به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ هفتصد و سی و دومین شب از شبهای بخارا که به بزرگداشت محمدرضا اصلانی اختصاص داشت، پنجشنبه سوم اسفند با حضور جمعی از چهرههای فرهنگ و هنر و استقبال مخاطبان در سالن فریدون ناصری برگزار شد. در این مراسم کتاب «اصلانی به روایت اصلانی» از انتشارات خوب رونمایی شد.
علی دهباشی که اجرای این برنامه را برعهده داشت، در ابتدای این مراسم گفت: بسیار خشنودیم که این شب به نام محمدرضا اصلانی در بخارا زده شد. در سخنرانیهایی که در ادامه میشنوید، قطعاً با وجوه مختلف زندگی محمدرضا اصلانی آشنا خواهید شد. از همه کسانی که برای به سرانجام رسیدن این برنامه کنار ما بودند، تشکر میکنم.
در بخش بعدی این مراسم کلیپی از صحبتهای محمدرضا اصلانی که به بهانه انتشار کتاب «اصلانی به روایت اصلانی» ضبط شده بود، پخش شد.
یونس تراکمه در بخش بعدی این مراسم با اشاره به انتشار کتاب «اصلانی به روایت اصلانی» که از آثار اخیر زاون قوکاسیان است که پس از مرگ او منتشر شده، گفت: زاون قوکاسیان در نوشتههای سینمایی خود همیشه به عوامل مختلف ساخت فیلم میپرداخت. بنابراین ضروری است که درباره خود او نیز کتابی به مانند آثاری که خودش برای دیگران تهیه میکرد، تهیه شود. کتاب «اصلانی به روایت اصلانی» آخرین نوع از مدل کتابهایی است که زاون درباره هنرمندی آماده کرده است.
وی افزود: یکی از بخشهای مهم این کتاب، گفتوگویی است که بین من، آقای اصلامی، زاون قوکاسیان و داوود مسلمی انجام گرفته است. این گفتوگو از این منظر برایم مهم است که فیلم «آتش سرد» آقای اصلانی را با آن بیشتر شناختم.
تراکمه در ادامه با خواندن متنی درباره جایگاه زاون قوکاسیان و کارهای مهمی که او انجام داده است، بیان کرد: نمیتوان گفت که اصلانی از شعر به سینما رسید یا برعکس. البته تفاوتی هم نمیکند که او را شاعر سینما بدانیم یا سینماگر شاعر. فریم به فریم آثار او به نحوی است که شعری را در سینما میسازد. فیلم «آتش سرد» نمونه خوبی برای فهم این موضوع است و از این رو باید مورد مطالعه قرار گیرد تا ما متوجه شویم، چگونه یک هنرمند توانسته شعریتی را در مدیومی دیگر بسازد.
بابک کریمی نیز در ادامه این نشست گفت: در کنار این همه استاد بزرگ که در جلسه حضور دارند، شاید حرفهای من ارزش چندانی نداشته باشد. با این همه بسیاری خشنودم که قرار است درباره آقای اصلانی صحبت کنم. میخواهم از فلسفه تاریخ (در آثار آقای اصلانی) بگویم. او همیشه و همه جا در حال شنیدن صدای سکوت تاریخ بوده است. این موضوع در آثار او نیز شنیده میشود. دم به دم که با آثار اون جلو میرویم؛ این مساله را میبینیم. دم به دم نو شدن آقای اصلانی در کارهایش ویژگی مهم آثار اوست.
وی افزود: تمنایی که در آثار او دیده شده و در کمتر آثار سینمایی ما دیده میشود، فراچنگ زدن برای به دست آوردن چیزی است که میتوان آن را امر ناشناخته نامید. ما به انتظار یگانهای در آثار اصلانی میرسیم؛ چیزی که فیلمساز میخواهد آن را به دست آورد. اولین قدم او در حوزه هنر با دفتر شعر «شبهای نیمکتی …» در سال ۴۴ آغاز میشود. شعرهای این دفتر شعر در کنار دفترهای دیگر باعث ایجاد جریانی میشود که از آن با عنوان «شعر دیگر» نام میبرند. سال ۴۶ اولین فیلم وی با عنوان «جام حسنلو» ساخته میشود. چند سال پیش نیز ورژن ۲ «جام حسنلو» ساخته شده است. نخ تسبیحی آثار او را به یکدیگر وصل میکند که از آن بهعنوان نظریه مولف نیز میتوان یاد کرد.
