یادداشتی بر نمایش "ناگهان کفتری" به کارگردانی مهدی چاکری

چوب نزنی که بپریم

|
۱۳۹۴/۱۰/۲۶
|
۱۲:۱۲:۴۳
| کد خبر: ۳۶۱۷۰۱
چوب نزنی که بپریم
از منظر ارسطو خدای خدایان به سادگی هستی را هدایت می کند و تنها چیزی که مورد نیاز است ، عمل و اراده اوست. به همان گونه که هدایت یک عروسک که بوسیله کشیدن نخ ها ، سر و دسته های این موجود کوچک ، سپس شانه ها و چشم ها و سایر اعضای بدنش به حرکت در می آید و عروسک شادمانه واکنش نشان می دهد. .هنر عروسک گردانی هنری است که می توان گفت از هزاران سال پیش معمول بوده است .

به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر خبرگزاری برنا، اینکه عروسک ها از کجا و در کجا برای اولین بار دیده شده اند بدرستی معلوم نیست. اما آنچه به تحقیق معلوم شده است در جوامع اولیه عروسکها برای مقاصد مذهبی استفاده می شده اند که می توان نتیجه گرفت برای بشر ابتدایی این عروسکها روح موجودات ماورایی را در خود نگه می داشته اند. بشر از ابتدا به دنبال کشف مفاهیم انتزاعی پیرامونش بوده و برای ساده تر کردنشان تلاش کرده است و از همین رو خود سعی بر جان بخشیدن به ساخته های دست خود داشته و بوسیله ی آنها شخصیتهایی را که می خواسته خلق کردده است.

نمونه ای از اولین اجرای نمایش عروسکی در ایران توسط هندیها مربوط به بهرام گور می شود که در آن زمان حدود شش هزار نوازنده و بازیگرد دوره گرد و کولی از هند به ایران آمده بودند و از آنجاییکه هند یکی از خواستگاه های نمایش عروسکی محسوب می شود، طبعا نمایش عروسکی نیز یکی از کارهای نمایشی آنها بوده است . 

نمایش "ناگهان کفتری" به نویسندگی و کارگردانی مهدی چاکری در سالن انتظامی خانه ی هنرمندان ایران از سیزدهم دی ماه به مدت دو هفته، هر شب ساعت 7:30 اجرا می شود. این نمایش که تلفیقی از عروسک و بازیگر در صحنه است بخوبی توانسته فضایی ترکیبی برای تماشاگر خلق کند و از همان ابتدا این قانون را برای مخاطبش می گذارد که انسانها با یک کبوتر سخن گو براحتی ارتباط برقرار می کنند و تعجب و شگفتیشان از این پیشامد از یک دقیقه هم فراتر نمی رود. مهدی چاکری در مقام نویسنده توانسته داستانی متفاوت در فضایی مذهبی بیافریند که برای تماشاگر آثاری از این دست نوعی ساختارشکنی و تجربه ای نوین می باشد. درواقع آنگاه که یک کبوتر از میان کبوتران حرم امام رضا عاشق زنی می شود که برای زیارت به مشهد آمده و علاقه اش را با او در میان می گذارد، داستان، قواعد و نمادهایش مسیر خود را روشن می کنند و در ادامه هم به آنها بدرستی پرداخته می شود. عنصر خیال در این نمایش به اوج خود می رسد و ما در طول نمایش شاهد خیال انگیزی در ابعاد گسترده ی آن هستیم. یکی از ویژگی های کاربردی این نمایش علاوه بر خیال انگیز بودن آن، کاربرد ادبیات زبانی در نظر گرفته شده برای کبوتران است. کبوتران جدا از شخصیت پردازی متنوعشان به زبانی همچون دوران جاهلی و به اصطلاح فیلم فارسی های قدیم صحبت می کنند و بیشترین نمود این ادبیات را در صحبتها و طرز بیان رهبر پرندگان بنام "آطوقی" که می تواند یادآور نام آشنای "آتقی" باشد، می توان یافت. از دیگر کاربردهای عروسک که در این نمایش می تواند مورد توجه قرار بگیرد نقش آفرینی دسته ی کبوتران در مقام همسرایان نمایشهای باستان است که بعضا شاهد یک ماجرا و  همراز شخصیت اصلی داستان می باشند. ویژگی برجسته دیگر این نمایش نورپردازی متناسب با فضا و شخصیت پردازی های نمایشنامه است. هر کبوتر به خودی خود قابلیت تغییر رنگ دارد و این ویژگی در قالب نورپردازی در صحنه ارائه شده که برای مثال زمانی که کبوتری احساساتی شده و یا عصبانی می شود رنگش در لحظه تغییر می کند و دوباره به حالت قبلی اش بر می گردد. در نیمه ی پایانی نمایش فضای داستان دچار تغییراتی می شود و برگ دیگری برای مخاطبش رو می کند. زمانی که تماشاگر با قواعد ساخته شده توسط کارگردان همراه می شود و فکر می کند پایان ماجرا را می تواند حدس بزند متوجه می شود که زن در یک تصادف به کما رفته بوده و اکنون در بیماستان بستری است. از این نقطه از داستان این موضوع برای مخاطب آشکار می شود که نمایش در مسیری رویا گونه حرکت می کرده و قصد خلق جهانی انتزاعی را پیش چشمان تماشگر داشته است. داستان نمایش هر چه به پایان نزدیک تر می شود با حضور رویا و خیال در روند نمایش بیشتر هماهنگ می شود تا آنجا که در لحظه ی پایانی نمایش ما شاهد کبوتری واقعی در دست بازیگر زن هستیم که او را در فضا رها می کند و انگار تا آن لحظه هر چه دیده بودیم به تمامی یک خواب بوده است.

نویسنده: نازنین حاجی زاده

نظر شما