به گزارش خبرگزاری برنا، مدیرعامل مؤسس خیریۀ «کودکان فرشتهاند» که یکی از خیریههای ایران در زمینۀ جذب داوطلب و نیز ارائۀ خدمات مؤثر در سیستان و بلوچستان محسوب میشود، در گفتگو با خبرنگار برنا به تبیین و تحلیل خود از وضعیت امور خیر در کشور پرداخت.
برنا: در ابتدا یک معرفی مختصری از موسسه داشته باشید و بگویید در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
موسوی: مجموعه ما یکسری برنامههای دائمی دارد که هر سال انجام میشود. ما از سال ۱۳۸۸ فعالیت میکنیم و شرایط مان طوری پیش رفته که خیریه تقویم خود را پیدا کرده است. در پاییز هماهنگیهای مربوط به اردوی جهادی دی و بهمن را انجام میدهیم که حدود ۱۲۰ نفر را به یکی از مناطق محروم بلوچستان میبریم و پروژههای مختلفی را انجام خواهیم داد.
کار اردوی جهادی مان نیز یک مقدار متفاوت است؛ مثلاً مسابقه دو و فوتبال یا جشنواره بادبادک داریم و بیش از اینکه بخواهیم در آن منطقه محروم کار ساختوساز انجام بدهیم بیشتر قصد داریم کار پرورشی انجام دهیم. الان درگیر هماهنگیهای این اردو هستیم و از طرفی در تهران هم مناسبت یلدا را در پیش داریم که جشن یلدا یکی از بزرگترین برنامههای خیریه ماست که در این شب حدود ۲۰ مرکز در یک شب، همزمان جشن برگزار میکنند. همچنین در حال ساخت مدرسه و خانه بهداشت در مناطق محروم هم هستیم.
برنا: تحلیل کلی شما از وضعیت فعالیتهای خیریه در کشور چیست؟
موسوی: در موضوع خیریهها چند دغدغه اساسی و پایهای وجود دارد. من ۳۴ سال سن دارم و اگر بخواهم از ۱۸ سالگیِ نصیر موسوی بگویم، اینطور است که وقتی میخواهد وارد حوزه اجتماعی شود و بخواهد یک کاری را آغاز کند یا مجموعهای را راه بیندازد، هیچگونه راهنما و مسیردهندهای برایش وجود ندارد.
الان کلی از جوانان طیف سنی ۱۸ تا ۲۲ سال در دانشگاهها هستند که ممکن است بخواهند فعالیت خیریه انجام بدهند، اما آنها معنای اساسنامه را نمیدانند و آگاه نیستند که اگر قرار است وارد حوزه اجتماعی شوند چه مسیری را باید طی کنند.
چند وقت قبل داشتیم فکر میکردیم که ایکاش چیزی شبیه کارخانه نوآوریهایی که تأسیس میشود، یک روزی در یک جایی هم برای فعالیتهای خیریه و اجتماعی تأسیس شود؛ یعنی یک کارخانه نوآوری باشد که بچههای جوانتر که دارند کار را آغاز میکنند و میخواهند وارد حوزه اجتماعی شوند، یکسری راهنما کنارشان قرار بگیرد که مسیر را به آنها آموزش بدهد.
در حال حاضر یکسری شبکهها را داریم که خیریهها را ساماندهی میکنند و عملکرد آنها هم خوب است و تعداد کثیری از خیریهها را هم داریم که وارد حوزه تجارت و بیزینس شدهاند؛ یعنی در این خیریهها چندینبار همایش برگزار میشود که موضوع آن آموزش دورههای داوطلبی است.
یکی از وظایف ما همین کار است و یکی از کارهای خیر ما این است که به آدمها مسئولیتپذیری، نظم و وفاداری را یاد بدهیم که همین آدم وقتی فردا وارد یک ادارهای میشود، هنگامی که اربابرجوع بالاسرش میآید و از او کاری میخواهد، به او بیتوجه نباشد و نگوید به من ربطی ندارد. اگر کسی مسئولیت اجتماعی را یاد گرفت، آنوقت میتواند بگوید من قبول کردهام که بیایم در این اداره و کار را انجام بدهم.
