کارشناس روابط بین الملل مطرح کرد؛

دوران افول داعش/ داعش نمی‌تواند دوران قدرتمندی خود را تکرار کند

|
۱۳۹۶/۰۶/۱۱
|
۰۶:۰۳:۱۵
| کد خبر: ۶۰۷۶۸۵
دوران افول داعش/ داعش نمی‌تواند دوران قدرتمندی خود را تکرار کند
«رحمن قهرمان پور» استاد روابط بین الملل معتقد است دوران افول داعش فرا رسیده و به زودی این گروهک تروریستی قدرت پیشین خود را از دست خواهد داد.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، داعش در حال از دست دادن سرزمین های خود در عراق و سوریه است. هر چه می گذرد قدرت نظامی این گروه کمتر می شود. حامیانش نیز دیگر همچون گذشته به او اعتنایی نمی کنند. در شرایطی که داعش روز به روز در حال ضعیف تر شدن است اما برخی از استراتژی جدید این گروه تروریستی به منظور انتخاب سرزمینی جدید برای استقرار خبر می‌دهند. موضوعی که به نظر می رسد، آتش دیگری را به پا می کند. با وجود اینکه برخی از کارشناسان از بین رفتن داعش در عراق و سوریه را نوید روزهای خوش از بین رفتن این گروه تروریستی نمی دانند اما «رحمن قهرمان پور» کارشناس روابط بین الملل در گفتگو با برنا از بین رفتن داعش در عراق و سوریه را موجب از هم پاشیده شدن این گروه می داند. به اعتقاد قهرمان پور، وقتی داعش فضا و مکانی نداشته باشد یعنی در عراق و سوریه جایی نداشته باشد به تدریج تاثیرگذاری ایدئولوژی این گروهک تروریستی بر افراد کمتر و کمتر می شود. او معتقد است دوره زمانی افول داعش ممکن است طولانی­ تر از القاعده باشد به خاطر اینکه افراد ممکن است، راسا اقدام کنند اما به نظر می رسد به دوران افول داعش رسیدیم و این گروه نمی تواند به سال های گذشته خود برگردد و دوران قدرتمندی خود را تکرار کند.

سرنوشت داعش را با توجه به شرایط جدیدی که برای این گروه رقم خورده چگونه پیش بینی می‌کنید؟

بعد از اتفاقاتی که در سوریه و عراق صورت گرفت و داعش مجبور به خروج از موصل شد به نظر می‌رسد این گروه وارد دنیای جدید خود شده است که قابل تامل و تحلیل است. تاکنون داعش یک فضای سرزمینی محدود و مورد مناقشه در عراق و سوریه در اختیار داشت. ولی از سال گذشته به تدریج یک اراده و اجماع منطقه ای و بین المللی در مقابله با داعش شکل گرفته است. در این بین به نظر می رسد حامیان داعش نیز پذیرفته اند که این گروه دیگر جایگاه گذشته خود را نخواهد داشت. حمایت ها در حال کمتر شدن است. اینکه در شرایط کنونی داعش چه خواهد کرد شاید بتوانیم به سرنوشت القاعده بعد از سال 2001 در افغانستان اشاره کنیم؛ سرنوشتی که ممکن است به نحوی دیگری برای داعش اتفاق بیافتد. وقتی القاعده از افغانستان بیرون رانده شد، اعضای این گروه برای مدتی یک اقدامات فرضی انتحاری روی آوردند؛ اقداماتی نظیر آنچه طی دو هفته گذشته در اسپانیا، فنلاند و بسیاری از کشورهای اروپایی شاهد هستیم.

از آنجا که ساختار داعش یک ساختار سلسه مراتبی از بالا به پایین نیست بلکه یک ساختار خوشه مانند است بنابراین افرادی که قصد عضویت در این گروه را دارند بعد از بیعت می توانند در همان منطقه ای که ساکن هستند راسا به تشخیص خودشان عملیاتی را علیه کفار انجام دهند؛ به این ترتیب با فروپاشی مقرر فرماندهی داعش در عراق و سوریه این عملکرد خوشه ای بیشتر خواهد شد یعنی شاهد افزایش حملات انفرادی در کشورهای مختلف خواهیم بود. اما تفاوتی که داعش با القاعده دارد این است که القاعده تعداد اعضایش کمتر بود و اعضایش دسترسی های بیشتری به سلاح داشتند؛ در نقطه مقابل تعداد اعضای داعش بیشتر است. شیوه داعش مبتنی بر جذب در فضای مجازی بوده است و همین موضوع موجب شده تعداد زیادی از افرادی که در اروپا سرخورده و حاشیه­ نشین هستند به راحتی می توانند عضو داعش شوند. حال آنکه زمانی که القاعده عضوگیری می کرد فضای مجازی و امکانات به این شکل گسترده نبود؛ در نتیجه کسانی که قصد عضویت در القاعده را داشتند باید از طریق تماس فیزیکی با رهبران القاعده مثل بن لادن و ایمن الضواهری اقدام به عضویت می کردند. اما داعش نیازی به این گونه روابط ندارد. چون داعش اعلام کرده، هر کسی در هر جایی که حضور دارد می­ تواند با خلیفه بیعت و راسا اقدام کند. به همین دلیل شاهد حضور اعضای داعش در لیبی، اروپا و کشورهای زیادی هستیم بنابراین تعداد اعضای داعش نسبت به القاعده بیشتر است اما در مقابل به دلیل شیوه عملکرد دسترسی آنها به سلاح و تجهیزات کمتر است به همین دلیل شاهد حملات این گروه با چاقو به افراد مختلف هستیم یا از ماشین به عنوان یک ابزار برای حمله استفاده می کنند. چون راسا اقدام می کنند بنابراین اقداماتشان پیش­ بینی­ ناپذیر است. در بحث القاعده مشخص بود که حمله با سلاح است اما در بحث داعش شاهد هستیم که هر چیز بالقوه به یک ابزار حمله تبدیل می شود. ماشین معمولی کامیون، چاقو و .... ابزارها و روش­های پیش­ بینی نشده ابتکاری اعضای داعش در راستای اهدافشان است.

