درب غربی سالن اجلاس به شدت شلوغ است، جوانان فعال در حوزه های علمی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صف بسته اند تا روزه بیست و سوم رمضان را با رییس جمهوری افطار کنند.
چند نفر همان مقابل درب کارتها را چک می کنند و با ادب و احترام میهمانان را به داخل محوطه سالن اجلاس راه می دهند، طولی نمی کشد که پس از یک پیاده روی کوتاه به داخل سالن می رسم. جمعیت جوان این داخل هم زیاد است، یک جایی برای نشستن پیدا می کنم و می نشینم، تقریبا از همه فعالان جوان در حوزه های مختلف حضور دارند، گرایش های سیاسی را هم می توان دید، از منتقدان تا حامیان دولت.
عقربه ها، ساعت 19:45 دقیقه را نشان می دهند، رییس جمهوری با همراهی وزیر ورزش و جوانان وارد سالن می شود، جمعیت جوان بی وقفه کف می زنند، صدای این کف زدن با نوای سرود ملی خاموش می شود، رییس جمهوری در وسط ردیف اول نشسته، یک طرف او محمود گودرزی و یک طرفش سورنا ستاری، با فاصله یک نفره، فرهادی و فانی و نهاوندیان و فریدون و رستمی (معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان) نشسته اند.
پایان سرود ملی، آغاز قرائت خوش لحن و صوت قرآن توسط یک تازه جوان است، آنقدر خوب قرآن می خواند که سالن گاهی ناخودآگاه به نشانه تشویق "الله" می گویند. قرائت قرآن که تمام می شود، رضا رشیدپور پشت تریبون قرار می گیرد، مجری برنامه امروز، مجری رفع ممنوع التصویری این روزهای صدا وسیماست.
رشیدپور به سیاق همه اجراهایش تلاش می کند به سالن هیجان تزریق کند غافل از اینکه سالن اجلاس سران امروز لبریز از شور و هیجان جوانی است. اولین سخنران مراسم، تهیه کننده فیلم سینمایی "ایستاده در غبار" است، با تشویق فوق العاده جوانان پشت تریبون می رود و از رییس جمهوری می خواهد مانع از ترویج قرائت رسمی و یکسویه تاریخ توسط رسانه های رسمی کشور مثل تلویزیون و سینما شود. سخنران دوم، جوانترین استاد علوم پزشکی دانشگاه است، از روی کاغذ یک متن خیلی محکم را می خواند، فحوای کلامش اینست که "سعادت با اعتماد به جوانان ایجاد می شود" سخنران سوم یک دانشجوی فنی است، از دکتر روحانی می خواهد اجازه ندهد دلواپسان امید را از مردم بگیرند، سخنران پنجم یک جوان جامعه شناس است، او هم از وزارت علوم دولت تدبیر و امید می خواهد راه فرجی دانا را ادامه دهد. سخنران ششم یکی از دو برادر دوقلوی اقتصادی ایران است؛ موسسان "دیجی کالا"، او هم از دولت می خواهد زمینه ترویج اقتصاد نوین (اقتصاد اینترنتی) را فراهم آورد.
سخنان نمایندگان جوانان که به پایان می رسد، حسن روحانی در میان تشویق های بی وقفه جوانان پشت تریبون قرار می گیرد، مفصل در مورد دغدغه های دولت حرف می زند، شاه بیت سخنانش آنجاست که می گوید:" جوانان به جای استخدام به فکر اشتغال باشند" و ادامه می دهد:"استخدام یعنی انجماد و اشتغال یعنی پیشرفت" جوانان این بخش از سخنان رییس جمهوری را به شدت می پسندند و کف می زنند.
نگاه روحانی به ساعت است، وقت اذان شده، سخنانش رو تمام می کند و برای جمعیت انبوه جوانی که در حال تشویق ممتد او هستند دو بار سرخم می کند و از سالن خارج می شود. جوانان به دنبال او بیرون می روند تا به نماز جماعت برسند، عده ای هم البته برای افطار پشت میزها می نشینند، نماز به امامت حسن روحانی اقامه می شود و رییس جمهوری از انتهای سالن غذاخوری در حالی که به همه جوانان دور میزها خوشامد می گوید به صدر سالن می رود.
