به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، شهریار در یازدهم دیماه ۱۲۸۵ شمسی در تبریز متولد شد. پدرش حاج میرزا آقا خشگنابی در تبریز وکیل بود که شهریار درباره تاثیر و تربیت پدرش در اوان کودکی چنین گفته است: «اوّلین استاد و مربی من پدرم بود.»
استاد شهریار نخستین شعر خویش را در دوران طفولیت و به زبان ترکی سرود که سرایش این شعر کودکانه، نشان دهندهی نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.
شهریار تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با خواندن و نوشتن زبان های ترکی، فارسی و عربی آشنا شد. پس از آن به تهران رفت و در دارالفنون تهران تا کلاس آخر مدرسه طب تحصیل کرد و در چند مریض خانه مدارج انترنی را نیز گذراند اما در سال آخر تحصیل به علت عشقی عمیق و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با وجود مجاهدت هایی که بعدا به وسیله دوستانش به منظور تعقیب و تکمیل این یک سال تحصیل شد، شهریار رغبتی نشان نداد و ناچار شد، وارد خدمت دولتی بشود؛ چند سالی در اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد خدمت کرد و در ۱۳۱۵ خورشیدی به استخدام بانک کشاورزی تهران در آمد. از دوستان شهریار، مرحوم ابوالقاسم شهیار، استاد صبا، نیما بوشیج، امیری فیروزکوهی، تفضلی و هوشنگ ابتهاج را میتوان نام برد.
شهریار همچنین مراودات و ارتباط بسیار خوبی نیز با رهبر معظم انقلاب داشت که ایشان در مراسم بزرگداشت شهریار در ۱۳۷۱ خورشیدی درباره استاد شهریار گفته اند: «یک نکته اساسی هم درباره شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگیاش ـ در حدود شاید ۳۰ سال آخر زندگیاش ـ دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد... وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد... در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سختترین تجربههای ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههای مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمیدید و نمیشنید و خودش لمس نمیکرد، به دشواری میتوانست آن را باور کند... به هر حال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب میسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه دوستی داشتند، مرتب فشار میآوردند، نامه برایش مینوشتند و شعر در هجوش میگفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که تو چرا برای انقلاب اسلامی، این طور دل میسوزانی!؟ و او مثل کوه ایستاده بود...» ( بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار در ۱۱ آذر ۱۳۷۱ )
استاد شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و سرانجام در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ شمسی چشم از جهان فروبست و در مقبره الشعرای در تبریز به خاک سپرده شد.
۲۷ شهریور، سالروز درگذشت این استاد نام آور با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب فارسی، نامیده شده است که به همین مناسبت فرصت را غنیمت شمرده و به سراغ دکتر ابراهیم اقبالی - شهریار شناس تبریزی، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز، شاعر و شاگرد استاد شهریار که از نزدیک، معرفت وجودی او را درک کرده است، میرویم:
دکتر اقبالی در خصوص عواملی که باعث به وجود آمدن استعداد، ذوق و قریحهی استاد شهریار در سرودن شعر از دوران کودکی شده است، میگوید: استاد شهریار عقیده داشت که شاعری یک استعداد ذاتی است و این موضوع را در قالب یک بیت شعر بهخوبی بیان کرده است «شاعر اولابیلمزسن آنان دوغماسا شاعر- مس سن آبالام هر ساری کوینک قیزیل اولماز» یعنی کسی که استعداد شاعری را بهعنوان یک ودیعهی الهی در ذات خود نداشته باشد و تظاهر به شاعری کند، مانند مسی است که میخواهد با پوشیدن پیراهن زرد، طلایی شود.
