
به گزارش خبرگزاری برنا، نوید کمالی، کارشناس مسائل امنیت ملی، تحلیلگر ارشد مسائل راهبردی و سیاست خارجی در یادداشتی تحت عنوان " جدال بر سر جزئیات؛ دور سوم مذاکرات هستهای و چشمانداز پیش رو" که در اختیار خبرگزاری برنا قرار داده است، نوشت: دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط، گامی دیگر در مسیری پیچیده و پر فراز و نشیب بود. ورود به بحثهای فنی، ضمن نشان دادن جدیت، آغازگر مرحلهای دشوارتر است که در آن، اختلافات ماهوی باید از طریق راهحلهای خلاقانه و مبتنی بر احترام متقابل مرتفع شوند. تناقضات در مواضع آمریکا، نیازمند رصد دقیق و پافشاری ایران بر خطوط قرمز خود، بهویژه حق غنیسازی صلحآمیز و عدم مذاکره بر سر توان دفاعی است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
دور سوم مذاکرات غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در مسقط، پایتخت عمان، در حالی به پایان رسید که فضای خبری آن تحتالشعاع حادثه انفجار در بندر شهید رجایی قرار گرفت. با این حال، اهمیت راهبردی این دور از گفتگوها، که با حضور تیمهای کارشناسی دو طرف وارد فاز فنیتر و جزئیتری شد، به هیچ وجه کاهش نیافته است. این نشست، که تداوم روندی محتاطانه، اما پیوسته پس از دو دور قبلی در مسقط و رم محسوب میشود، نشاندهنده ورود طرفین به مرحلهای جدید و شاید دشوارتر از تعاملات دیپلماتیک برای حلوفصل یکی از پیچیدهترین پروندههای بینالمللی است.
یکی از مهمترین ویژگیهای دور سوم مذاکرات مسقط، ورود تیمهای کارشناسی دو طرف به بحثهای فنی و دقیقتر بود. به تعبیر دکتر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان و رئیس هیئت مذاکرهکننده ایرانی، گفتوگوها در این دور «بسیار جدیتر و متمرکز بر کار» بوده و طرفین «به تدریج وارد بحثهای عمیقتر و جزئیتر» شدهاند. این گذار از کلیات به جزئیات، اگرچه میتواند نشانهای از پیشرفت و جدیت طرفین برای یافتن راهحلهای عملیاتی تلقی شود، اما همزمان میتواند به معنای ورود به مرحلهای باشد که اختلافات بنیادین و فنی با وضوح بیشتری نمایان میشوند. حضور مجید تختروانچی، از دیپلماتهای باسابقه و آشنا به پیچیدگیهای مذاکرات هستهای در رأس تیم کارشناسی ایران، نشاندهنده عزم تهران برای ورود قدرتمند و مبتنی بر تخصص به این فاز حساس است. در مقابل، تیم فنی آمریکا به رهبری مایکل آنتون، مدیر دفتر برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا، که طبق برخی گزارشها فاقد تجربه عمیق پیشین در مذاکرات هستهای مشابه سال ۲۰۱۵ است، ممکن است نشاندهنده رویکردی متفاوت یا حتی چالشبرانگیز از سوی واشنگتن باشد. با این حال، نفس برگزاری چندین ساعت مذاکرات فنی و تبادل مکتوبات میان دو هیئت از طریق میانجی عمانی، حاکی از آن است که چارچوبی برای بحثهای دقیقتر فراهم شده است. این مرحله، آزمونی جدی برای سنجش اراده سیاسی دو طرف در تبدیل کلیات مورد توافق احتمالی به راهحلهای فنی قابل اجرا و مورد رضایت طرفین خواهد بود.
