نوازنده جوان موسیقی سنتی؛

استعداد، تمرین و عشق چاشنی موفیقت در دنیای موسیقی است/ فعالان عرصه موسیقی باید به هوش هنری مخاطبان احترام بگذارند

|
۱۳۹۶/۰۸/۳۰
|
۱۴:۴۶:۴۱
| کد خبر: ۶۳۹۸۷۲
استعداد، تمرین و عشق چاشنی موفیقت در دنیای موسیقی است/ فعالان عرصه موسیقی باید به هوش هنری مخاطبان احترام بگذارند
نازیلا لقا نوازنده جوان تار، سه تار و دف، هنرمندی از خانوادهای اصیل و فرهنگی است. مادرش استاد بهناز ذاکری سرپرست گروه موسیقی گلبانک از نوازندگان پیشکسوت سنتوراست و اهل فرهنگ و هنر بنابراین با بزرگان هنر، حشر و نشر داشت و بنابراین دخترش، در کنار تحصیل، همواره با هنر موسیقی و شعر و ادبیات محشور بود و اینگونه بود که در همه زندگی این دو را کنار هم نگه داشت و رشد داد تا حالا که به موسیقی هم اشتغال دارد و به آموزش موسیقی هم می پردازد.

به گزارش گروه هنری خبرگزاری برنا، با این بانوی موفق و اهل فرهنگ به مناسبت این موفقیت ها مصاحبه ای انجام دادیم که می خوانید:

*اجازه بدهید گفتگو را از اول شروع کنیم، از خانوادهای که در آن متولد شدید.

زاده تهران هستم در خانوادهای فرهنگی. پدرم استاد محمدعلی لقا و مادرم استاد بهناز ذاکری از نوازندگان پیشکسوت هستد. دیپلم گرافیک از هنرستان هنرای تجسمی و لیسانس رشته نقاشی از دانشگاه الزهرا تهران هستم. از سال 67، سنتور را نزد مادرم آموختم و 5 سال بعد در نوازندگی سه تار پروانه حسینی استاد بنده بودند. تار و دف را نیز نزد اساتید بزرگی چون فریبز عزیزی، هوشنگ ظریف و اردشیر کامکار فراگرفتم.

شغل پدر و مادرم در علاقه من بی تاثیر نبود، بستگی به ذات هر آدمی دارد که چه راهی را انتخاب می کند اما تلاش او راهش را روشن می کند. من همیشه مدیون پدر و مادرم هستم و در انتخاب راهی که برای آینده انتخاب کرده بودم همیشه مرا تشویق کردند. در راه شناخت دنیای موسیقی تجربیات آنها بسیار به کمک من آمد.

محیط خانه ما بستر مناسبی برای رشد علمی و هنری من بود چراکه اساتید بزرگ موسیقی از دوستان خانوادگی ما بودند و با ما رفت و آمد داشتند و بنابراین از کودکی نغمههای غنی موسیقی را میشنیدم و این نغمههای اصیل موسیقی ایرانی، از همان کودکی برای من دل انگیز و دوستداشتنی بود. ما همواره به نابترین موسیقیهای اصیل ایران دسترسی داشتیم و اینگونه بود که با این نغمههای زیبا انس گرفتم و در جان من نشست.

*پس در یک فضای دل انگیز فرهنگی به دنیا آمدید و خانواده و زمینهای که برایتان فراهم شده بود در تربیت و شکل گیری آینده موفق شما نقش اساسی داشت؟

بله. بیشترین ساعات فراغت من در لابه‌لای کتابها و در کنار دستگاه پخش صوت میگذشت و درس و موسیقی هر دو، با یک نیروی درونی شاید هم اندازه با من همراه بودند.

خوشبختی من آن بود که آنچه برای بزرگترها مهم بود، برای من «لذتبخش» بود و در درس هم موفق بودم.

*رشد تحصیلی تان چگونه اتفاق افتاد؟ آیا علاقه بیش از حدتان به هنر و به ویژه موسیقی مانع رشد تحصیلی تان نشد؟

خیر. من همواره به این هر دو در کنار هم توجه داشتم. به این ترتیب من تحطیلات دانشگاهی را در کنار تدریس موسیقی و آواز، مطالعه و پژوهش در زمینه موسیقی و بالا بردن اطلاعات خود در این زمینه در کنار هم پی میگرفتم.

