
با توجه به اینکه در کشور ما روند افزایش افراد نیازمند رو به رشد است، چطور میتوان نسبت به توانمندسازی افراد در قالب مفهوم مدافعهگری اقدام کنیم؟
اصولا مدیریت این موضوع یعنی توانمندسازی افراد در قالب مفهوم «مدافعهگری» برعهده سازمان بهزیستی و توانبخشی یا تحت نظر وزارت کار، رفاه و تأمین اجتماعی است. اما سازمانهای دیگری نظیر جمعیت هلالاحمر، کمیته امداد امام خمینی(ره)، بنیاد مستضعفان و غیره در این موضوع دخالت دارند. بهطورکلی برای تحقق این امر باید به اصطلاح ماهیگیری را به جای دادن ماهی به این نوع افراد آموزش داد؛ بنابراین، این موضوع جزو اساسنامه و وظایف سازمان بهزیستی و توانبخشی است. ازجمله اقشاری که مخاطب تحقق مفهوم مدافعهگری تلقی میشوند شامل معلولان، فرزندان آسمان و کودکان معلول ذهنی و جسمی است. درواقع دولت وظیفه دارد به این اقشار رسیدگی کند؛ این رسیدگی باید در قالب آموزش کار و حرفه و همچنین ایجاد امکانات برای انجام کارها و حرفههای آموخته شده باشد.
توانمندسازی افراد آسیبدیده در گذشته به چه شکل انجام میشده است؟
در گذشته این وظیفه معمولا با «خودیاری مردمی» همچون جشن گلریزان یا دیگر مراسمها در نقاط مختلف با عنوان «مددکاری سازمان نیافته» انجام میشد. این نوع مددکاریها که هنوز هم در ایران وجود دارد، به افراد نیازمند و دارای مشکلات جسمی در شهرها و روستاها کمک میکردند اما چون در ادامه به جمعیت این نوع افراد افزوده شد، مددکاریهای سازماننیافته به مددکاریهای سازمانیافته مبدل شدند. درراستای شکل جدید مددکاری، دولت باید به این موضوع بهعنوان یک وظیفه مهم نگاه و به افراد نیازمند و دارای مشکل کمک کند.
«دولت» چطور باید به شکل سازماندهی شده به این افراد کمک کند و حس توانمندسازی را در این افراد افزایش دهد؟
دولت میتواند برای تحقق مفهوم مدافعهگری از شیوههای مختلفی بهره بجوید که حرفهآموزی، ایجاد دورههای تخصصی و دعوت از متخصصان ازجمله این روشهاست. یکی از نمونههایی که درحال حاضر برای توانمندسازی این اقشار درحال انجام است، «کارآفرینی» است؛ بهعنوان مثال زنان سرپرست خانوار و دیگر افراد مشکلدار برای تولیدیهای لباس، خیاطی میکنند و از طریق همین شغل کسب درآمد کرده و احتیاجات خود را برطرف میکنند. بنابراین بهطورکلی ما یک مددکاری سازماننیافته نظیر سازمانهای مردمنهاد داریم که خوشبختانه هنوز در کشور ریشه دارد و همچنین یک مددکاری سازمانیافته داریم که تحت نظر دولت و شهرداری فعالیت میکنند. براین اساس باید بیان کرد که این موضوع یک فعالیت میانبخشی را میطلبد که همه باید کمک کنند.