با این حال یکی از چالشهای مداوم در روند مذاکرات، ابهام و تناقض در مواضع اعلامی مقامات آمریکایی، بهویژه در مورد مسئله کلیدی «غنیسازی اورانیوم» بوده است. استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، در مقطعی به امکان غنیسازی در سطح ۳.۶۷ درصد اشاره کرده، اما در اظهارات بعدی و همچنین در بیانات مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، بر لزوم توقف کامل غنیسازی در ایران تأکید شده است. این رویکرد متناقض میتواند تفاسیر مختلفی داشته باشد. از یک سو، ممکن است بخشی از یک استراتژی مذاکراتی حسابشده برای تحت فشار قرار دادن ایران و سنجش خطوط قرمز تهران باشد. از سوی دیگر، میتواند بازتابی از اختلافات دیدگاه درون دولت ترامپ یا فشارهای خارجی از سوی متحدان منطقهای آمریکا، بهویژه رژیم صهیونیستی، باشد که همواره خواستار برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران بودهاند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نیز ضمن ابراز امیدواری به دستیابی به توافق تاکید دارد که: «ترجیح میدهم توافق داشته باشیم تا گزینه دیگر»، که این گزاره به معنای همچنان بر روی میز بودن گزینه نظامی است!؛ وی باز در جای دیگر میگوید: «برخی افراد میخواهند نوع دیگری از توافق را انجام دهند - یک توافق بسیار ناخوشایندتر - و من نمیخواهم این اتفاق برای ایران بیفتد اگر بتوانیم از آن اجتناب کنیم»! این دوگانگی در لحن و محتوا، فضای مذاکرات را پیچیدهتر کرده و نیازمند هوشیاری و دقت نظر تیم دیپلماتیک کشورمان در تفسیر نیات واقعی طرف مقابل و پایبندی قاطع بر اصول و خطوط قرمز تعیینشده است. البته بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی ایران همواره بر حق مسلم خود برای بهرهمندی از فناوری صلحآمیز هستهای، از جمله غنیسازی در خاک خود، تأکید ورزیده و این موضوع را جزو خطوط قرمز غیرقابل مذاکره خود اعلام کرده است.
بایستی به این نکته توجه داشته باشیم که ورود جمهوری اسلامی ایران به این دور از مذاکرات، ریشه در یک منطق راهبردی چندوجهی دارد. پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال سیاست فشار حداکثری، کشورمان با اتخاذ راهبرد «مقاومت فعال»، ضمن افزایش توانمندیهای هستهای خود در چارچوب پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همواره درهای دیپلماسی را باز نگه داشته است. هدف اصلی کشورمان در این مذاکرات، همانطور که مقامات نظام بارها تصریح کردهاند، اعتمادسازی در مورد ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای کشورمان در ازای لغو تحریمها است. این هدف، با تأکید بر غیرقابل مذاکره بودن توانمندیهای دفاعی و موشکی کشور که سخنگوی وزارت خارجه نیز اخیراً بر آن تاکید کرد، دنبال میشود.
هرچند مسئولان و تحلیلگران داخلی همواره بر لزوم عدم گره زدن تمام شئون اقتصادی به نتایج مذاکرات تأکید دارند، اما بهبود نسبی ارزش ریال در بازارهای داخلی در پی انتشار اخبار مثبت از مذاکرات، نشاندهنده تأثیر روانی و اقتصادی امید به گشایش دیپلماتیک بر جامعه است. علاوه بر این تأیید ضمنی روند مذاکرات از سوی مقامات عالی نظام از احزاب و گروههای مختلف حتی آنهایی که به شکل سنتی مخالف هر گونه گشایش بینالمللی برای کشورمان بودند، نشاندهنده وجود یک اجماع راهبردی در سطح کلان برای پیگیری مسیر دیپلماسی، البته با حفظ اصول، عزت و منافع ملی است. اشاره اخیر رهبر معظم انقلاب به ماجرای صلح امام حسن (ع) و موقتی بودن غلبه کفر و نفاق، میتواند به عنوان چراغ راهی برای درک پیچیدگیهای اتخاذ تصمیمات راهبردی در شرایط دشوار تلقی شود؛ تصمیمی که مبتنی بر واقعبینی، آیندهنگری و اولویتبندی منافع بلندمدت کشور است.