او ادامه میدهد: استعداد شعر سرایی باید از کودکی پرورش یابد و همانگونه که در مورد استاد شهریار هم این چنین بود و خانهی استاد از کودکی مجمع بزرگان ادب و عرفان بود و استاد از دوران کودکی با قرآن که منبع لایزال بلاغت و دیوان حافظ که آینهی کلام الهی است، آشنا بوده و بهطور مرتب آنها را مطالعه میکرد. استاد شهریار از هفت سالگی به سرودن شعر پرداخته است که شعر «من گنهکار شدم وای به من، مردم آزار شدم وای به من» سرودهی استاد در این سنین است که در این خصوص میگفت «اولین شعر حکیم قاآنی شیرازی که او نیز در هفت سالگی سروده بود، عبارت بود از «این کوزه مال میرزا حبیب است، از مال حلال خود خریده است» و این بیت را روی کوزه خود نوشته بود تا هم مکتبیهایش از کوزه او استفاده نکنند و استاد شهریار با افتخار میگفت که اولین شعر من قافیه داشت ولی اولین شعر قاآنی بی قافیه بود.»
شاگرد استاد شهریار یادآور میشود: استاد محیط زندگی را نیز در تقویت طبع شاعر موثر میداند و معتقد است شعرایی که در کوه و جنگل و یا کنار دریا زندگی میکنند، تصاویر بکر این محیط طبیعی ابزاری میشود در آستین آنان که هروقت خواستند در شعر از آن بهره جویند. مادر استاد شهریار نیز که خویشاوندان خود را رها کرده و به تهران آمده و پرستاری استاد را میکند، با بازخوانی اشعار زیبا و فولکوریک آذری، هیجانی قدسی در اندرون شهریار پدید میآورد که خمیر مایهی سرودن منظومهی جاویدان «حیدر بابا» میشود.
او اضافه میکند: شهریار اساتید بزرگی داشته و با هنرمندان و شاعران بزرگی نشست و برخاست داشت که از او شاعری فرهیخته و باسواد ساخت که شاعر کمنظیری چون ملکالشعرای بهار بر دیوان او که جوانی بیست و چندساله بود مقدمه مینویسد و او را افتخار شرق مینامید.
این شهریار شناس تبریزی در خصوص تاثیرگذاری عوالم غیبی بر روی استاد شهریار در خلق اشعار ماندگارش تاکید میکند: علت شهرت کمنظیر استاد شهریار در این نکته نهفته است که او در همهی میادین شعری تاخته و بهخاطر همین مخاطبان زیادی یافته است؛ یعنی کسانی که ارادتمند امام حسین(ع) و دلسوختهی عاشورا هستند او را بهخاطر شعر «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین» میستایند و افراد عاشقپیشه نیز در باغهای سبز تغزلهای بینظیر او پر میزنند.
او با بیان اینکه استاد شهریار بهطور قطع از جهان غیب یاری میشد و دارای کرامتهای زیادی بود، میگوید: استاد شهریار نقل میکردند وقتی از تبریز با درشکه به سمت تهران میرفت، در خواب دیده بود که بالای کوه بلندی رفته و طبلی را مینوازد که صدای مهیبش در آفاق میپیچد بهطوریکه از مهابت بانگ آن خود استاد نیز میهراسد و چون بیدار شد با خود گفت «در آینده شاعری خواهم شد که آوازهام آفاق را پر خواهد کرد» وقوع این اتفاق برای نوجوانی ۱۴ ساله جز الهام غیبی چه میتواند باشد؟! یا اینکه استاد نقل میکردند در تهران وارد گروهی از سیاسیون شده بود و روزی که در یک میتینگ سیاسی شرکت کرده بود، ناگهان دستی قدرتمند از پس گردنش گرفت و او را از آن جمع خارج کرد و گفت «سید تو را به این کارها چهکار» و استاد بهسرعت از آنجا دور میشود که بعدها به آن گروه حمله شده و عدهای را دستوپا شکسته و مرعوب ساختهاند.
دکتر اقبالی همچنین میگوید: رؤیای صادقهی بهجتآباد نیز اعجابآور است. استاد در عالم رؤیا میبیند که معشوقش «ثریا» در بهجتآباد ییلاقهای تهران آن روز قدم میزند که به یک باره ثریا در استخر بهجتآباد میافتد و استاد درپی نجات او به آب میزند ولی هر چه میگردد او را نمییابد اما در نهایت جرمی سفیدرنگ پیدا میکند و با خود به بیرون از آب میآورد و میشنود که مردم با همهمه میگویند که «شهریار گوهر شبچراغ را پیدا کردهاست» که بعد از این اتفاق استاد میگوید «خداوند عشق مجازی را از من گرفت تا عشق الهی و حقیقی را به من عطا کند».
