طاهره ریحانی
خبر رفتن "قهرمانی"خبری نبود که بتوانم به راحتی هضم اش کنم ، روزهای بسیاری گمانه زنی می کردیم که پس از تثبیت دولت دکتر روحانی ، این چهره محبوب و خدمتگزار راستین به بدنه ی دولت در گیلان بپیوندد .لحظه شماری برای حضورش در منصبی دولتی آغاز شده بود.همه دوست داشتند که او باشد ، کارنامه ی فعالیت هایش اینقدر درخشان بود که قهرمانی را در بین مدیران گذشته و حال شاخص می کرد.
سالهای اولیه ی ورودم به حرفه ی خبر ، مصادف بود با تصدی وی بر استانداری گیلان .همواره لبخند به لب بود و پاسخگو.
روز تودیع اش هرگز از خاطرم نمی رود ، بغض کرده بود .همیشه اگر مجال می یافت از حافظ و شعرش سخن می گفت ، آن روز اما بی مهری برخی ها راه گلویش را بسته بود.او گریست و ما هم از نبودنش بر مسندی که برایش مجالی برای مردمی بودن و خدمتگزاری بود. باورمان این بود که روزی بر می گردد با همان قامت استوار و قدم هایی موزون اما افسوس که گاهی اوقات خیلی زود ، دیر می شود.
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
قهرمان دیار قهرمانان روحت شاد ، یادت گرامی باد