دربارۀ حوزه مناطق محروم چند جریان وجود دارد؛ یک بخش، بخش خیریهها است که یک تعداد از آنها خیلی خوب دارند کار میکنند و در حال انجام پروژه هستند. اما یک نقد اساسی که وجود دارد، عدم نظارت در مناطق محروم به صورت خیلی وحشتناکی بیداد میکند و یک حجم زیادی از پروژههای نصفهونیمه داریم که هیچکدام انجام نشده است. از آن طرف هم با هر کسی صحبت میکنیم قول و وعده میدهند، اما اتفاق خاصی نمیافتد.
برنا: این تلقی که ما در گوشهوکنار میشنویم که خیریهها فساد و پولشویی میکنند، واقعاً درست است؟
موسوی: پاسخ به این پرسش را به بحث قبلی متصل میکنم؛ مثلاً طرف کارخانه دارد و خیریه هم تأسیس کرده است، اما چرا این کار را کرده است؟ چون مالیات را دور بزند. بله، آنها دارند ما را هم بد نام میکنند. بعد از آن طرف میبینید که یک ماده و قانونی وجود دارد که به موجب آن، فقط چند خیریه در ایران اجازه دارند از خیّر پول بگیرند و به او معافیت مالیاتی بدهند که چند خیریه محدود هستند.
به همین دلیل، به خیرینی که میخواهند به ما کمک کنند میگوییم هزار تومان هم به حساب مؤسسه واریز نکنید. بعد از آنها میپرسیم که میخواهند چه کاری انجام بدهند. اگر برای مثال بخواهند مدرسه بسازند آنها را به سیستان و بلوچستان میبرم و میگویم این روستا مدرسه ندارد، این شخص هم پیمانکار است و من هم متعهد میشوم که به این پروژه سر بزنم و قطعاً هم این کار انجام میشود، سپس از او میخواهم تا پولش را به پیمانکار بدهد.
چند پروژهای که خیریه ما در حال حاضر دارد انجام میدهد به همین صورت است و هزار تومان هم از پول خیّر به حساب خیریه نمیآید. البته بعد از مدتی که این روند ادامه یافت، خیّر میآید و میگوید دوست داریم با شما کار کنیم و نه پیمانکار؛ بنابراین ما به این صورت اعتمادسازی میکنیم.
برنا: پیمانکارهای شما بومی هستند؟
موسوی: بله. کار جالبی که در منطقه محروم کردیم این بود که اولینسری پیمانکار نداشتند و به یک نفر پول بیشتری دادیم که پیمانکار پرورش بدهد و در حال حاضر چند نفر از آدمها که پرورش یافتهاند، تبدیل به پیمانکار شدهاند که یک نوع اشتغالزایی نیز محسوب میشود.
برنا: نظارتپذیری آنها که بومی هستند و اینگونه پرورش یافتهاند هم احتمالاً بیشتر است.
موسوی: بله، خیلی زیاد. دلسوزی آنها هم بیشتر است. مثلاً طرف دارد برای روستای خودش مدرسه تأسیس میکند و به همین دلیل از کیفیت کارش نمیزند، چون میداند که اگر مشکلی پیش بیاید، اعتبار خودش را در روستا از دست میدهد؛ بنابراین به وجود آمدن این وضعیت، خیلی اتفاق خوبی است.
برنا: پیشنهادی در خصوص بهبود وضعیت فعالیت در خیریه های کشور دارید؟
موسوی: دو موضوع را مطرح کردهایم؛ یکی همان قضیه کارخانه نوآوری خیریهها بوده است. تمام خیریهها برای اتاق جلسات، برگزاری همایش و ... مشکلاتی دارند. حالا تصور کنید مجموعهای ساخته شود که سالن آمفیتئاتر خوب داشته باشد و بتواند بازارچهها و همایشها را برگزار کند، چون کار اجتماعی طوری است که مردم جمع میشوند و یک جایی میخواهند که پاتوقشان باشد. یکی از ایدههایی که خیلی کمک میکند، مخصوصاً برای کسانی که تازه میخواهند وارد عرصه کار اجتماعی و خیریه شوند، همین موضوع است.