او اشاره ای نیز به رویای صادقهی آیتالله مرعشی نجفی(ره) کرده و میگوید: بزرگترین سند برای ارتباط غیبی شهریار رویای آیتالله مرعشی نجفی(ره) است که این مرجع گرانقدر در خواب میبیند در مسجد کوفه و در محضر حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) هستند و شاعران اشعار خود را در مدح ایشان میخوانند که ناگهان حضرت امیر(ع) میفرمایند «شهریار کجاست» و شهریار شرفیاب شده و شعر «علی ای همای رحمت» را میخواند.
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز در تشریح مانوس بودن استاد شهریار با قرآن کریم و دیوان حافظ و نقش این دو کتاب ارزشمند در شعرسرایی استاد شهریار، اظهار میکند: استاد شهریار که دوران کودکی خود را در روستای خشگناب و در خانهی عمهی خود میگذراند، همواره در طاقچهی خانهی عمهاش دو جلد کتاب قرآن و دیوان حافظ داشت که بعد از بازی کردن با بچهها برمیگشت و آیاتی از قرآن و ابیاتی از حافظ میخواند.
او ادامه میدهد: بنابراین از همان دوران طفولیت گوش دلوجان شهریار با آیات آسمانی قرآن و اشعار جاودانه حافظ عجین شده بود که ما تأثیر این دو کتاب را بهوضوح در اشعار شهریار ملاحظه میکنیم و علاوهبر اینکه از آیات و احادیث در اشعار خود استفاده میکند، از تلمیحات قرآنی در تصویرسازی شعری نیز بهره میبرد و همانگونه که حافظ میفرماید «هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» شهریار نیز خود را مدیون قرآن و حافظ میداند و میگوید «گدای خواجه بودم در ازل خود شهریارم خواند - چه جای آنکه شیرازم بخواند حافظ ثانی» و علاوهبر تاثّر معنوی و سبکی از حافظ، چندین غزل او را استقبال کردهاست و خود میگفت که در واقع استقبال نه بلکه مشایعت کردهام یعنی آنقدر غزل خاص از حافظ را میخواند که ناخودآگاه غزلی نظیر آن میسرود.
این شاعر و شهریارشناس تبریزی در خصوص جایگاه و اهمیت منظومهی حیدر بابا و دلایل شهرت جهانی این منظومه میگوید: طبیعی است که برخی از اشعار شاعران به علل مختلف مشهورتر از بقیهی آثارشان باشند اما درمورد حیدربابا موضوع کاملاً متفاوت است. حیدربابا در زمان اندک آنچنان مشهور شد که نویسندهی بزرگی چون جمالزاده به شهریار نامه مینویسد که «من زبان ترکی یاد میگیرم که بتوانم حیدر بابا را به زبان اصلی بخوانم» یا مرحوم ابتهاج میگوید «با اینکه استاد شهریار حیدربابا را برایمان خوانده بود و بسیاری از مضامینش را میفهمیدم ولی آرزو میکردم که زبان ترکی را مثل زبان مادری یاد میگرفتم و خودم میتوانستم حیدربابا را بخوانم».
او میافزاید: شاید علاوهبر قدرت ادبی این اثر، زمان سرایش و پدید آمدن آنهم در شهرت این شعر مؤثر است. این اثر در دههی ۳۰ سروده شدهاست که حکومت پهلوی در آن دوره روی خوشی به زبانهای محلی نشان نمیداد و برخی علت سردی دربار با شهریار را سرودن همین شعر حیدر بابا میدانند. بنابراین وقتی منظومهای با این عظمت در آن برهه و تحت فشارهای حکومتی چاپ میشود، بهسرعت دستبهدست شده و خوانده میشود.
