به گزارش خبرگزاری برنا، مراسم اختتامیه نمایشگاه آثار فریده لاشایی همزمان با سومین سالگرد درگذشت این نقاش و مترجم در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. احمد مسجدجامعی، مجید ملانوروزی، یعقوب امدادیان، رضا بانگیز، تهمینه میلانی، کامران عدل و واحد خاکدان از مهمانان ویژه این مراسم بودند.
نمایشگاه فریده لاشایی روایتی واقعی از او بود
در ابتدای این مراسم، احمد مسجدجامعی- عضو شورای شهر تهران– اظهار کرد: وقتی که از مانلی کیکاووسی (فرزند فریده لاشایی) درباره این نمایشگاه پرسیدم گفت، این نمایشگاه کمکم کرد حسی که به مادرم داشتم را انتقال بدهم و به او ادای دین کنم. این حس برای من خیلی زیبا بود. فکر میکنم در ذات نگاه هنری این حس وجود دارد که هنرمند توان بیانش را پیدا میکند. در آثار فریده لاشایی این نگاه وجود دارد و با اینکه یک جور شکلگیری خلاقیت در ذهنش مراحلی را طی میکند، اما در همه آنها جوهره مهربانی وجود دارد، حتی آنجایی که تحت تاثیر جنگ ویتنام است.
او افزود: باید از مانلی به خاطر این نمایشگاه تشکر کنم، چون یک روایت واقعی از مادرش ارائه داد. در بین آثار این نمایشگاه کارهای ضعیف فریده هم دیده میشود و میتوان دریافت که زمینه شکلگیری خلاقیت در هنرمند چطور و نقش مسائل اجتماعی و مطالعاتش چگونه بوده است. این نمایشگاه شخصیت ویژهی او را نشان داد. خود من تنها بخشی از شخصیت او را میشناختم. خوشحالم که این روند ادامه خواهد داشت و این آثار در جاهای دیگر هم به نمایش گذاشته خواهد شد. ایران همیشه نماد هنر، ادب، شعر و فرهنگ بوده و کسی نیست که ایران را به این وجه نشناسد.
مسجدجامعی همچنین بیان کرد: آقای ملانوروزی و دوستان کاری را بعد از برجام شروع کردهاند که نمایش ۳۰ اثر از هنرمندان ایرانی و ۳۰ اثر از کارهای هنرمندان بزرگ خارجی در موزههای بزرگ دنیاست و اولین دوره آن در آلمان خواهد بود.
لاشایی برای تجرید طبیعت به آن نزدیک نمیشد
رعنا فرنود - نقاش و از دوستان نزدیک فریده لاشایی – سخنران بعدی بود که درباره تصور طبیعت در نقاشیهای فریده لاشایی گفت: طبیعت تم اصلی نقاشیهای او بود. انتزاع و از آن خود سازی، دو ویژگی قابل بررسی در آثار او هستند. گرایش به انتزاع در رابطه با طبیعت چند دهه قبل از لاشایی با ظهور اولین هنرمندان نوگرای ایران با ویژگیهای متفاوت آغاز شد. سهراب سپهری بیش از دیگران از لحاظ فرم و فضا به آثار لاشایی نزدیک است، اما تفاوت قابل توجهی از نظر نقطه شروع، نتیجهگیری و تکنیک با او دارد.
او افزود: لاشایی برخلاف اغلب مدرنیستهای ایرانی برای تجرید طبیعت به آن نزدیک و با آن روبهرو نمیشد. او با فاصله گرفتن به تاریخ و حافظه رجوع میکند، خاطره را به یاد میآورد و از آن آشناییزدایی نمیکند، بلکه با ایجاد تصاویری آشنا بیننده را به خاطره شخصی خود نزدیکتر میکند. این آثار قرار نیست بیانگر کلیت سهمگین یا شکوهمند طبیعت باشند.