اما در رابطه با چشمانداز پیشرو بایستی این نکته را مد نظر داشت که توافق طرفین بر ادامه مذاکرات و برنامهریزی اولیه برای یک نشست سطح بالای دیگر در اوایل ماه می، نشاندهنده وجود اراده برای تداوم گفتگوهاست. بیانیه وزیر امور خارجه عمان مبنی بر شناسایی یک آرزوی مشترک برای رسیدن به توافق بر اساس احترام متقابل و تعهدات پایدار و پرداختن به اصول اصلی، اهداف و نگرانیهای فنی، لحنی مثبت دارد، اما نباید منجر به خوشبینی زودهنگام شود. چرا که هنوز اختلافات هم در مسائل اصلی و هم در جزئیات وجود دارد. به عبارت بهتر مسیر پیش رو مملو از چالشهای جدی است، به طور مثال تعریف دقیق حدود و سطح غنیسازی قابل قبول برای دو طرف مشخص نیست، نحوه و توالی لغو تحریمهای ظالمانه آمریکا تعیین نشده، سازوکارهای راستیآزمایی اجرای تعهدات متقابل مشخص نیست، کیفیت تضمین پایداری هرگونه توافق احتمالی در برابر تغییر دولتها در آمریکا با توجه به تجربه تلخ خروج از برجام تعیین تکلیف نشده، و مدیریت فشارهای خارجی و داخلی بر هر دو طرف مذاکره نیز هنوز به شکل مطلوب مدیریت نگردیده است. فرای آنچه بیان شد انفجار در بندر شهید رجایی، فارغ از علت آن که نیازمند بررسی دقیق است، یادآور لزوم حفظ هوشیاری و آمادگی همهجانبه کشور در برابر تهدیدات و حوادث مختلف، همزمان با پیگیری مسیر دیپلماسی است. این حادثه نباید و نمیتواند تمرکز راهبردی کشور بر پیگیری حقوق هستهای و رفع تحریمها از طریق مذاکره عزتمندانه را تحتالشعاع قرار دهد.
به طور کلی دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط، گامی دیگر در مسیری پیچیده و پر فراز و نشیب بود. ورود به بحثهای فنی، ضمن نشان دادن جدیت، آغازگر مرحلهای دشوارتر است که در آن، اختلافات ماهوی باید از طریق راهحلهای خلاقانه و مبتنی بر احترام متقابل مرتفع شوند. تناقضات در مواضع آمریکا، نیازمند رصد دقیق و پافشاری ایران بر خطوط قرمز خود، بهویژه حق غنیسازی صلحآمیز و عدم مذاکره بر سر توان دفاعی است. جمهوری اسلامی ایران با منطقی راهبردی و با اتکا به مولفههای قدرت ملی خود، از جمله توانمندیهای علمی و فنی، مقاومت ملت و هدایتهای رهبری، مسیر دیپلماسی را با هدف تأمین منافع ملی و رفع تحریمهای ظالمانه دنبال میکند. موفقیت در این مسیر، مستلزم صبر، هوشمندی، انسجام داخلی و آمادگی برای سناریوهای مختلف است. آینده مذاکرات نامشخص و دستیابی به توافق مطلوب، امری تضمینشده نیست، اما پیگیری فعالانه و عزتمندانه دیپلماسی، به عنوان یک ابزار مهم در کنار سایر مولفههای قدرت، یک انتخاب راهبردی و مسئولانه در شرایط کنونی جهان و منطقه است. ایران با چشمانی باز و با حفظ تمامی گزینههای خود، به تعامل سازنده، اما هوشمندانه ادامه خواهد داد، به امید آنکه این روند در نهایت به احقاق حقوق ملت ایران و تثبیت صلح و امنیت پایدار در منطقه منجر شود.
انتهای پیام/