هنگامی که داعش اقدامات خود را آغاز کرد شاهد عملیات مختلف او در جهان بودیم و بسیاری به جهانی شدن داعش اشاره کردند. به نظر شما جهانی شدن داعش از بین بردن این گروه را دچار چالش می کند؟

سوال خوبی است؛ اینکه جهانی شدن داعش مقابله با آن را سخت تر می­ کند یا نه؟ برای پاسخ به این سوال باید منظور از جهانی شدن داعش را تعریف کرد. به نظرم آنچه داعش را جهانی کرده است، فضای مجازی و اینترنت است که این موضوع پیامدهای خاص خودش را دارد. اگر بخواهیم این موضوع را با القاعده مقایسه کنیم در القاعده یک نوع رابطه فیزیکی بین اعضا وجود دارد در نتیجه وقتی آمریکا به محل استقرار آنها حمله کرد، این گروه پراکنده شد و به دلیل ماهیتی که داشتند بعد از مدتی که رهبرشان کشته شد دیگر نتوانستند خودشان را احیا کنند. در بحث داعش توان این گروه برای انجام عملیات به دلیل ماهیت ساختاری اش تا حدی بیشتر از القاعده است. این گروه پراکنده تر است از فیلیپین تا اسپانیا و لیبی خود را عضو این گروه می دانند اما آنچه که تجربه نشان داده است وقتی فرماندهی این گروه ها بهم می ریزد یعنی زمانی که داعش از سوریه و عراق از بین برود، چون مکان فیزیکی ندارد به مرور زمان تاثیرگذاری سازمان بر افراد کمتر می شود. این مقوله ای است که در جغرافیای سیاسی به آن بسیار می پردازند چون مکان در سیاست اهمیت دارد.

به هر حال درست است که فضای مجازی در ایجاد ارتباطات برای این گروه مهم است اما در نهایت باید یک فضای فیزیکی و عینی ملموسی وجود داشته باشد که آنها بتوانند در این مکان همدیگر را ببینند و افکارشان را با هم مبادله کنند؛ اصطلاحا آنچه که جامعه شناسان به آن گروه بندی اجتماعی می­ گویند. یعنی وقتی شما با افراد همفکر خود بحث و گفت وگو می کنید در عقایدتان راسخ تر می شوید. درست است که فضای مجازی امکان گفتگو را فراهم کرده اما هنوز هم گفت وگوی فیزیکی رودرو و زیستن در کنار افراد همفکر تاثیرات به مراتب بیشتری دارد. بنابراین وقتی داعش فضا و مکانی نداشته باشد یعنی در عراق و سوریه جایی نداشته باشد به تدریج تاثیرگذاری ایدئولوژی داعش بر افراد کمتر و کمتر می شود. هر چند معتقدم که دوره زمانی افول داعش ممکن است طولانی ­تر از القاعده باشد به خاطر اینکه افراد این گروه ممکن است راسا اقدام کنند. اما به نظر می رسد به دوران افول داعش رسیدیم و این گروه نمی تواند به سال های گذشته خود برگردد و دوران قدتمندی خود را تکرار کند.

نزدیک به یک ماه پیش داعش و طالبان در افغانستان براساس یک اقدام مشترک به ولایتی شیعه نشین حمله کردند. این همکاری در شرایطی صورت گرفته که دیدگاه طالبان با داعش بسیار متفاوت است. هر چند طالبان کشتار مردم به آن شکل فجیع را رد کرد اما به هر حال این همکاری صورت گرفته است. بعد از این ماجرا کارشناسان در مورد قدرت گرفتن داعش در افغانستان و تقسیم جغرافیای افغانستان میان داعش و طالبان صحبت کردند؛ به نظر شما افغانستان می تواند سرزمین بعدی داعش برای استقرار باشد؟

 به نظر می رسد ساختار داعش در بلند مدت چنین اجازه ای را نمی دهد. درست است در کوتاه مدت همسویی تاکتیکی بین طالبان و داعش و گروه های مختلف وجود دارد و وضعیت خاص پاکستان و افغانستان نیز این همکاری را تشدید و ممکن می کند اما در طولانی مدت این اتفاق صورت نخواهد گرفت. به هر حال چون در این دو کشور هنوز امنیت برقرار نیست بنابراین طبیعی است که داعش بخواهد برای نشان دادن قدرت خود در این مناطق حضور داشته باشد و با توجه به ساختارش این امکان وجود دارد اما همانطور که اشاره کردید بین طالبان و داعش تفاوت­های جدی فرهنگی، قومی و ... وجود دارد که امکان همکاری استراتژیک این گروه ها را کاهش می دهد. طالبان بیشتر از پشتون ها هستند و اقدامات آنها یک پدیده اعتراض اجتماعی و قومی است تا یک پدیده ایدئولوژی فراملی مثل داعش؛ طالبان هم در آن سطح خشونت کور انجام نداده بنابراین این همکاری ها موقت بوده و به خاطر وضعیتی است که طالبان دارد. با توجه به شکست های بسیاری که طالبان طی این مدت متحمل شده است و وضعیت اختلافات داخلی که در افغانستان وجود دارد موجب شده که گروه های تروریستی احساس کنند که زمینه همکاری موقتی وجود دارد اما بعید است که این همکاری بلندمدت و استراتژیک باشد.

نظر شما