این هنرمند ادامه داد: شاید هنرمند میخواهد تصویر ذهنی فرار و در معرض آسیب زمان را از میانطبیعت وحشی به فضای اهلی و قابل کنترل بکشاند و حس امنیت را در پروسه مرور گذشته و به خاطرسپاری حال، منتقل کند. لاشایی طبیعت را انتزاعی میکند. بدون رجوع به طبیعت، منشا حرکت او طبیعت در خاطره است. تصویر طبیعت است که در حافظه تاریخی هنرمند جایگزین شده است؛ این خاطره از جنس بو، رنگ و جنسی است و در تمام دوران حرفهای او تکرار شده است.
فرنود ادامه داد: سالهای ابتدایی زندگی او در رشت و سالهای خانواده اهمیت ویژهای در این زمینه داشتهاند. به نظر میرسد فریده در جستوجوی فضایی آشنا، خواسته یا ناخواسته و در نهایت به فضای نابسامان و بحرانی دست مییابد. فضایی که نه خطی زمانی دارد و نه مرکزی ثباتدهنده. بحران را نه خارج از خود بلکه در درون خود جستوجو میکرده است. شیوه او فیالبداهگی است بدون ویرایش، مثل یادداشت کردن. به جریان سیال ذهن شباهت دارد.
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: اهمیت به فضای خالی، بیمرکزی، پراکندگی فرم در کمپوزیسیون و رجوع به طبیعت از مشابهتهای هنر او با فرهنگ تصویری خاور دور است. انعکاس نور یعنی مهمترین فاکتور مکتب امپرسیونیستی در آثار فریده متفاوت است. منبع نور در نقاشیهای فریده نه از بیرون، بلکه از درون اثر منشا میگیرد. حرکت از کل به جزء یعنی استخراج کادری از طبیعت و مهار آن در چارچوب خاطره. هنرمند میکوشد با افزودن ضربات حسی و رفتار برنامهریزی نشده از جزء به کل و تصویر به معنا جهان خود را بیان کند. در نهایت پروسه خلق بیش از نتیجه نهایی خلق اهمیت مییابد.
مرجان تاجالدینی - پژوهشگر و تاریخدان هنر– نیز در این مراسم درباره هنر و هنرمندان مدرن ایران گفت: هنر مدرن نوعی تلاش هنرمندان برای خلق یک زبان و هویت شخصی بود که به واکنشهای مختلفی در جامعه هنری منجر شد. برای من این تلاش همواره با مفهوم یک مبارزه همراه بوده است. به ویژه از سوی کسانی که تصویری تولید میکردند که به سبکهای مسلط غربی دوران خود شباهت بیشتری داشت. این مورد دربارهی فریده لاشایی پررنگ است، چون او را معمولا به سبک اکسپرسیونیست انتزاعی میدانند. او در عمل اگر چه اکسپرسیونیست و انتراعی کار میکند، اما خودش تاکید دارد که منتسب به هیچ سبکی نیست. مدام در مصاحبههایش تکرار میکند که سیاسی نیستم. به آن معنا که خود را به جنبش سیاسی خاصی متعلق نمیدانست، اما به عنوان روشنفکر به اتفاقات اطرافش واکنش نشان میداد. او دو سال در زندان پهلوی زندانی بود و در رمان «شال بامو» به خاطرات سیاسی زیادی اشاره کرده است. او میخواهد از برچسب خوردن و محدود شدن رها شود.
او افزود: مسائل سیاسی و اجتماعی در نقاشیهای او نمود دارد. انتخاب انتزاع او را از بازنمایی بریء میکند، اما به عنوان مثال ارادتش به دکتر مصدق را در آثارش میبینیم. دغدغه نسبت نقاشی و سیاست و مسائل اجتماعی در فریده لاشایی به جایی میرسد که در یک دوره شک میکند نقاشی بکشد یا نه. در دوران جنگ خجالت میکشد از نقاشی کشیدن و نمایشگاه گذاشتن. با این حال وقتی در بمباران تهران نمایشگاهی از آثارش برپا میکند با استقبال شدید مردم مواجه میشود.
