به گزارش برنا؛ زیبایی این حمام به اندازهای بود که افراد بسیاری برای دیدنش به این حمام میرفتند و تا مدتها بازار کارش حسابی سکه شد، اما طولی نکشید که رقیبان آن دوران این حمام برای از رونق انداختنش شایعه کردند که چون معمار حمام ارمنی است، هر گونه غسل در این حمام درست نیست.
مردم البته به این شایعه چندان اعتنا نکردند تا اینکه چو افتاد اهالی اعتقاد دارند صدایهای عجیب و غریب از آن میشنوند. پس از این بود که دیگر هیچکس حاضر نشد بعد از غروب آفتاب به این حمام برود.
عباس حسینی، نویسنده و از ساکنان محله حسنآباد، درباره این شایعات روایت میکند: «شبهای جمعه از تون آن صدای «سوختم سوختم» برمیخیزد. قبل از ساختن حمام، این مکان قبرستان قدیمی تهران بود که در آن اموات خانوادههای معروف و متشخص دفن میشدند. خزینهای در گرمخانه حمام وجود داشت که "تون" حمام روی قبر یکی از اولیاءاهل قرار گرفته و صدای دردمند و غمگین «سوختم سوختم» از اوست.»
تون (آتشدان یا کوره) حمام فضایی بود به مساحت پانزده تا بیست متر مربع که زیر خزینه آب گرم قرار میگرفت. تونتاب برای روشن نگه داشتن آن در جلوی کوره مینشست و پهن، پشکل و کاه در داخل آتشدان میریخت و مراقب بود تا حرارت یکسان باشد و در نهایت در کوره را گل میگرفت تا حرارتش همچنان باقی بماند. «تیون» هم دیگ سینیشکلی از جنس مسی بود که در کف خزینه کار گذاشته میشد.
حسینی ادامه میدهد: «با شنیدن شدن این صداها، شایع کردند که این حمام چون قبلا غسالخانه بود جنّ دارد و ارواح هم در آن حضور دارند و به همین خاطر به «حمام جنّی» معروف شد.
نقل دهان به دهان این موضوع باعث شد تا این حمام از رونق بیفتند و کمتر فردی به آن مراجعه کند و کمکم در تهران به «حموم جنیها» معروف شد و مردم کمتر به آن مراجعه میکردند.»
این نویسنده و تهرانشناس میگوید: «بعد از این داستان، کاسبی حمام کساد شد تا آنجا که این حمام خوشساخت به خاطر شهرتش به جنی بودن ضرر میداد و فردی که آن را اجاره کرده بود، قرارداد را باطل و ملک را به صاحبش برگرداند. این حمام قبل از انقلاب تخریب و به مسافرخانه و بعد هم تبدیل به هتلی شد بنام هتل گلستان که هنوز پا برجاست.
البته بعد از ساخت هتل هم شایع کردند مسافران از سر و صدا در نیمههای شب در هتل گله دارند و همچنان مسافران این صداها را میشنود. حمام حکیم، حمام شازده، حمام صحت و حمام ممتاز از دیگر حمامهای قدیمی این محله بودند.»