گروه جوانان خبرگزاری برنا: بعد از یک هفته و با تست حداقل 14 فیلترشکن بالاخره وارد اینستاگرام می شوم، فضا نسبت به بار آخر که این شبکه اجتماعی را رصد کردم کمی بهتر شده، ظاهراً کفه اقتصاد به شعار «زن، زندگی، آزادی» چربیده که دوباره فعالیت آنلاین شاپ ها از سر گرفته شده، بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، دویچه وله و... همچنان در حال به روز کردن صفحه خود با فیلم هایی هستند که برخی از آنها تجمعات 10 تا 12 نفره دانش آموزان را نشان می دهد.
برخی از پروفایل ها همچنان سیاه است اما هشتگ مهسا امینی کمتر به چشم می خورد، شنیده ام چندتایی از بلاگرهای زیبایی و روزمره در خارج از کشور به کمک بی بی سی آمده اند و در راستای تحریک جوانان و نوجوانان به اغتشاش، در حال تلاش هستند.
مافیایی که با یک رشد قارچ گونه، تا دیروز روی تغییر فرهنگ و سبک زندگی جوانان کار می کردند و حالا به آنها خط سیاسی می دهند، یکی از آنها بلاگری ایرانی و ساکن آمریکاست که کار خود را در فضای مجازی با تبلیغ لوازم آرایشی شروع کرده و حالا با 4 میلیون فالوور به یکی از طرفداران سرسخت براندازی نظام تبدیل شده است.
صفحه اش را بالا و پایین می کنم، اکثر فالوورهایش جوان و نوجوان هستند، همان گروه هدف که به راحتی می توان با دستکاری احساس و هیجانات شان آنها را به خیابان کشاند.
آخرین پست او تصویری از خودش است که کاغذی با محتوای یک شعار سیاسی به دست دارد، در سن فرانسیسکو نشسته و کپشنی با این محتوا نوشته: « یه دنیا انگشت به دهن ما رو نگاه می کنه که چه جوری خودمونو از این زندان، از این سیاه چال رها کردیم»!
استوری هایش نقطه شده، تمام آن فیلم ها و عکس های اغتشاشات اخیر است، خوشحالی اش از هک اخبار صدا و سیما کمی بیش از حد معمول است، بیانیه اعتراض در سن فرانسیسکو را استوری کرده و می گوید بیاید روی ونکووری ها را کم کنیم.
صفحه بلاگر بعدی را که ساکن کاناداست باز می کنم، بیش از یک میلیون فالوور دارد، هشتگ مهسا امینی را در بیو پیجش گذاشته، استوری هایش مثل بلاگر قبلی بازنشر ویدیوی اغتشاشات است و اسکرین شات از 8 کامنتی که برایش آمده، دختری با هیجان نوشته که «امروز در امیرکبیر ترکوندیم و برای اولین بار به خودم افتخار کردم!»
زوج ورزشی بلاگری که به دلیل حواشی متعدد چندسال پیش به ترکیه مهاجرت کردند، این روزها خشم خود را با ترغیب جوانان به اغتشاش خالی می کنند، خشمی که برخاسته از یک نفرت کهنه از جمهوری اسلامی است و حالا دارد خودش را به این شکل نشان می دهد.
خانم بلاگر روی پایش «زن، زندگی، آزادی مهسا امینی 1401» را خالکوبی کرده، هردو نفر تقریباً هر محتوایی را بدون اطلاع از صحت آن بازنشر می کنند و با همین روش به خوبی توانسته اند طی چند روز تعداد فالوورهایشان را بالا ببرند.
فالوورهای میلیونی، موج سواری های مقطعی و سواد سیاسی کمتر از یک میلی متر وجه مشترک همه این افراد و بلاگرهایی شبیه آنهاست، دست روی احساسات مخاطبان شان و ترغیب آن ها به حضور در اغتشاشات و تحریک هیجانات جوانان می کنند و برایشان سرنوشت این بچه ها هیچ اهمیتی ندارد.
توهم سقوط نظام را دارند و با توجه به اینکه هویت شان را از مجازی می گیرند، عدم واکنش شان به هر اتفاقی مساوی با افول شان در اینستاگرام است و خنده دار تر اینکه موضوع براندازی را در حد بیوتی و تعویض کرم پودر می دانند! چیزی شبیه توهم منافقین در روزهای قبل از حمله به ایران در سال پایانی جنگ.
این وسط جوانان و نوجوانانی سیبل شده اند که متأسفانه این افراد را الگوی خود قرار داده اند و با توجه به تأثیرپذیری بالای ناشی از سن نوجوانی و جوانی، به راحتی می توان آنها را مدیریت کرد.
البته طی هفته های اخیر و با اوج گرفتن اغتشاشات، تعدادی از ورزشکاران و هنرمندان داخلی هم تلاش کردند تا با دمیدن در آتش این اتفاق، هیجانات معترضان به ویژه جوانان و نوجوانان را تحریک کنند.
افرادی که حتی برای یک بار هم در هیچ کدام از این اعتراضات و اغتشاشات حاضر نشدند و حمایت شان را در حد استوری در فضای مجازی اعلام کردند.
بدون شک این هیجانات می خوابد و کشور به شرایط عادی خود بازمی گردد اما سوال اینجاست که در برهه های بعدی، مسئولان چه برنامه ای برای جلوگیری از نفرت پراکنی و جذب جوانان به سمت ایران و میهن دوستی دارند؟
آیا قرار است با یک اتفاق دیگر مجدد شاهد حوادث سال های 88، 96، 98، و 1401 باشیم یا پس از فروکش کردن این اتفاقات، مسئولان نظام پای میز گفت وگو با جوانان می نشینند و به مطالبات آن ها پاسخ می دهند؟
گفت وگویی که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید داشته اند و پرسش گری را حق مسلم همه مردم به ویژه جوانان و نوجوانان می دانند.
انتهای پیام/