این پژوهشگر همچنین گفت: بسیاری از هنرمندان مدرنیست بهخصوص کسانی که به سبک انتزاعی کار کردند، همواره در مظان اتهام بودند که بیشتر تصویر تولید میکنند. سعی من همواره این بوده که بگویم جهانبینی آنها کجاست و از چه چیزی سرچشمه میگیرد.
خودم را نفرین میکنم که فیلم زندگی فریده را نساختم
ناصر تقوایی - کارگردان سینما و از دوستان لاشایی - نیز در این مراسم اظهار کرد: خیلی از آدمها در جامعه ما هستند که تشعشع و دامنه نفوذ افکارشان بعد از خودشان هم دوام میآورد. یعنی فقط در آثارشان نیست. از خود زندگیشان نشأت میگیرد. بعید میدانم کسی این ویژگی را نداشته باشد و بتواند با کارش در جامعه طرفداران زیادی پیدا کند. در مورد فریده لاشایی اگر بخواهیم صحبت کنیم، درباره یک آدم چندوجهی باید حرف بزنیم. زن و مرد نه، بلکه به طور کلی انسان مد نظرم است. فریده یک انسان چندوجهی بود که در همه زمینهها خیلی خوب کار میکرد. تجربه تئاتر داشت، خیلی خوب مینوشت و کار خودش نقاشی هم همینطور. هر جا اثر انگشتی از فریده میبینیم با یک کار خوب همراه است. شاید این شکوفایی منحصر به فریده یا یکی دو نفر نباشد.
او افزود: آیا وقتش نرسیده که همه زنهای ما زبان باز کنند و به سخن دربیایند؟ من فکر میکنم مردان ما به اندازه کافی نوشتند و حرف زدند و فکرشان را نمایش دادهاند، ولی هنوز این فرصت به دست زنهای ما نیفتاده است. معدود هستند و همانها هم جای خیلی بالایی درقلب ما ایرانیها دارند. مثل فریده لاشایی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور. اینها جزو چهرههای محو ناشدنی از خاطر ما هستند؛ به دلیل نوع کار، فراخی اندیشه و جهانبینی وسیعی که داشتند. زنهای ما با تمام دشواریها و با وجودی که تعدادشان در کار هنر کمتر از مردان است، جای مهمتری را اشغال کردهاند. افکارشان فقط برای خودشان است و از جایی برداشت نشده است. یک نیروی خالصی در آنها میجوشد. در دوره و زمانهای که من متولد شدم دنیا را اینطوری دیدم.
تقوایی همچنین بیان کرد: امیدوارم مسیر رشد فرهنگی در خانمهای ما بخصوص دختران جوان قطع نشود. هنر بر تمام مسائل زندگی احاطه دارد. نوشتن را برای دیگران انجام نمیدهیم میخواهیم ببینیم چقدر جهان، انسان و دیگران را میشناسیم. این اولین نیروی محرکهای است که انسان را به نوشتن وامیدارد. سالهاست که میبینم زنهای ما بسیار فعال هستند. کار هنری از هر نوعش یک کار تمام وقت است. باید به زندگی روزمره انسان تبدیل شود. باید به خود زندگی شبیه شود. آن وقت است که این جوشش اتفاق میافتد. با وجودی که تعداد هنرمندان مرد ما خیلی بیشتر از خانمهاست، اما گاهی درخششی که در خانمها میبینم در مردها ندیدهام. حتی در خودم.
این کارگردان ادامه داد: آیا سکوت چند قرنهی خانمها وقتی شکسته شود حاصلش این خواهد شد؟ فکر میکنم اگر این را ملاک بگیریم که چند سالی است فرصتی برای خانمها پیش آمده برای ابراز عقیده حتی در سیاست، به نظر من هنوز به آن آماری که باید برسد نرسیده است. خیلی افکار زنانه در راه است که در آینده میتواند جامعه ما را تغییر بدهد. جامعه ما هنوز مردسالار است. دوران سالاربازی دیگر ور افتاده است. حتی در شعر، نقاشی، نویسندگی زنها جایگاه ویژهای دارند. هوشمندی زنان ما در اجتماع خیلی بیشتر از مردها بوده، هر چند مردها مدعیتر بودهاند. شاید تعداشان به اندازه مردها نباشد، اما قویتر هستند. ما به جنبش خانمهای ایرانی احتیاج داریم.
