به گزارش خبرگزاری برنا به نقل از ابتکار،فریاد میکشند و هوار میزنند. فارسی را از فردوسی بهتر بیان میکنند تا شاید تنوع در نوع بیانشان در جذب مشتری موثر باشد. قیمت جنس را به یک سوم کاهش میدهند و قیمت بازار را میشکنند. همه چیز در اینجا موجود است. آنها را میتوان «فروشندگان متحرک» نامید. طویل ترین بازارچه ایران در اختیارشان است و به خوبی یکدیگر را میشناسند. گویا مافیای زیرزمینی را در شهری زیرزمینی شکل داده اند. اجناسشان با نیازهای روز مطابقت دارد و ارزان است. ببخشید، بسیار ارزان است. با اندکی تغییر «از تولید به مصرف» به «از قاچاق به مصرف» رسیده اند و سالها است مقصدشان انتها و ابتدای قطارها است. در بینشان از کودک 3-4 ساله پیدا میشود تا مرد 60 ساله. «ترحم ایرانی» یکی از واژه هایی است که درآمد بسیار آنان را رقم زده است با توجه به اینکه نه تنها ارگانهای مربوطه بلکه خود مردم نیز هیچ تلاشی در رفع این نوع معضل نداشته اند. فهیمه فیروزفر، رییس ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران میگوید این افراد ماهانه بالغ بر 3 میلیون تومان در آمد دارند. درآمدی که دو برابر خط فقر کارگری را شامل میشود. پس ظاهرا به همین دلیل است که فروشندگان مترو، این شغل را که هرچند کاذب است، ترک نگفته و به سوی مشاغل با حقوق وزارت کاری نمی روند.
کاهش فقر...؟
ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار برای کاهش فقر و آسیب های ناشی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط شهرداری تهران راه اندازی شد تا از زنان سرپرست خانوار در محل هایی با نام خانه کوثر فعالیت هایی در نظر گرفته شود. بیش از 140 مرکز مهارت آموزی کوثر در تهران وجود دارد که به طور مشخص میتواند زنان دستفروش که در متروها حضور دارند را حمایت کند اما با توجه به درآمد چند میلیونی این افراد هیچ یک ترغیب به حضور در این مراکز نمی شوند. پدیده دست فروشی در مترو همزمان با آغاز به کار مترو در جامعه زیر زمینی رواج پیدا کرد و تا امروز به یکی از معضلات خطوط مترو تبدیل شده است. قیمت مناسب اجناس و در دسترس بودن دستفروشان و همچنین اجناسی با نیازهای روز مردم باعث شده تا تعداد این فروشندگان متحرک روز به روز زیاد و زیادتر شود.
آدامس، جوراب، لواشک
در قسمت مردان آدامس، جوراب، لواشک، باتری، روکش کنترل، بادکنک، دمپایی، بادکش، متر و به طور کلی همه چیز در مترو موجود است، در یک و نیم واگن ابتدایی و انتهایی قطار نیز بانوان دستفروش از لوازم آرایشی و بهداشتی گرفته تا شال، روسری و مقنعه به کسب درآمد میپردازند. نه اجاره بهایی میپردازند و نه توقف بیجای آنها مانع کسب است، راه میروند و اگر مزاحم مسافران شوند، این زمان بسیار کوتاه است. در سالهای اخیر تعدادشان افزایش یافته و این خود از عدم نظارت شهرداری بر وضعیت دستفروشان مترو حاکی است. هر 1 دقیقه در مقابل چشم مسافران رژه رفته و به تبلیغات محصول خود میپردازند. رییس ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری ضمن اشاره به جو ایجاد شده در مورد این افراد که دارای فقر شدید و مشکلات و معضلات جدی هستند، ادامه داد: بیشتر مسافران به خاطر ترحم هیچ اعتراضی به مزاحمتهای ایجاد شده توسط این دستفروشان نمی کنند و این در حالی است که برخی از آنها افراد بی بضاعتی نیستند.