بازگردیم به مفهوم مدافعهگری. این مفهوم در دنیا و در کشور ما به چه شکل درحال انجام است؟
قانون توانمندسازی افراد بر پایه مفهوم «مدافعهگری» ابتدا در انگلیس و درسال ١٦٥٠ ایجاد شد؛ به این معنی که این قانون با عنوان «حمایت از فقرا» تصویب شد و الان هم در کشور ما این قانون تعریف شده و بنا بر همین قانون به تازگی طرح جمعآوری متکدیان آغاز شده است. در مرحله بعدی دستهبندی این متکدیان خیابانی باید مدنظر قرار گیرد. این افراد باید برحسب شرایط و نیازهایشان به چند دسته تقسیم شوند. گاهی دستهبندیها براساس میزان معلولیت است؛ تعدادی از افراد درصد معلولیتشان بالا و تعدادی همدرصد معلولیتشان پایین است. همچنین برخی دستهبندیها برحسب سن افراد صورت میگیرد؛ گاهی افراد نیازمند شامل جوانانی میشود که باید به شهرستانهای خودشان بازگردانده شوند. دسته دوم هم شامل سالخوردگانی میشود که باید علاوه بر بازگرداندن به شهرستانهایشان مورد حمایت هم قرار گیرند. در گذشته مکانهایی با عنوان «نواخانه» یا «گداخانه» وجود داشت که افراد نیازمند همراه با خانواده در یک ساختمان بزرگ نگهداری میشدند و هزینههای این مجموعه برعهده شهرداری یا فرمانداری بود. نوع دیگری از دستهبندی شامل افرادی میشود که توانایی کار کردن دارند و باید برایشان کار تولید کرد. بنابراین باید براساس جنسیت و توانمندی، این افراد تقسیمبندی شوند و موردحمایت قرار گیرند.
وظیفه توانمندسازی افراد نیازمند برعهده سازمانها و نهادهایی است که شاید بهطور کامل به این مفهوم آشنایی ندارند یا هنوز به درک کافی نسبت به آن نرسیدهاند. این آگاهسازی باید به چه شکلی صورت گیرد؟
آگاهسازی نهادها و افراد تاثیرگذار بر مفهوم «مدافعهگری» باید مورد تأکید قرار گیرد، رسانهها نظیر روزنامهها، رادیو و تلویزیون در این آگاهسازی نقش بسیار مهمی دارند، حتی آموزش و پیرو آن مباحث مطرح شده در کتابهای درسی بر این موضوع تاثیرگذار خواهند بود، بهعنوان مثال باید برای مددکاران و مشاوران، کلاسهای آموزشی ارایه شود. در حقیقت افراد و گروههای مسئول و مرتبط با این مفهوم باید «تعهد» به این کار را داشته باشند و خود را متعهد بدانند. مسأله تعهد و آگاهیبخشی بسیار مهم است.
برای تسهیل تحقق این مفهوم چه شرایطی باید فراهم شود، همچنین چه عوامل بازدارندهای سر راه توسعه و پیشرفت این موضوع وجود دارد؟
این معضل و نبود حس توانایی و مطالبهگری در افراد بسیار مهم است که حل آن نیازمند بودجه بسیار عظیمی است. اما در عین حال دولت وظیفه دارد به گروهها و نهادهای مدافعهگر کمک کند تا این معضل رفع شود. بهطورکلی هم بازدارندگی این موضوع شامل فکر و ذهن میشود؛ به این معنی که تمایلی به کمک اصلا وجود نداشته باشد، در غیر اینصورت به تنها مشکلی که در سازمانهای مربوطه نظیر بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بسیج مستضعفان میتوان اشاره کرد، کمبود بودجه است. این درحالی است که در برنامه ششم توسعه هم این موضوع و حل معضل بهزیستی در نظر گرفته شده است.
اگر مفهوم «مدافعهگری» در جامعه ما محقق نشود، جامعه چه شکلی به خودش خواهد گرفت؟
همهچیز در یک عبارت نمایان است «حکومت بر مردم فقیر، افتخار نیست»؛ دولت باید خدمتگزار مردم باشد و نه اینکه مردم خدمتگزار دولت، چراکه افتخار همه دولتها ایجاد «رفاه» است. متاسفانه در کشور ما مردم را خدمتگزار دولت میدانیم، درحالیکه در همه جای دنیا دولت خدمتگزار مردم است. دولت باید برای زنان بیوه، مستضعفان، معلولان و دیگر نیازمندان اشتغال ایجاد کند. افزایش کودکان خیابانی و دختران فراری ازجمله تبعات محقق نشدن مفهوم مدافعهگری در جامعه است. با وجود اینکه اورژانس اجتماعی و خانههای سلامت وجود دارد، افراد آسیبدیده بهدلیل نداشتن آگاهیهای لازم برای مراجعه به این مراکز ترس دارند و به این مکانها هم مراجعه نمیکنند.
منبع: الهام علمشاهی- شهروند