در پی انتشار خبر،طلب کمک داماد بی پول از مردم تهران

داماد بی پول با خبرگزاری برنا تماس گرفت و از حکایت نامه های درخواست کمک گفت

|
۱۳۹۴/۰۴/۲۱
|
۱۳:۱۷:۵۱
| کد خبر: ۲۹۹۰۷۲
داماد بی پول با خبرگزاری برنا تماس گرفت و از حکایت نامه های درخواست کمک گفت
نویسنده پاکت های نامه درخواست کمک پیدا شد. داماد بی پولی که از مردم شهر تهران در شب احیا کمک طلبیده بود با خبرگزاری برنا تماس گرفت و پرده از ماجرا برداشت .

روز گذشته خبری  در خبرگزاری برنا منتشر شد که محتوی آن حکایت از زندگی تراژیک دامادی داشت که به دلیل مشکلات مالی ، پاکت های نامه ی بی نام و نشانی را در شب احیا برای هم وطنانش گذاشت تا شاید گره از مشکلات زندگی اش باز کند .

 در این راستا خبرنگار خبرگزاری برنا برای پیگیری ماجرا با شماره تماسی که در نامه  ذکر شده بود ،  تماس گرفت اما چون همه تماس ها بی پاسخ بود ، پیامکی با عنوان کمک کننده برای نویسنده نامه ارسال کرد،اما روز اول نتیجه تماس ها و ارسال پیامک  با این جوان که همه شان بی پاسخ بودتا ساعتی پیش که این جوان با شماره خبرنگار برنا تماس گرفت و اینگونه به خبرنگار گروه شهر و شهروندان جوان برنا گفت :

«جوان 29 ساله ، دانشجوی انصرافی مقطع کارشناسی ، رشته حسابداری هستم .  درسم  نیز به دلیل مشکلات مالی ناتمام ماند»

این جوان با این توضیحات در ادامه از شرایط خود و زندگی و چرا و چه شد که این نامه های درخواست کمک را نوشته و در شهر پخش کرده است مدعی شد :

« سه سال پیش در نمایشگاه کار می کردم، بعد از مدتی که در کار نمایشگاه فعالیت می کردم ، توانشتم  پولی را پس انداز کنم و با یکی از دوستانمان  به صورت شراکتی اقدام به واردات کفش ازکشور ترکیه کردم . نحوه قرارداد در کشور ترکیه به این صورت است که ده درصد از مبلغ قرارداد را باید نقد پرداخت کرد و بعد از تحویل جنس در تهران باقی مانده پول به صورت دلار پرداخت می شود. سفارشی که ما داده بودیم با دلار 1200 تومان بود، اما وقتی جنس وارد تهران شد دلار 3800 تومان شده بود و کفشی که قرار بود برای خودمان پانزده هزار تومان تمام شود و در تهران بیست هزار تومان پخش کنیم، برای خودمان تمام شده بود چهل هزار تومان و در حال حاضر در انبار به صورت دست نخورده باقی مانده است ، که دیگر مشتری هم ندارد شاید در آینده خیلی دور بتوانیم با آن ها کاری کنیم.

 

برای پرداخت هزینه کفش ها، زیر بار بدهی سنگینی  رفتم به خاطر همین شروع به پاس کردن بدهی ها کردم تا دین مردمی را که از آن ها قرض گرفته بودم را ادا کنم ، نقدینگی ما خالی شد من از این نظر که مایحتاج زندگی خودم خود را تامین کنم مشکلی احساس نمی کنم ولی برای شروع زندگی برای تهیه خانه و وسایل زندگی که لازمه یک خانه است مشکل اساسی دارم.

من نه صدقه می خواهم و نه هیچ چیز دیگر. من درخواست یک وام دارم که در مقابل آن مبلغ هر چقدر که هست کوچک یا بزرگ من سفته می دهم که یک ساله برمی گردانم»

وقتی از او پرسیدیم که آیا به سازمان دولتی یا خصوصی برای گرفتن وام مراجعه کردید یا نه ؟سوال ما را با سوالی پاسخ داد و گفت :

«آیا شما در زندگیتان دچار مشکل مالی شده اید؟ تا کنون به ارگان های دولتی مراجعه کرده اید،تا تتمه ی غرورتان را از بین ببرند؟ من با شخصیت خودم جنگیدم تااین کار را کردم واقعا سخت بود  ...گذاشتن این نامه ها واقعا سخت بودولی چاره ای نداشتم چون به هرجا مراجعه میکردم برای وام ضامن حرف اول و آخر را می زد.

از او پرسیدیم در حال حاضر مشغول انجام چه کاری هستید؟

کار نمایشگاه را ادامه می دهم اما در شهرستان ها به عنوان نمایشگاه سوغات و لوازم خانگی غرفه می گیریم محصولاتی را به فروش می رسانیم.

از او شماره کارت بانکی اش را خواستیم تاو با این پاسخ مواجه شدیم :« ابتدا شما شماره کارتتان را بدهید تا بتوانم کمکتان را پس دهم ، من صدقه نمی خواهم، فقط به عنوان قرض میپذیرم.»

*و اما برگشتی به دیروز و نگاهی به خبری که منتشر شد

 

نظر شما