بر تَرکِ موتور یک تک سوار زن!

شفیعی: به دوران آقابالاسرها پایان می دهم/ از ماجرای دادگاه بهناز تا پیک موتوری شدن نیکی کریمی

|
۱۳۹۶/۰۵/۰۹
|
۱۶:۰۴:۴۱
| کد خبر: ۵۹۴۰۹۰
شفیعی: به دوران آقابالاسرها پایان می دهم/ از ماجرای دادگاه بهناز تا پیک موتوری شدن نیکی کریمی
ساعت چهار و نیم بعدازظهر از دفتر روزنامه بیرون می‌زنم. می‌روم سمت خیابان میرداماد و چند قدم مانده به خیابان اصلی، سمفونی بوق ممتد و اعصاب خردکن خودروها در هرم گرمای عصر تیرماه تهران مقابل چشمم جان می‌گیرد. خیابان قفل است و انگار پارکینگ عریض و طویلی با قطار ماشین‌های روشن جای میرداماد را گرفته است. نیم‌ساعت تمام کلاچ می‌گیرم و دنده عوض می‌کنم، نیش‌گاز می‌دهم و ‌لاک‌پشت‌وار ماشینم را جلو می‌کشم... «چی کار کنم تمرین تیم ملی الان شروع می شه و... وای اگه بخوام با ماشین برم که حالا حالاها...» هنوز خودگویه‌ام تمام نشده که صدای مردانه‌ای بلندتری از زمزمه‌ من به گوشم می‌خورد:«موتور بیا موتوررر! سریع و فوری موتور...»

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه آسمان آبی نوشت: تردید نمی‌کنم!. ماشین را می‌کشم پهلوی خیابان و پارک می‌کنم. پاتند می‌کنم سمت موتورسوار و بی مقدمه می‌گویم:« استادیوم آزادی می رم. خیلی هم عجله دارم.» پک محکمی به سیگار نیم‌سوخته‌اش می‌زند. دودش را غُلاج غلاج بیرون می‌دهد و می‌گوید: بیشین خانوم... پلک بزنی، 10 دقیقه‌ای رسوندمت!... لحنش تو ذوق می‌زند، چاره‌ای ندارم. معذبم با فاصله  تَرک موتورش می‌نشینم. موتور با سرو صدای زیاد در بزرگراه دور می‌گیرد. باد گرم به پیشانی‌‌ام می‌خورد و ناخواسته خودم را روی موتور بدون موتورسوار مرد تصور می‌کنم و این سئوال به ذهنم هجوم می‌آورد که چرا به عنوان یک خانم نمی توانم خودم موتور برانم و به کار و زندگی ام برسم، اما می توانم  ترک یک مرد ناشناس بشینم و هر جا دلم می خواهد بروم!؟

نه! این سئوال آن روز و در گرمای دم غروب تیرماه ذهنم را تسخیر نکرده بود، بلکه سال هاست یکی از پرسش‌های  بی پاسخی است که همیشه دغدغه‌ام بوده و همچنان هم لاینحل در گوشه‌ای از ذهنم محبوس شده است. 10 دقیقه می‌گذرد، 15 دقیقه...  و 20 دقیقه... موتور جلوی در غربی ورزشگاه آزادی آرام می‌گیرد و رشته افکارم را می‌بُرد... ‌ تمرین تیم ملی مدتی است که آغاز شده. گوشه‌ای آرام نشسته‌ام که علی شاکری، یکی از همکاران قدیمی (مسئول روابط عمومی فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری) بعد از سلام و احوالپرسی می‌گوید:«خانم فتحی شما که انقدر سنگ بانوان را به سینه می زنی نمی خوای به پیست موتور سواری بانوان سری بزنی؟ با تعجب می‌پرسم:« مگه بانوان هم پیست دارن؟ جواب می‌دهد: بله که دارن! الان مراسم افتتاحیه پیست آزادی بانوان و منم دارم می رم اونجا اگه دوست داری بیا با هم بریم.»