کریمی در ادامه صحبتهایش بیان کرد: زمان برای آقای اصلانی خطی نیست. در واقع گذشته، حال و آینده با هم در آثار او ظاهر شده و حرکت میکنند. فیلم «آتش سرد» غایت این مدل از کار با زمان است. سال ۵۵ فیلم «شطرنج باد» آقای اصلانی اکران شده و در کمال تعجب توسط بسیاری هو میشود. آنها کاری میکنند که چند دهه از این فیلم خبری نباشد. در حالی که ما با آن اثر شاهد اتفاقات مهمی هستیم. آقای اصلانی در کنار همنسلان خود تا دهه ۵۰ روند مدرن کردن سینمای ایران را جلو برده و اتفاق ویژهای را ایجاد میکنند. در نسل بعد از سینمای مدرن ایران، بسیاری از سینماگران دیگر نیز ظهور میکنند.
در بخش بعدی این مراسم فیلمی از صحبتهای سعید عقیقی پخش شد. عقیقی در این فیلم درباره تاثیری که فیلم «شطرنج باد» روی او گذاشته صحبت کرد. او این فیلم را آلترناتیوی خاص معرفی کرد که در زمان خود مورد توجه قرار نگرفته بوده است.
وی همچنین درباره تلاش خود در فهمیدن نشانههای «شطرنج باد» گفت و ادامه داد: این فیلم جز معدود آثاری بود که هر چه از آن گذشته، بزرگ و بزرگتر شده است. اکنون که نسخهای از فیلم «شطرنج باد» در خارج از ایران ترمیم شده و مورد توجه قرار گرفته است، میتوانم حرف دلم را بگویم. به طوری که اگر بخواهم اعتبار زیبایی شناسی در سینمای ایران را برای کسی بیان کنم، فیلم «شطرنج باد» یکی از سه اثر سینمای ایران است که به او معرفی خواهم کرد.
این منتقد سینما با تاکید بر موفقیت جهانی فیلم «شطرنج باد» در شرایط کنونی، عنوان کرد: در حال حاضر راحتتر میتوان از عظمت این فیلم گفت. آنهایی که فیلم را (در سال ۵۵) هو کردند، نمیدانستند چه فیلمی را هو میکنند. حال که مارتین اسکورسیزی لب به تحسین از این اثر گشوده، میتوانم نگاهم را به سمت آثار فیلمسازان جوان دیگری معطوف کنم.
علیرضا ارواحی نیز در ادامه این نشست گفت: درباره تواناییهایی آقای اصلانی در سینما، ادبیات و شعر صحبتهای بسیاری شده است اما میخواهم به صورت مصداقی به عنوانهایی که آقای اصلانی برای فیلمهایشان انتخاب کردهاند، اشاره کنم. در واقع روند نامگذاری با اضافه دیگری (به یک کلمه) که اضافه مغفولی در زبان فارسی است، انجام شده است. به عنوان مثال ترکیب ۲ کلمه آتش و سبز، «آتشِ سبز» را میسازد. قاعدتاً آتش، سبز نیست.
ارواحی با اشاره به این موضوع که این واژه در سوره یاسین به رستاخیز و زنده شدن مردگان مربوط است، گفت: با تطبیق معنایی بین عنوان و محتوای اثر، ما خطی را پیدا میکنیم که ما را به سمت فهم بیشتر از اثر رهنمون میکند. در حقیقت «آتش سبز» تصویری میشود برای کشف تصاویر دیگر. به طور کل بررسی عنوانهای فیلمهای آقای اصلانی، میتواند ما را به روایت فیلم رهنمون کرده و کدهای آن را برایمان آشکار کند. در پایان دوست دارم از زندهیاد پورصمدی یاد کنم، فیلمبرداری که جایشان در این جلسه خالی است.
در بخش بعدی این برنامه، پیام تصویری از نوید پو محمدرضا پخش شد. پورمحمدرضا در این ویدیو ضمن عذرخواهی از عدم حضورش در جلسه، به معرفی محتوایی از کتاب «اصلانی به روایت اصلانی» پرداخت و درباره اهمیت آن نکاتی را مطرح کرد.
