به گزارش خبرگزاری برنا، در ابتدای این برنامه مازیار فکریارشاد در سخنانی کوتاه، یاد خاطره دو عزیز از دسترفته سینمای مستند مرتضی ندایی و زاون قوکاسیان را گرامی داشت و برای محمدرضا مقدسیان نیز آرزوی سلامتی کرد.
سپس فیلم مستند «نوروز تاجیکان» در غیاب کارگردان که در سفر تاجیکستان به سر میبرد، با حضور شاپور عظیمی منتقد و کارشناس سینما نقد شد. عظیمی در ابتدای این بحث گفت: این فیلم به یک سنت قدیمی فارسیزبانان میپردازد و با کمی مسامحه میتوان آن را یک مستند پرتره نامید.
در ادامه فکری ارشاد پیرامون خلاء راوی در این فیلم و آسیبهای آن صحبت کرد و عظیمی در پاسخ گفت: از همان لانگشات اولیه، نه زن را میبینیم که به سمت محلی که اسکلت یک قوچ در آن وجود دارد. من تماشاگر از همان ابتدا خلعسلاح هستم که این آیین از کجا آمده و چه ربطی به نوروز دارد؟ این خلاء راوی باعث فاصله گرفتن مخاطب از فیلم و صرفاً مبهوت شدنش در مقابل تصاویر میشود. به عنوان مثال دخترهایی که از سقف خانه دستمالی را به پایین میاندازند و شیرینی میگیرند؛ این آیینها چقدر به نوروز ربط دارد؟ این علامت سئوالی است که برای مخاطب ایجاد میشود.
عظیمی در ادامه افزود: ما به عنوان منتقد، نمایندگی مخاطب را به عهده داریم و به نوعی دادستان یا مدعیالعموم محسوب میشویم. منتقد به دلیل سابقهای که در کار سینما دارد یا شناختی که دارد، اگر نقصانی در فیلم میبیند، وظیفهاش این است که آنها را بیان کند.
او در ادامه با اشاره به صحنههای عروسی و سپس مراسم بُزکشی، گفت: ما ناگهان از عروسی به بزکشی میرویم و بی دلیل برمیگردیم و این نشانه عدم انسجام فیلم «نوروز تاجیکان» است.
فکری ارشاد نیز گفت: به نظر میرسد که مراسم بزکشی به لحاظ بصری و وجه دراماتیک مهمترین نکته فیلم بود که به سادگی از آن گذر شده است. عظیمی ضمن تایید این نکته گفت: اساساً اگر این پلان ها را جابجا میکردیم چه اتفاقی میافتاد؟ زمانی که ما حرکت اسبها را میبینیم تصاویر ناگهان به پایان میرسد و به سراغ موضوع دیگری میرویم. در مستند پرتره شمایلی از یک شخصیت را معرفی میکنیم و تحلیلی وجود ندارد.
در ادامه این نشست، مینا مشهدیمهدی کارگردان مستند «نو» طی سخنانی گفت: به سفارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فیلمی درباره هفت نماد ایرانی که وارد هفتسین شده ساختم و به رمزگشایی این نمادها پرداختم. ما زیر پرچمی از نمادهای خانوادگی، قومی و سنتی بزرگ شدهایم. هدف و دلمشغولی من در فیلمهایم رمزگشایی از نمادهای پیرامون زندگیمان بوده است.
عظیمی در نقد این فیلم، با اشاره به پیرزنی که در فیلم راجع به ماهی سرسفره هفت سین صحبت میکند، گفت که میدانیم ماهی از فرهنگ و آداب و سنن چینی وارد فرهنگ ما و سفره هفت سین شده است.
مشهدیمهدی در پاسخ گفت: ده سالی هست که ماهی از فرهنگ چینی وارد مباحث ما شده است، ولی چون وجود دارد در مورد آن هم سخن گفتیم و من دخالتی در برگزاری آن مراسم نداشتم و تنها میزانسن میدادم. روستایی که در فیلم میبینید امروز خالی از سکنه شده و دیگر نمیتوان به سراغ آدمهایش رفت و پژوهش را ادامه داد. شاید اشتباه باشد ولی اتفاقی بود که افتاد و من آن را بدون دخل و تصرف ضبط کردم.