آنقدر این خبر مسرت‌بخش است که ذوق زده می‎گویم‌‌:« چه خبر خوبی دادید! حتماً میام. »

تمرین تیم ملی والیبال تمام شده نشده، راه می‌افتم سمت پیست موتورسواری. سکانس اولی را که وارد پیست شدم هرگز از یاد نخواهم برد با دیدن آن صحنه انگار تمام دنیا را به من دادند...

"با پای راستش ضربه‌ای به هِندل ‌زد و صدای موتور که بلند شد کلاچ را زیر دست چپ ‌چرخاند و موتور که کمی نفس کشید گاز را با دست راستش فشار داد و غرش‌کنان راه افتاد و پشت سرش گرد و خاک بلند شد. پیست خاکی را دور زد. ثانیه‌ای انگار در هوا و میان غبار پرواز کرد و درست روی پیچ بعدی جاده فرود آمد!"

پشت فرمان آن موتور یک دختر نشسته بود. دختری که تمام زندگی‌اش همین  موتور است. شاید تصور یک زن آنهم پشت فرمان چنان موتوری کمی سخت باشد اما روی آن موتور هوندا سی بی آر 300 یک دختر نشسته بود و خیلی هم راحت آن را کنترل می کرد... پیست افتتاح شد آنهم با حضور مسئولان، لبخند بر لبان دخترانی که سال ها منتظر باز شدن پیست آزادی بودند نشست و آن روز اگرچه با کلی سئوال شروع شد اما با یک اتفاق خوب به پایان رسید...

24 ساعت می‌گذرد. فردای آن روز وقتی همان دختران خندان برای تمرین به پیست رفتند باز هم با تابلوی ورود ممنوع مواجه شدند! اما مشکل چیست؟ حراست اجازه ورود نمی دهد آنهم بخاطر عدم هماهنگی!

همه این اتفاقات باعث شد پای صحبت بهناز شفیعی، یکی از معروف ترین دختران موتورسوار ایران بنشینم. همانی که روز افتتاحیه بهترین تصویر را برایم ساخت، دختری که دست از تلاش برنمی دارد و برای رسیدن به آرزویش تا ینگه دنیا هم رفته و مدرک بین المللی دریافت کرده تا در ایران بتواند راحت تر به دختران علاقمند موتور سواری بیاموزد. او با اینکه سالهاست تلاش می کند تا به دوران آقابالاسرها پایان دهد اما باز هم با وجود افتتاح پیست مخصوص بانوان با این مشکل مواجه شده که"باید یک مربی مرد در پیست زنان حضور داشته باشد!"

photo_۲۰۱۷-۰۷-۳۱_۱۴-۰۰-۵۳

چرا باوجود اینکه پیست آزادی افتتاح شد بازهم ورود بانوان منع شده است؟

متاسفانه هماهنگ نبودن فدراسیون با حراست باعث شد که در روزهای اول باز هم از ورود بانوان به پیست جلوگیری شود. قرار بود روزهای دوشنبه و چهارشنبه بانوان در پیست آزادی تمرین داشته باشند اما باوجود اینکه یک هفته از افتتاح پیست گذشته متاسفانه ما هنوز نتوانستیم در پیست تمرین کنیم.

پیگیری نکردید ببینید مشکل اصلی چیست؟

چرا اتفاقا من چندبار به فدراسیون رفتم و می گویند تا زمانی که مربی در پیست نباشد اجازه تمرین ندارید. دنبال مربی مرد هستند و می گویند چون ورزش خطرناکی است حتما باید مربی مرد حضور داشته باشد.

مگر شما مربی نیستی؟

من مدرک مربیگری ام را گرفته و مدارکم کامل است اما گویا مربی مرد را قبول دارند و میخواهند ما همچنان آقابالاسر داشته باشیم اما من بالاخره به آن پایان می دهم.

حالا در کل افتتاح پیست بانوان را چطور می بینی؟

اتفاق خیلی خوبی است و برای ما جای خوشحالی دارد اما متاسفانه هماهنگی ها خیلی ضعیف و سهل انگاری ها زیاد است .