میز افطاری خبری از مسوولان نیست و اینبار چند جوان با روحانی همسفره می شوند، وزیر ورزش و جوانان هم در اواسط سالن دور یک میز با جوانان می نشیند و باهم افطار می کنند، بقیه وزرا هم مثل گودرزی سرمیز افطاری با جوانان می نشینند و ضمن صرف افطاری به حرفهای آنها گوش می دهند. سر وزیر ورزش و جوانان شلوغتر از بقیه است، یک جوان مشکل دانشگاهی دارد، دیگری می خواهدNGO ثبت کند، آن یکی از منطقه آزاد ارس آمده و مشکل کمبود فضای ورزشی جوانان را دارد، محمود گودرزی با حوصله به همه سوالات پاسخ می دهد، جالب اینکه اینجا هیچ کس از کی روش و قرمز و آبی نمی پرسد، جوانان مشکلاتی از جنس جوانی دارند و وزیر ورزش و جوانان به سوالات جوانان پاسخ می دهد و برای حل مشکلات آنها قول هایی می دهد.
افطاری تمام شده، جوانان می خواهند از نزدیک با رییس جمهورشان صحبت کنند، دور روحانی حلقه می زنند و با او بدون واسطه سخن می گویند، روحانی با چهره ای گشاده سخنان را گوش می دهند، یک جوان با آن شور و حال جوانی و انرژی خاص، بلند می گویند: " آقای روحانی؛ ما بر آن عهد که در 24 خرداد 92 بستیم، هستیم" بقیه دست می زنند، روحانی می گوید:" آن عهد، عهد همه ماست". هر کس با روحانی از موضوعی حرف می زند، جوانان سعی دارند مشکلات مردم را مطرح کنند و روحانی حالا مشاوران جوانی دارد که با صداقت از مسائل جامعه می گویند، جوانانی که خود را محدود به جناح بندی های سیاسی نکرده اند و برای خوشامد این و آن تیتر نمی زنند، جوانانی که اگرچه حامی دولت هستند ولی به عملکرد برخی دستگاه های دولتی هم نقد دارند و روحانی با حوصله حرف ها را گوش می کند.
رییس جمهوری به انتهای سالن می رسد، با جوانان خداحافظی می کند و می رود، به سالن بر می گردم، اطراف حسین فریدون از همه شلوغتر است، برادر و دستیار ویژه رییس جمهوری هم به درد دلهای جوانان گوش می دهد، فریدون، میز به میز می چرخد، با جوانان حرف می زند و حرفهای آنها را می شنود، از برخی جوانان شماره تلفن می گیرد و قول می دهد به درخواستشان رسیدگی کند، اینجا درخواست ها جنس جوانی دارد، یکی از ابتکار جدیدش در صنعت می گوید، آن یکی از مشکل دانشگاهش حرف می زند، آن دیگری از مشکلات جوانان کارگر می گوید و...، حسین فریدون با رویی گشاده حرف ها را گوش می دهد،راهنمایی می کند و گاهی با جوانان می گوید و می خندد.
گوشه ای از سالن هم جوانان نهاوندیان را دوره کرده اند، آنطرفتر با قاضی زاده هاشمی حرف می زنند، میز فانی هم شلوغ است، مسوولان و وزرای دولت تدبیر و امید پای حرف های صادقانه جوانان نشسته اند، نقدهایشان را می شنوند و برای درخواست هایشان قول می دهند اگر منع قانونی نداشته باشد رسیدگی کنند.
کم کم سالن خالی می شود، بر می گردم و دوباره نگاه می کنم تا چیزی را از دست نداده باشم، حسین فریدون را می بینم که با جوانان به سمت درب آسانسور می آید، منتظر می شوم و با او و جوانان سوار آسانسور می شوم، یکنفر از مشکلاتش در دانشگاه آزاد می گوید، کنار فریدون، یکی از مشاوران رییس دانشگاه آزاد ایستاده، می گوید:" به این مشکلات رسیدگی کنید" و سکوت می کند تا جوان مشکلاتش را به آقای مشاور بگوید، مشاور میرزاده هم شماره تلفن همراهش را می دهد تا جوانی که مشکل دارد تماس بگیرد. نهاوندیان و فریدون با هم به خودروشان می رسند، رضایت را می شود در چهره شان دید، سوار می شوند و می روند.
بیرون سالن اجلاس جوانان گعده کرده اند و از خاطره این افطار می گویند، حالشان به غایت خوب است، آنها یک افطاری فراموش نشدنی با آقای رییس جمهوری داشتند.