عظیمی گفت: اتفاقاً کاملا پیداست که شما میزانسن دادهاید و حتی در نورپردازی هم این نکته به چشم میخورد. فیلم برای من پُر از سئوال است. این روستا کجاست؟
مشهدیمهدی درخصوص استفاده از گویش دری در فیلم به عنوان گفتار متن گفت: هدفم این بود که بگویم این گویش هم در حال انقراض است و با حضور در میان این مردم فرصتی یافتم تا گویش دری را در فیلم معرفی کنم. این که برای مخاطب سئوالی پیش بیاید برای من کافی است.
عظیمی در ادامه گفت: وقتی فیلم مستندی راوی ندارد، طبیعی است که روی باند صدا کار میکند. در آغاز فیلم کارهایی با صدا شده و شکوفههایی که در باد تکان میخورند و صدای زنگ میشنویم، یک جور خودنمایی است و نمادپردازی اینجا به باند صدا هم کشیده شده و در تضاد با اهداف فیلم است. حرکتهای دوربین روی دست و تکانهای دوربین با روح شاعرانگی فیلم در تضاد است. او به کاسه آبی که پر میشود و صدایی که روی تصاویر آمده است هم اشاره کرد و فقدان تمرکز در قاببندی را از ضعف های فیلم برشمرد.
مشهدی مهدی در پاسخ گفت: عمداً دوربین روی دست را انتخاب کردم تا به آدمها نزدیک شوم. اگر میخواستم به همه جزییات بپردازم، فرصت کافی نداشتم و شاید در فیلمی دیگر به آنها هم بپردازم. برای نشان دادن نزدیک شدن به تحویل سال هم از نمای کاسه سوراخی که داخل سطلی پُر از آب انداخته میشود تا زمان آبیاری مزرعه را نشان دهد، استفاده کردم.
این مستندساز درباره صداگذاری فیلم هم گفت: من خودم فیلم را صداگذاری کردهام و چون اهل کویر هستم میخواستم ارزشهای آب و شکوفه در مناطق کویری، از موسیقی و صداهای تاکید و تشدید شده استفاده کردم.
عظیمی گفت: این نشانهها از چارچوب فیلم جداست و در تاریخ سینما متفقالقول نیستیم که موسیقی جزیی مهم از سینماست. بسیاری از فیلمهای مهم تاریخ سینما موسیقی ندارند. این نماها من را وادار میکند تا فیلم را تفسیر کنم. وقتی فیلمساز به دلیل کمبود زمان یا بودجه از عوامل سینما استفاده نمیکند این تفسیر گریزناپذیر است. برخی نکات که فیلم به من میگوید و من آن را از طریق فیلمساز و میزانسن درنمییابم و این عدم اصالت میزانسنها را میرساند. فیلم «نو» با مخاطب همدلی نمیکند!
مشهدیمهدی در پاسخ گفت: متاسفانه برخی نکات را اشتباه متوجه شدهاید و من میزانسن دادهام و دخالتی نکردهام. جایی از فیلم فردی شاهنامه میخواند و اشتباه هم میخواند اما من دخالتی نکردهام. ضمن اینکه جهانبینی مستندساز در ساخت فیلم و موسیقی و صداگذاری موثر است.
عظیمی با اشاره به اشتباه بودن میزانسنها گفت: جهانبینی هرکس محترم است ولی بدون رودربایستی فنی و اخلاقی، میزانسنها تحمیلیاند و این ربطی به جهانبینی مستندساز ندارد. مهم است که جهانبینی فیلمساز در تکتک قابها به چشم نیاید و مخاطب باید به دریافت این جهانبینی دست یابد.
مشهدیمهدی گفت: چون درباره نمادهایی سخن میگفتم که از هزارههای قبلی وجود داشته و میخواستم مخاطب با آنها آشنا شود و برای گفتن حرفم مجبور بودم دست به پیچیدگیهایی بزنم تا از دل این پیچیدگیها به سادگی مفاهیم را دریافت کند.
عظیمی در پایان، در پاسخ به پرسش فکریارشاد درباره نمادها و رمزگشاییها گفت: من در فیلم رمزگشایی ندیدم. تصاویر فیلم باید بتواند با من مخاطب ارتباط کند و کارگردان نمیتواند و نباید به فیلم سنجاق شود و در مورد فیلم توضیح دهد؛ چرا فیلم راوی ندارد؟ بنابراین مخاطب در فضایی گنگ قرار میگیرد.
گفتنی است: عموم علاقمندان جهت حضور در برنامههای نمایشی و شرکت در جلسات نقد و بررسی کانون فیلم سینماحقیقت میتوانند از ساعت 17 عصر هر هفته، به سالن سینماحقیقت واقع در خیابان سهروردی شمالی، میدان شهید قندی، شماره 15، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مراجعه کنند.