به تازگی سفری به آمریکا داشتی، حضور در این کشور چطور بود؟

در ایران متاسفانه کلاس های آموزشی برگزار نمی شود من تنها خانمی بودم که دو سال پیش مجوز ورود به پیست آقایان را گرفتم و با مردان تمرین کردم اما هیچ کلاسی برگزار نشد و برای همین تصمیم گرفتم به آمریکا بروم تا کسب مهارت کنم.

چطور توانستی مجوز تمرین با آقایان را بگیری؟

من حدود یک سال و نیم برای این مجوز دویدم و به سختی توانستم آن را بگیرم جوانمردی نایب رییس بانوان خیلی حمایتم کرد.

آنجا در مسابقات هم شرکت کردی؟

بله من در کنار اینکه دوره های آموزشی ریس و هم کراس را گذراندم و گواهینامه رسمی از آمریکا گرفتم در سه مسابقه هم شرکت کردم و تجربه خوبی بدست آوردم که امیدوارم بتوانم آن را به بانوان ایرانی انتقال دهم.

photo_۲۰۱۷-۰۷-۳۱_۱۴-۰۱-۰۶

مسابقات چطور بود؟

خیلی خوب بود اما از آنجا که ما در ایران پیست برای تمرین نداشتیم برای من سخت بود. من فقط سه روز قبل از مسابقات توانستم تمرین کنم و بدون آمادگی بالا حاضر شدم.اما تمام تلاشم را کردم و تجربه ام زیاد شد. انشالله با تمرین هایی که انجام می دهم دفعه بعد رقابت جدی با آمریکایی ها خواهم داشت.

برخورد آمریکایی ها چطور بود؟

برخورد آنها عالی بود، خیلی مراقبم بودند و تلاش می کردند به من خوش بگذرد و لذت ببرم، حتی به من هدیه هم دادند.  سوای موتورسواری خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم. از نظر اخلاقی و ذهنیتی و شخصیتی متحول شدم.

نوع برخورد آنها با یک زن موتورسوار چه فرقی با ایرانی ها داشت؟

برای آنها هم موتورسواری بانوان زیاد عادی نبود به هر حال ری اکشن هایی نشان می دادند اما در ایران داستان خیلی متفاوت است و آقایان کلا دوست ندارند خانم ها موتورسواری کنند برای همین وقتی یک زن موتورسوار می بینند متعجب می شوند.

چرا آقایان دوست ندارند؟

به نظرم به خاطر حس برتری است. آقایان همیشه دوست دارند از خانم ها برتر باشند برای همین هم عده زیادی از آنها با موتورسواری بانوان کنار نمی آیند. همیشه آن حس برتری آقایان با خانم ها وجود داشته باشند.

با چنین آقایانی برخورد داشتی؟

تا دلتان بخواهد.

مثلا چه کار می کنند؟

دشمنی و مسخره می کنند. کلیپ می سازند، پشت سرت حرف می زنند. خدا نکند زمین بخوری به هر حال موتورسواری زمین خوردن هم دارد، قهرمان جهان هم زمین می خورد. عکس و فیلم ها را پخش می‌کنند و می‌گویند اون از پارک دوبل ها و اینم از موتورسواری...

برای تو هم کلیپ ساختند؟

یک کلیپ درست کرده بودند که در آن اکثر قهرمانان موتورسواری را مسخره کرده بودند که من هم بودم.

وقتی این برخوردها را می بینی چه حسی به تو دست می‌دهد؟

من فقط خندیدم! اتفاقا خوشحالم که همچین افرادی هستند و باعث می شوند من قوی تر جلو بروم. در من حس لجبازی وجود دارد و وقتی می بینم یک کاری انجام می‌دهم و یک عده از روی حسادت ری اکشن منفی نشان می دهند ترغیب می شوم که دوباره آن را کار را تکرار کنم. بیشتر تلاش می کنم حرص طرف را در آورم!