سه میلیون تومان درآمد
یکشنبه در خبری عنوان شد، رئیس ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران بیان کرده، دستفروشان مترو، ماهانه حدود 3 میلیون تومان درآمد داشته و این درآمد بالا، مانع جذب این افراد به مراکز کوثر میشود به گونهای که آنها حاضر نیستند کار خود را ترک کنند و حقوق وزارت کار این مراکز را دریافت کنند. حل این معضل نیازمند یک حرکت جمعی است! وی در ادامه میافزاید، حضور این دستفروشان باعث بر هم زدن آرامش مسافران و نیز تجمع و شلوغی بیشتر خواهد شد و این افراد با ندادن مالیات و اجاره مغازه و نیز فروختن اجناس خود به مردم بدون واسطه سود بالایی کسب میکنند و همین امر باعث افزایش تعداد دستفروشان و نیز مقاومت آنها در مقابل ترک این شغل کاذب شده است. فیروزفر، تاکید میکند که ساماندهی زنان دستفروش مترو، با همکاری تمامی اقشار جامعه و نیز فرهنگ سازی از طریق رسانههای مختلف، میسر خواهد شد. در مراکز نگهداری این زنان ما میتوانیم مشاغلی را به زنان بهبود یافته آموزش دهیم، ادامه داد: از این طریق و نیز خرید کارهای دستی آنها میتوان این افراد را به کسب درآمد تشویق کرد و از این طریق، بهبود آنها را سرعت بخشیم.
یک روز خودتان را جای ما بگذارید
یکی از دستفروشان مترو، با همان حقوق 3 میلیون تومان به خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار میگوید: من سرپرست خانوار هستم. همسرم سه سال است که فوت کرده است. یکی از دخترانم دانشگاه درس میخواند و فرزند دیگرم دوره راهنمایی را میگذراند. در زندگی مشکلات زیادی دارم. خانه اجارهای و هزینه دانشگاه دخترم و ... از صبح به واگنهای مترو میآیم و تا شب کار میکنم. خسته و کوفته به خانه میرسم. فکر میکنید، این کار را خیلی دوست دارم؟ اما به غیر از این کار چه کنم؟ مجبورم که با یک ماسک صورتم را بپوشانم. روزهای اول خیلی خجالت میکشیدم اما حالا مجبورم. چه کسی گفته که سه میلیون تومان درآمد داریم؟ هر کسی که این حرف را میزند، یک روز بیاید و جای ما کار کند. از این مراکزی هم که شما میگویید، خبر ندارم. اگر هم باشد، آیا واقعا با هفتصد و خردهای حقوق ماهیانه میتوانم خرج و مخارج زندگی را تامین کنم؟ آنقدر در طول روز رفتارهای توهین آمیز میبینیم که نگویید و نپرسید. واریس و ناراحتی تنفسی و ... را هم در کنار دیگری بگذارید.
برچسب مایه داری
با پیوستن آقایان به بازار دستفروشان مترو، میتوان به بحران بالایی در بازار اشتغال و کار رسید. بحرانی که حتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تا کنون نتوانسته، چارهای برای آن بیاندیشد. در این میان، آمار بالای عبور و مرور بانوان دستفروش، فاجعه را دو چندان میکند. چندی پیش خبری مبنی بر ممنوعیت فعالیت بانوان در بازار کار منتشر شد. اما سئوال در اینجا پیش میآید، حقوق 712425 تومان، میتواند کفاف زندگی این افراد را بدهد؟ در اینجا نکتهای که واضح تر از پیش خود را نشان میدهد، اعتراض به عدم پذیرش این افراد در مراکز کوثر است. مراکزی که میخواهد با حقوق پایه وزارت کار آنها را به اشتغال وادارد. اشتغالی که شاید برچسب بهتری نسبت به دستفروشی به آنها بزند. ولی این برچسب تامین کننده مخارج زندگی هیچ یک از این افراد نخواهد بود. بر فرض مثال هم فرهنگ سازی در این زمینه انجام شود، این فرهنگ سازی تا چه حد میتواند، زندگی این افراد را تامین کند؟