در گذشته به دلیل آبدار بودن حوضههای اطراف، آب به سمت دریاچه روان میشد، اما در حال حاضر به دلیل خشک بودن این حوضهها، ابتدا آنها را تغذیه میکنند و در نهایت آبی باقی نمیماند که وارد دریاچه شود» او به خشکی چشمههایی که آب مورد نیاز پریشان را تامین میکردند اشاره کرده و میگوید: «وقتی چشمهها خشک و سطح منابع آب زیرزمینی پایین باشد، آب وارد دریاچه نمیشود. اگر بارندگی و حتی سیلابی هم باشد، ممکن است فقط چشمهها و سطح سفرهها بالا بیاید.»
به گفته علمداری مهارلو تا حدودی آب دارد، اما این آب حاصل از ورود آب آلوده به فاضلاب صنعتی و خانگی است. او معتقد است حفر چاههای غیرمجاز در منطقه مانع از بهبود وضعیت دریاچه حتی در پی بارشهای سیلآسا میشود و تاکید دارد: «با توجه به این خشکسالیها وضعیت دریاچههای فارس هر روز بدتر میشود و به طور حتم طی چند سال آینده با مشکلات زیادی در این حوزه روبهرو خواهیم شد.» فروچالههای ایجاد شده در پی فرونشست زمین و بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی، بلای جان دریاچهها شدهاند. با وجود این چاهها و فروچالهها دیگر حتی سخاوت آسمان هم به داد دریاچههای تشنه نمیرسد.
انتهای پیام/
خبرنگار: وحید گودرزی پور