بدترین برخوردی که تابحال با تو شد چه بوده؟

برخورد یک سری از مسئولان هیات تهران به نظرم خوب نبوده آنهم بخاطر اینکه آنها یک سری خانم موتورسوار در کراس دارند که فعالیت چشمگیری هم نداشته اند برای همین وقتی دیدند من فعالم و با پشتکارم سریع دارم رشد میکنم برای شان زیاد خوشایند نبود.

مثلا چیکار کردند؟

آخرین کاری که کردند در همین افتتاحیه پیست بود خانم مریم وطن دوست نایب ریس بانوان گفتند من به همراه دو نفر دیگر برای مصاحبه با تلویزیون برویم اما بعد از چند دقیقه یکی از مسئولان هیات تهران آمد و گفت همان دو نفری که ما گفتیم بیایند کافی است! 

خب چرا با تو خوب نیستند؟

به دلیل اینکه من از هیات استان البرزهستم. مسئولان هیات تهران هم یک بار از من خواستند که زیر نظر هیات آنها کار کنم اما من قبول نکردم و گفتم می خواهم پرچم شهر خودم را بالا ببرم، از آنجا اختلاف با من را شروع کردند. بخصوص بعد از سفر به ‌امریکا که به هر حال خیلی صدا کرد، اخبار و فعالیت هایم برای آنها قابل قبول نبود.

در این راه چه کسانی حمایتت کردند؟

بیشتر تنها بودم اما مربیانم جواد زنجانیان، حمید میهن خاکی، امیر آذردار و مجتبی رحیمی از حامیانم بودند که از سال های اول تا الان حامی من هستند. رئیس فدراسیون، خانم صادقی تبار مسئول امور فرهنگی، خانم ها جوانمردی و وطن دوست هم همیشه در کنارم بودند.

حالا موتورسواری در ایران برای بانوان چه سختی هایی دارد؟

سختی که زیاد است به فرض مثال من باید موتور را تا پیست ببرم و بیاورم ،هر دفعه نمی توانم یک آقا پیدا کنم که موتور من را بیاورد یا اینکه اگر بخواهم وانت بگیرم هر دفعه باید 300 تومن بدهم برای همین مجبورم خودم سوار شوم. همیشه استرس دارم که موتورم را نگیرند و مزاحمت نداشته باشم.

پس در خیابان هم سوار می شوی؟

بله من در خیابان هم سوار می شوم البته چاره دیگری ندارم.

در خیابان مشکلی برایت پیش نیامده؟

فقط موتورم را چند بار پلیس ها گرفتند و کمی اذیت شدم.

برخوردشان چطور بود؟

برخوردشان بد نبوده فقط بدو بدو داشتم تا موتور را آزاد کنم ولی وقتی می دیدند چه موفقیت هایی بدست آوردم ری اکشن های خوبی داشتند.مثلا  دفعه آخر حدود 10 روز پیش بود که موتورم را گرفتند و وقتی به دادسرا رفتم دیدم دادیارم یک خانم است.او وقتی من را دید و برایش توضیح دادم خیلی خوشحال شد و گفت" چرا بهت گواهینامه نمی دهند؟ می گفت وقتی چنین پرونده هایی را می بینم خیلی خوشحال می شوم."  خلاصه خیلی زود نامه آزادی موتور را داد.

گویا خانم های دیگر هم در خیابان موتورسواری می کنند؟

من خودم ندیدم اما شنیدم که چند نفری سوار می شوند. البته می دانید که قانونی برای منع موتورسواری بانوان وجود ندارد و تنها نداشتن گواهینامه برای ما معضل است.

برای گرفتن گواهینامه تلاش نکردید؟

چرا اتفاقا دنبالش بودیم اما باید قدم به قدم جلو رویم. اول پیست آزادی آزاد شود و بتوانیم تمرین کنیم بعد دنبال گواهینامه خواهیم رفت.

چراغ سبزی هم نشان دادند؟

واقعیتش خانم مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور بانوان خیلی دید مثبت دارند و با او در ارتباطم. تلاش می کنند تا مجوز موتورسواری صادر شود و ما هم امیدواریم که بالاخره یک روز این اتفاق بیفتد.