او افزود: بچههای ما را مادران بزرگ میکنند و آنجاست که تاثیر خود را نشان میدهند. یکی از این مادرها فریده لاشایی است. امیدوارم دخترش به اندازه کافی از او یاد گرفته باشد. او برای من از هر لحاظ یک دوست نمونه بود. با من و همسرم و چند نفر دیگر چند سفر با هم به کویر داشتیم. او یک زن جامعالاطراف بود. روی چیزی تعصب نداشت و در کارش تنوعطلب بود.
تقوایی به خواسته لاشایی از او برای ساخت فیلم زندگیاش اشاره و اظهار کرد: متاسفم که چیزی که از من میخواست نتوانستم انجام بدهم. او دوست داشت از زندگی و کارش یک فیلم بسازم و من خودم را نفرین میکنم که نتوانستم این کار را به موقع انجام بدهم. وقتی آماده شدم که فریده دیگر در بین ما نبود. شاید یک روز بتوانم با کمک همسرش و خاطراتی که از او مانده این کار را انجام بدهم. فرصت اصلی را از دست دادهام، اما فکر میکنم آنقدر گستردگی فکر داشت که هیچ وقت برای معرفی او دیر نیست.
این کارگردان اضافه کرد: تا خودش نگفته بود هیچ کدام از ما متوجه بیماریاش نشده بودیم. فریده لاشایی در این حد خوددار بود. ای کاش او وقت بیشتری برای خلق اثر داشت. با این حال همین تعداد آثار او را هم طور دیگری دیدم. دنیایی را دیدم که قبلا آن را کشف نکرده بودم. تاریخ ما پر است از هنرمندانی که بعد از مرگشان کشف شدند، مثل حافظ. امیدوارم فریده هم یک روز به جایگاهی که باید در جامعه هنری برسد.
عشق بزرگ مادرم نوشتن بود
فریار جواهریان - نمایشگاهگردان نمایشگاه آثار فریده لاشایی – نیز گفت: خوشحالم که در روز درگذشت فریده دوستان او در اینجا جمع شدهاند. فریده دوست عزیزی برای من بود. چرایی این نمایشگاه به همین دوستی برمیگردد.
او سپس به بیان خاطرهای از فریده لاشایی و هادی میرمیران (معمار فقید) پرداخت.
مانلی کیکاووسی - فرزند فریده لاشایی– دیگر سخنران مراسم بود و گفت: برای من این نمایشگاه فقط قدردانی از مادرم نبود، بلکه بردن آثاری از فریده بین مخاطبان بود که مردم بتوانند قضاوت کنند. بنیادی هم به نام فریده لاشایی تشکیل شده که یک بخش کوچکی از آن به حفظ و نگهداری آثار فریده و پشتیبانی از کار نمایشگاههایش اختصاص دارد.
به گزارش خبرگزاری برنا به نقل از ایسنا وی افزود: عشق بزرگ مادرم نوشتن بود و نقاشی بیشتر برایش راهی برای گذران زندگی بود. امیدوارم بنیاد بتواند به کار نویسندگی هم بپردازد و در حد توان از نویسندگان جوان که نقد هنری یا متن آزاد مینویسند حمایت کنیم. با تمام تلاشی که کردیم این نمایشگاه کاستیهای خودش را داشت. یکی از این مسائل کوتاهی زمان برنامهریزی برای نمایشگاه بود. امیدوارم این فرصت را داشته باشیم که در فضایی امن این کارها را انجام بدهیم و برنامهریزیهای بلندمدتی داشته باشیم.
نمایشگاه آثار فریده لاشایی که بیش از 130 اثر از آثار دورههای مختلف عمر هنری این هنرمند را به نمایش گذاشته بود، با برپایی این مراسم در موزه هنرهای معاصر پایان یافت.