*در این مدت که در عرصه موسیقی و هنر فعالیت داشتید، از اقداماتی که انجام دادید، برای ما بگویید؟

در این مدت به طور مثال ازسالها قبل به همراه گروه موسیقی گلبانگ به سرپرستی مادرم در کنسرت های مختلفی در جنشنواره های داخلی و خارجی نوازندگی کردم.  سال 86 یک گروه موسیقی راه اندازی کردم و تمام قطعاتی که در آن زمان در گروه می نواختم با آهنگسازی خودم بود و توانستم در جشنواره های مختلف مقام اول را کسب کنم. سرپرستی و نوازندگی گروه موسیقی آوای نهان را به مدت 6 سال به عهده داشتم که به همراه این گروه نیز اجراهای مختلفی در جشنواره های هنری معتبر داخلی داشتم.

و به مدت 2 سال مقام اول در سبک موسیقی سنتی در جشنواره شمسه را کسب کردم. و در کنار فعالیت در گروه های مختلف موسیقی، به تدریس هم ادامه می دهم.

*با توجه به پیشینه خانواده ، آیا در زمینه کلام و شعر هم کار کرده اید؟

بله. خوشبختانه در این زمینه هم تلاشهایی داشته ام. علاقه به شعر و ادبیات پارسی موجب شد تا درباره موسیقی مطالعه بیشتری داشته باشم. همیشه علاقمند به نوشتن و سرودن بودم و دلنوشته های زیادی در این زمینه دارم. برای آماده کردن یک ترانه ماندگار، شعر بسیار بسیار مهم است چرا که باور دارم که موسیقی باید حرفی با مخاطب داشته و ارزش گفتن و ارزش شنیده شدن را داشته باشد. ملودی آهنگ و تنظیم نیز به همان اندازه تأثیرگذار و مهم است که دچار تکرار نشود و بتواند با تکیه بر ردیف آواز ایرانی آن چه از هنر و احساس انسانی است به جان شنونده درآمیزد. قطعا پس از این مراحل حس کار بسیار مهم است. اگر شعر و ملودی در وجود هنرمند ننشسته باشد بهتر است آن را نخواند. باید شعر مضمون و ملودی با جان آدمی یکی بشود تا آن را بخواند و این خواندن همواره تکنیک و آموختههای آوازی را در دل خود دارد.

گفتنی است در همین راستا  در کتاب بال موسیقی آسمان معنا نیز که متشکل از دلنوشته های بسیاری از هنرمندان و موسیقی‌دانان عزیز کشورمان می باشد نیز برخی از دلنوشته هایم به تازگی به چاپ رسیده است.

*چه برنامه ای برای آینده دارید؟

نوشتن مقاله در زمینه موسیقی، مطالعه در زمینه های پژوهش موسیقی، و برنامه بلند مدت جهت جمع آوری آلبوم، از اهداف بلند مدت من است که امیدوارم به مرور به بهترین شکل بتوانم آنها را به سرانجام برسانم. و همچنان به کار تدریس که بیش از 20 سال است در جاهای مختلفی همچون دانشکده هنر دانشگاه الزهرا،مرکز حفظ اشاعه موسیقی و همچنین مدیر مسئولی آموزشگاه موسیقی نوآنس مشغول بوده را ادامه دهم و جا دارد که بگویم تدریس و انتقال علایق  تجربیاتم به علاقمندان به این راه یکی از لذت های من در دنیای هنر موسیقی است و آن را با افتخار ادامه می دهم.

و سخن آخر؟*

حرف آخر من با جوانان علاقمند به موسیقی است و کسانی که به تازگی وارد این راه شده اند، آنها باید بدانند به عنوان یک هنرمند وظیفه سنگینی بر دوش دارند و باید در انجام مسئولیت خود متعهد و دلسوز باشند. امروزه جوانان باید بیشتر به سبک موسیقی خود دقت کنند و بدانند از دنیای موسیقی چه می خواهند؟ هدفشان چیست؟ حرفی که دغدغه گفتن آن را دارند چیست؟ حد اعتدال را در یک اثر موسیقی باید رعایت کرد، آثار نباید خالی از معنا باشد، تکنیک و احساس باید دو بال یک اثر خوب باشد.کارهای بی محتوا یک نوع ظلم به مخاطبان است گرچه مخاطبان هم در انتخاب آثار خوب باید دقت کنند.

هر نوع موسیقی در نوع خود محترم است و این مخاطبان هستند که باید با دقت و آگاهی ژانرهای مختلف را انتخاب و گوش دهند.

هر آدمی در درجه اول باید عاشق کار و هدفش باشد، فقط کلاس رفتن و آموزش های تئوری و تجربی کافی نیست. با عشق و علاقه است که می توان یک کار متفاوت انجام داد و ماندگار شد.

نظر شما