
در پی اتفاق تلخ رخ داده در بندر شهید رجایی با دوست عزیزی که سالهاست در عرصه حمل و نقل فعال و صاحب نظر است گفتوگو کردم که نکات مهم آنرا به ترتیب عرض کرده و سپس جمع بندی میکنم:
• حجم خسارات بسیار زیاد است ولی به معنی از دور خارج شدن بندر شهید رجایی نیست و فعلا تا رفع خطر فعالیتهای آن متوقف شده است.
• برخلاف اظهارات صورت گرفته تبعات حادثه به بحران کالاهای اساسی در کشور منجر نمیشود و ایجاد ترس از مشکلات اقتصادی کشور در پی این حادثه دور از واقعیت است.
• بندر امام محل نقل و انتقال کالاهای اساسی بوده و بندر شهید رجایی ارتباطی با این کالاها ندارد که معاش جاری مردم به آن وابسته است.
• در مورد عامل حادثه همانقدر که دخالت خارجیها آنهم به دلیل همزمانی با مذکرات ایران و آمریکا محتمل است، آثار دههها سوء مدیریت مبادی بندری کشور هم میتواند موثر باشد؛ کما اینکه هیچ تجهیزات قابل اتکایی برای مهار آتش در محل این بندر عظیم وجود نداشته که واقعا جای سئوال است: چرا؟!
• در ساعات اولیه تنها یک خودروی آتش نشانی به محل رسیده؛ آنهم از بندر خمیر و بندر شهید رجایی از نظر تجهیزات امنیتی به قدری فقیر است که حتی یک پمپ برای مکش آب دریا برای اطفای حریق در محدوده بندر وجود نداشته است.
ضمن تسلیت به مردم عزیز ایران که عزادار از دست رفتن جان هموطنانمان هستند، در چند جمله جمع بندی کنم. متاسفانه در این روزها شاهد قلم زدن برخی عزیزان و دوستان رسانهای هستم (که برخی از ایشان را دور و نزدیک می شناسم) در راستای بزرگ نمایی تبعات اقتصادی حادثه تولید محتوا میکنند که به نظرم به ناخواسته بازی خوردهاند و در شرایطی که اندکی فضای روانی در اقتصاد کشور آرام گرفته، اذهان را با استرسی دوباره مواجه میکنند. این نکته را نه از آن جهت که اصرار بر صحیح بودن اظهارات دوست عزیزی که با او گفتوگو کرده ام، بیان می کنم؛ تنها خواهش من این است که این دوستان رسانهای در راستای رسالت خود در انتشار این تحلیلها حداقل چند زاویه دید را بیان و از قضاوت قطعی خودداری کنند.
و اما داغ سنگین این ماجرا همانهایی است که اشاره شد؛ در این سالها بارها شاهد حوادث تلخی هستیم که به دلیل بیتوجهی به تمهیدات امنیتی لازم به فاجعه ملی ختم شده، از ساختمان پلاسکو تهران تا متروپل آبادان و چندین و چند حادثه رخ داده در مراکز صنعتی و معدنی کشور که به نظر هیچگاه درس عبرت نمیشوند چون ریشه نگرش مدیران ما نقص دارد.
یادم نمیرود وقتی برای نخستین بار موضوع قتلهای زنجیرهای خفاش شب در دهه هفتاد توسط یک روزنامه نگار به اطلاع عموم رسید، واکنش یک مدیر ارشد سیاسی شناخته شده وقت که مرحوم شدهاند، این بود که در مجلسی خصوصی عنوان کرد چرا اینقدر شلوغ میکنند، در همین تهران روزی صدها قتل اتفاق میافتد، این چند قتل که اینقدر مهم نیست که بزرگنمایی میشود!
البته نظر مرحوم از منظر منطق و آمار غلط نبود، اما این نوع نگاه آماری به جانهای سوخته نتیجهاش آن میشود که هر بار شاهد تکرار این داغ ها و فجایع هستیم.