در بخش بعدی این مراسم، طاهره امامی که در گردآوری این کتاب نقش مهمی ایفا کرده است، در صحبتهایی گفت: خیلی خوشحالم که در این جمع هستم. دلم میخواهد متفاوت از صحبتهایی که مطرح شد، خیلی خودمانی و بدون سختگیری از ۹ سال پیش صحبت کنم. زمانی که زاون قوکاسیان استاد من و مرد تکرار نشدنی سینمای ایران در بستر بیماری بود. همه شاگردانش با او ارتباط نزدیکی داشتند و از این رو از بیماری او ناراحت بودند ولی من به واسطه اینکه در حال ساخت فیلم زندگی او بودم، ارتباط نزدیک تری با او پیدا کرده بودم.
وی افزود: روزهای سختی بود، زیرا بعد از یکی دو سالی که به واسطه کارهای فیلم با او ارتباط نزدیکتری پیدا کرده بودم، حالا شاهد بیماریاش بودم. در آن روزها در این فکر بودم که چطور میتوانم خودم را کنترل کرده و (در مقابل او) گریه نکنم. به این فکر کردم، تنها چیزی که ممکن است او را به زندگی بر گرداند، چاپ کتابهایش است. وقتی برای درمان به خارج از کشور رفت، در هر تماس سراغ کتابهایش را میگرفت و از من میخواست که پیگیر کارهای چاپ آنها باشم.
امامی در ادامه عنوان کرد: زاون بعدی از چندی به ایران برگشت اما آن آدم همیشگی نبود. در روزهای آخری که زنده بود، به ملاقاتش رفتم و به او گفتم بیا تا باهم کتابهایت را کامل کنیم و او در نهایت مسؤولیت اتمام و چاپ کتابهایش را به من سپرد. اکنون هنوز چند کتاب دیگر از او باقی است که چاپ نشده است. کتابی درباره فرخ غفاری که حاصل ۹ سال مصاحبه است. کتابی درباره محمد تهامینژاد که متاسفانه مصاحبههای آن نصفه است. این ۲دو به همراه چند کتاب دیگر در دست من امانت است تا آنها را به چاپ برسانم.
وی در ادامه صحبتهایش گفت: تدوین فیلمم درباره زاون مصادف با از دست دادن او شده بود؛ از لحاظ روحی بسیار بد حال بودم. در آن شرایط محمدرضا اصلانی از من خواست تا از بین راشهایی که دارم، کلیپی ۱۰ دقیقهای از او ویرایش کنم. شاید خود آقای اصلانی نداند ولی همان کار من را به زندگی برگرداند. زیرا اگر هرکس دیگری این را از من میخواست، انجام نمیدادم ولی میدانستم اگر به آقای اصلانی نه بگویم، زاون ناراحت میشود. به همین دلیل در آن شرایط و با حال بدی که داشتم، کلیپی را از زاون آماده کردم. آن کلیپ سال ۹۵ در همین سالن پخش شد.
او ادامه داد: زاون با دادن مسؤولیت چاپ کتابهایش و آشنایی با محمدرضا اصلانی، من را با سینمای اصلانی آشنا کرد. اگر میتوانستم اسم دیگری برای این کتاب انتخاب کنم، به جای «اصلانی به روایت اصلانی»، عنوان «جهان محمدرضا اصلانی» را برایش انتخاب میکردم. امیدوارم بتوانم کتابهای دیگر زاون را نیز چاپ کنم.
محمدرضا اصلانی در بخش پایانی این مراسم گفت: سخنی برای گفتن ندارم؛ چون دیگران گفتند آنچه باید گفت و یا نگفتند آنچه باید گفت. البته تفاوتی هم نمیکند. از همگی که این جلسه را برگزار کردند تشکر میکنم. امیدوارم آقای دهباشی با این انرژی و ارادهای که برای فرهنگ این مملکت دارند، همیشه سلامت باشند و به راه خود ادامه دهند. در واقع در سرزمینی که ناامیدی در آن سایه افکنده، وجود امثال ایشان الگوی ایرانی بودن است و ایران با وجود این افراد زنده میماند.
اصلانی در پایان گفت: آنچه حاصل این سالهاست نه حاصل یک رنج بلکه حاصل یک جنگ عظیم است. گفته میشود وقتی مورچه را آب میبرد، فکر میکند که دنیا را آب برده است؛ راست میگویند برای مورچه همین طور است. برای مورچهگانی چون ما اگر با این جنگ مواجهیم؛ جهان با ما در جنگ است و من همچنان میجنگم هنوز. همچنان معتقدم این نسل جوان پرچمی را برافراشته که برافراشته باقی خواهد ماند. از همه شما و ملت ایران که هنوز زنده است، تشکر میکنم.
انتهای پیام/