به گزارش برنا؛ ارمغان زمان فشمی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: خیلی سال پیش، یک روز برای تهیه گزارش درباره مصرف سیگار بین جوانها به یکی از پارکهای تهران رفته بودم. چند جوان دور وبر بساط دستفروشی ایستاده بودند که یکیشان سیگار به دست داشت. از او پرسیدم تمایل به مصاحبه دارد یا خیر. توجه دوستانش هم جلب شد. یکیشان داد زد با من مصاحبه کن. به سیگار توی دست دوستش اشاره کردم و گفتم: آخر سوژه گزارش من دست ایشان است!
آن پسر وقتی متوجه شد میخواهم درباره سیگار سؤال کنم، گفت: «آبجی، اتفاقا سوژه دست منه!» و بستهای را از جیبش بیرون کشید که یک تکه ماده قهوهای رنگ داخل آن بود. او گفت: «اصل جنس اینجاست!»
بعد شروع کرد به توضیح مواد مخدر مختلف و این که نباید در مصرف هیچکدام زیاده روی کرد. یادم هست که در توضیح اثرات روانگردانها گفت: اینها به شدت توهمزا هستند، کسی که روانگردان مصرف می کند ممکن است کنار آب باریک های که در خیابان می بیند توقف کند و جلوتر نرود، چون در ذهن او آن آب باریکه، یک دریاست که نمی تواند از آن عبور کند!
چندهفته پیش با یکی از همکارانم از ایستگاه متروی حقانی بیرون آمدیم تا به دفتر روزنامه بیاییم. در مسیر، مردی را دیدیم که کنار رگ های از آب ایستاده و در همان حالت ایستاده، درحالی که گردنش به یک طرف خم شده بود چرت می زد. در عالم هپروت بود و از سرووضعش می شد فهمید معتاد است. به یاد حرف های چندسال پیش آن جوان افتادم و همانطور که از کنار مرد عبور می کردیم به شوخی گفتم: «برو داداش، چیزی نیست، می تونی رد شی!»
در کمال تعجب، همین یک کلمه باعث شد مرد انگار که از خواب زمستانی بیدار شده باشد دوباره به حرکت دربیاید و راه بیفتد.
یکه خوردم. شاید چند سال پیش وقتی آن جوان با هیجان درباره توهماتش صحبت می کرد خیال می کردم دارد جلب توجه می کند ولی آن روز دیدم که بعضی ها واقعا افسار زندگی شان را به دست موادی می دهند که آنها را از واقعیت های زندگی دور می کند.
این که می گویند «یک بار مصرف، اعتیاد نمی آورد» یا «با یک بار مصرف، اتفاقی نمی افتد» شایعاتی بی اساس است اما چیزهایی که درباره اثرات سوء مصرف مواد مخدر می شنویم، داستان و لطیفه و شوخی نیست. این آدمها در بین ما زندگی می کنند و نیاز به کمک دارند. باید به آنها بفهمانیم دریایشان، سرابی بیش نیست.