برنا: یک اتفاقی که اخیراً رخ داده برگزاری نخستین جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری است که هدف این جشنواره ارزیابی خیریهها و ارائه الگوهای برتر کار خیر در کشور است؛ به نحوی که هم عموم مردم بتوانند از این الگوها استفاده کنند و هم خیریههای دیگر از خیریههای روشمند، یاد بگیرند. نظر شما دربارۀ ارزیابی خیریهها چیست؟ آیا چنین جشنوارهای میتواند به زیستبوم خیریه در کشور کمک کند یا نه؟
موسوی: برگزاری این جشنواره خیلی اتفاق خوبی است و الان به شدت این موضوع پیشنهاد میشود؛ زیرا اگر این جشنواره مسیر درستی را طی کند، مانند خیلی از اپلیکیشنها که میتوان وارد آنها شد و نظردهی کرد، برای خیریهها هم همین اتفاق میافتد. در اینصورت مردم هم دچار تردید نمیشوند، بلکه بررسی میکنند و میبینند در مناطق محروم مثلاً مؤسسه کودکان فرشتهاند دارد خوب کار میکند یا در حوزه کارتنخوابی طلوع بینشانها خوب کار میکند و وقتی نتیجهها را میبینند میگویند ما با این مؤسسه کار میکنم.
بنابراین مردم نظرات را میبینند و خیریهها نیز رقابتی میشوند و میفهمند که روی آنها نظارت وجود دارد و مردم دارند آنها را میسنجند و باید تلاششان را بیشتر کنند. من همیشه میگویم اگر میخواهید خیریه موفق باشد، ۳ اصل را برای خیرین درست کنید؛ قبل از اقدام، اقدام و پس از اقدام. یعنی قبل از پروژه یک گزارش خوب به مردم بدهید، در هنگام اجرای پروژه نیز یک گزارش خوب بدهید و در اتمام پروژه نیز همین کار بکنید. وقتی این کار انجام شود، نشان نیکوکاری میتواند عامل این باشد که خیریهها به سمت گزارشدهی بروند.
اتفاقاً یکی از شاخصهای جشنواره نیز شفافیت است. شفافیت موجب میشود خیریهها منظمتر شوند و جدیتر پیش بروند و عدم اعتماد هم از بین برود. از طرفی مردم میتوانند ببینند هیئتمدیره خیریهها چه کسانی هستند تا مشخص شود این خیریه مردمنهاد است یا به فلان وزیر و ... تعلق دارد. جشنواره نشان نیکوکاری میتواند آغازگر این جریان باشد و امیدوارم اگر بیاعتمادیای وجود دارد، این کار موجب شود که اعتمادسازی صورت بگیرد و جلوی آدمهای غیرحرفهای نیز گرفته شود.
چند وقت است در اینستاگرام میبینم هر کسی یک موبایل دستش گرفته و از بچههای کار فیلم و عکس میگیرد. چند وقت قبل طرف رفته بود و به چند کارگر فصلی صبحانه داده بود و فیلم گرفته بود. اما این کارها خوب نیست و جالب است که با اینها کسی کاری ندارد. من در زمینه مددکاری درس خواندهام و اولین درس در این زمینه حفظ کرامت انسانی است.
مددکاری تبدیل به یک کار نمایشی شده و روی این موضوع هیچ نظارتی نیست. یا مثلاً طرف خواننده است و در مناطق محروم به مردم میگوید شما نباید بچهدار میشدید. این چه ادبیاتی است؟ اینها چه کسی هستند که به خودشان این اجازه را میدهند که اینطور برخورد میکنند؟ بنابراین حوزه اجتماعی وضعیت نابسمانی پیدا کرده است که هیچ نظارتی روی آن نیست و خروجی کار هم همین شده که برای چند لایک و فالور، از کودک کار و کارگر فصلی و ... فیلم بگیرند و پست بگذارند.
انتهای پیام /