برخورد مردم عادی در خیابان چطور است؟

خیلی مثبت هستند بخصوص خانم ها، اصلا خانمی ندیده ام که ری اکشن منفی نشان دهند و همیشه از آنها انرژی گرفته ام.

تا حالا تک چرخ زدی؟

تک چرخ زدم اما نه به صورت حرفه ای، دارم تمرین می کنم تا بتوانم اصولی این کار را انجام دهم. من خیلی هیجان دوست دارم و چیزی به نام ترس در من وجود ندارد.

خطرناک ترین کاری که کردی چی بوده؟

موقعی که تمرین می کردم برای حرکات نمایشی موتور از زیر پایم در رفت و تصادف شدیدی داشتم که بخیر گذشت.

با آقایون هم مسابقه دادی؟

در آمریکا با اقایون مسابقه دادم اما در ایران چون اجازه ورود به پیست نداشتیم نتوانستم ولی در خیابان بارها با آقایون کل کل داشتم و از آنجایی که موتور من قوی است همیشه آنها را برده ام. وقتی به من می رسند می خواهند خودی نشان دهند اما من گاز که می دهم دیگر بهم نمی رسند(می خندد)

تنها دغدغه ات موتورسواری است؟

موتورسواری برای من تنها یک دغدغه نیست کل زندگی ام شده موتور.

الان مجردی اگر بخواهی با مردی ازدواج کنی که موافق موتور سواری ات نباشد چه می کنی؟

اگر مشکل دارد نباید خواستگاری من بیایند . کسی نمی تواند به من بگوید موتور را کنار بگذار چون من را موتوری دیده و جلو اومده، باید کسی جلو بیاید که من را تشویق کند. قرار نیست که طرف روح و زندگی من را بکشد، مگر می خواهد اسیر بگیرد؟ به نظر من در ازدواج باید دو طرف مکمل هم باشند ند و برای پیشر فت همدیگر تلاش کنند.

گویا به چند بازیگر زن هم موتورسواری یاد داده ای؟

بله، من با نیکی کریمی و شهرزاد کمال زاده تمرین کرده ام. چند روز پیش هم نسرین مقانلو را سوراپرایز کردیم و در شب تولدش با اکیپ موتورسوارها به پشت صحنه فیلم رفتیم و گفت که یک ماه دیگه برای تمرین موتورسواری پیشم می آید البته گفتند قبلا در امریکا موتورسواری کردند.

نیکی کریمی برای چه آمده بود و توانست یاد بگیرد؟

خانم کریمی درفیلم «آذر» نقش پیک موتوری داشتند اما در نهایت نتوانست یاد بگیرد و من بدلش را بازی کردم. نیکی کریمی از آنجا که استرس و ترس داشت و زیاد هم نمی توانست برای تمرین وقت بگذارد نتوانست یاد بگیرد.

حالا چه شد که کلا به موتورسواری علاقمند شدی؟

سال 83 برای تفریح به یک روستا رفته بودیم آنجا یک خانم روی موتور دیدم و جرقه خورد که منم موتورسوار شوم و برای اولین بار هم همان جا سوار موتور شدم. اما از سال 92 تصمیم گرفتم که حرفه ای شروع کنم و سال 93 هم استارت زدم.

بعد این 10 سال چه می کردی؟

من سال 90 موتور خریدم و از همان موقع در خیابان سوار موتور می شدم آن زمان نمی دانستم اصلا فدراسیون چیست اما بعد با مربی ام آشنا شدم و راهم کلا عوض شد.

و در آخر هدفت از موتوسواری چیست؟

هدف من این است که تیم ملی داشته باشیم و برای مسابقات بین المللی بانوان را هم اعزام کنیم و بتوانیم مدال بیاوریم. اگر حمایت شویم حتما می توانیم . من خیلی فعال هستم و اگر بهم میدان و اجازه دهند می توانم این کار را بکنم.

نظر شما