دکتر اقبالی ادامه میدهد: استاد شهریار آنچنان در شعر ترکی تأثیر میگذارد که اگر ما زبان و ادبیات ترکی را در ایران به دو دوره قبلاز شهریار و بعد از وی تقسیم کنیم، کار بیهودهای نکردهایم چنانکه خود او میگوید «ترکی بیر چشمه ایسه، من اونی دریا ائله دیم - بیر سویوق معرکه نی محشر کبرا ائله دیم». حیدربابا منظومهای است پر از حکمت چنانکه رهبر معظم انقلاب فرمودند «با توجه به حکمتهای فراوانی که منظومهی حیدر بابا دارد ما میتوانیم سرایندهی آن را حکیم سید محمدحسین شهریار بنامیم».
او همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر مقایسه جایگاه اشعار ترکی و فارسی استاد شهریار و مقایسهی بین این اشعار، از زبان استاد شهریار میگوید: در یک مصاحبهای از استاد پرسیدند که «اگر شما مخیّر شوید که فقط یکی از دیوانهای فارسی یا ترکی خود را نگه دارید کدام یک را نگه می دارید؟» که استاد در پاسخ به این سوال گفت «دیوان فارسی را انتخاب میکنم؛ چون حجم بالایی دارد و اصولاً من شاعر پارسیگوی هستم». دیوان فارسی استاد شهریار بیشاز ۱۷ هزار بیت دارد و استاد بزرگترین غزل سرای زبان فارسی در قرن حاضر و یکی از بنیانگذاران شعر رومانتیک فارسی در کنار نیما و میرزاده عشقی است. مکتب شهریار خصوصاً منظومه «هذیان دل» الگوی شعرای رمانتیک ایران است.
شاگرد استاد شهریار یادآور میشود: شهریار اشعاری را سروده است که کاملاً موضوع دینی دارند و بسیار مشهورند اما اعتقاد و التزام شهریار به دین تنها به این اشعار ختم نمیشود بلکه ما پرتوی از دین را در دیگر اشعار او حتی در غزلهای صرفاً عاشقانه او هم مشاهده میکنیم؛ گویا که دین مانند رشتهای نورانی همه اشعار شهریار را مثل دانههای تسبیح بههم وصل کردهاست و درواقع شهریار برای مخاطبان شاعری مذهبی و حتی با کرامت است.
دکتر اقبالی در خاتمه در ارتباط با اهمیت و ضرورت شناساندن بیش از پیش استاد شهریار به نسل جوان مخصوصا در فضای مجازی، تاکید میکند: عصر جدید ابزارهای جدید خود را نیز دارد که برای انتقال معانی و مفاهیم باید از آنها بهره برد. بهعنوان مثال فیلمی که از زندگی استاد شهریار به کارگردانی کمال تبریزی ساخته شد علیرغم نقدهای جدی که به این فیلم وجود داشت، تأثیر بسزایی در آشنایی نسل جوان با استاد شهریار گذاشت و باعث شد تیراژ چاپ دیوان شهریار چندین برابر شود. فضای مجازی نیز مخاطبان پرشماری دارد و فرصت بزرگیست برای معرفی این شاعر. اما متأسفانه گاهی از این فضا برای تخریب استاد استفاده میشود مثلاً شعرای گمنام برای کسب شهرت اشعار خود را بنام شهریار در این فضا منتشر میکنند و چون با توجه به نام شهریار مشهور شد اعلام میکنند که شعر از ماست و یا اشعار سخیف با موضوعات حقیر سیاسی بنام شهریار پخش میشود که موجب وهن استاد و بیاعتمادی مخاطبان عام بهوی میشود هرچند که خواص خود واقفاند که این اشعار سخیف و دور از شأن استاد است.
اگرچه ۲۷ شهریور روز ملی شعر و ادب فارسی نامیده شده است و همه ساله بههمین مناسبت برنامهها و مراسمات مختلفی برگزار میشود، اما بی تردید استاد شهریار به جهت داشتن پیوند عمیق قلبی با قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برای همیشه ماندگار خواهد بود و این ما هستیم که باید غرق در دریای بیکران معنویت، خلوص و عرفان این شاعر پرآوازه شویم تا بلکه بتوانیم قطرهای از این اقیانوس بی کران را درک کنیم.
انتهای پیام