در نشست نقد کتاب «نقد ادبی در روسیه» مطرح شد؛

آرا و نظرات ادبی نظریه پردازان روسیه را نمی شناسیم

|
۱۳۹۶/۰۹/۰۲
|
۱۰:۲۵:۱۵
| کد خبر: ۶۴۰۵۸۱
آرا و نظرات ادبی نظریه پردازان روسیه را نمی شناسیم
نشست نقد و بررسی کتاب «نقد ادبی در روسیه» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، نشست نقد و بررسی کتاب «نقد ادبی در روسیه» با حضور آبتین گلکار، سید حسین طباطبایی و زهرا محمدی نویسنده اثر عصر سه شنبه ۳۰ آبان در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

در ابتدای این نشست، سیدحسین طباطبایی با اشاره به اینکه «آشنایان با فرهنگ و ادب روسیه جدید، در مسیر مطالعات ادبی خودشان ارتباط وثیقی را بین اندیشه و جریان‌های ادبی این کشور یافته‌اند»، گفت: آیزایا برلین کتابی دارد با نام «متفکران روس» که در آن کتاب به تبیین اندیشه‌های متفکران روس در عصر روسیه جدید می‌پردازد. این کتاب به ما نشان می‌دهد که بیشتر افرادی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند، یا دستی در نوشتن رمان و سرودن شعر داشته‌اند یا در زمره منتقدان ادبی بوده‌اند. شاید کمتر فرهنگی را بتوان در جهان یافت که در آن چنین ارتباط وثیقی بین ادبیات، فرهنگ و اندیشه وجود داشته باشد. همه پذیرفته‌اند که نمایندگان جریان‌های مهم فکری در روسیه، چهره‌های ادبی هستند.

وی در ادامه‌ به معرفی کتاب «نقد ادبی در روسیه» پرداخت.

در بخش بعدی این نشست، آبتین گلکار مترجم و محقق گفت: با مطالعه کتاب «نقد ادبی در روسیه» توجه خواننده پیش از هر چیز به این نکته جلب خواهد شد که نقد ادبی چگونه می‌تواند در رشد و شکوفایی ادبیات یک ملت اثرگذار باشد. فکر می‌کنم اتفاقی که در سده ۱۹ برای ادبیات روسی افتاد، شاید در دنیا بی‌نظیر باشد. ادبیات مدرن روسی در مجموع از اواسط قرن ۱۸ شروع شد و حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال با ادبیات مدرن اروپا فاصله داشت. روسیه مدام مصرف‌کننده ایده‌های غربی بود و مکاتب ادبی با یک سده تأخیر به روسیه می‌رسیدند. حتی سبک رئالیسم که بزرگ‌ترین نویسندگان روسیه به آن تعلق دارند، مکتبی وارداتی بود و از فرانسه و سایر ممالک اروپایی به روسیه رسید. اما باید بدانیم چه شد که آن ادبیات به چنان پایه‌ای رسید که امروز تمام دنیا ادبیات روسیه را با نمایندگان مکتب رئالیسم‌اش می‌شناسند؟ یکی از دلایل مهم، مسأله نقد ادبی است. با خواندن این کتاب پی می‌بریم که نقد ادبی چقدر می‌تواند در اعتلای هنر یا ادبیات اهمیت داشته باشد.

این مترجم در ادامه با بیان اینکه «در این کتاب می‌بینیم که دو گونه منتقد می‌توانیم داشته باشیم»، گفت: یک گروه، نویسندگانی هستند که به نقد آثار خودشان و دیگران می‌پردازند. همه ادیبان روس درباره آثار خودشان و آثار دیگران نقد نوشته‌اند و نمونه‌هایش در این کتاب هست. ولی نکته مهم‌تر منتقدان حرفه‌ای هستند؛ یعنی منتقدانی که کتاب یا اثر هنری نمی‌نویسند ولی ذوق و سلیقه، دانش و توانایی نقد آثار دیگران را دارند و توانایی تمیز دادن اثر خوب از اثر بد را. این چیزی است که شاید در ادبیات ما کم مشاهده شود. منتقدی مثل بلینسکی که اثر ادبی ننوشت، منتقدی مثل چرنیشفسکی، که یک رمان نوشت و بقیه آثارش نقد ادبی است در این دسته جای می‌گیرند.

گلکار در پایان گفت: مورد دیگری که در کتاب اهمیت دارد، اشاره به مقاله‌های مختلفی است که منتقدان روس در دوره‌های مختلف نوشته‌اند و ما از آنها بی‌خبریم. ما برخی از نویسندگان روس را به عنوان نظریه‌پردازان سوسیالسیم می‌شناسیم، اما آنها در حوزه ادبی هم نظریه‌هایی دارند که می‌تواند برای ما آموزنده باشد و برای ترجمه‌شان کاری انجام نشده و از مقاله‌های بلینسکی و چرنیشفسکی جز یکی دو مورد، چیزی ترجمه نشده است.

زهرا محمدی نویسنده کتاب هم در بخشی از مراسم گفت: در جامعه ادبی و به‌طور کلی در جامعه ما نقد و نقدپذیری اندک است. اولین اثر مثبتی که نقد می‌تواند برای یک نویسنده یا شاعر جوان یا حتی کارکشته داشته باشد، این است که در او انگیزه بیشتری برای بهترنوشتن و با دقت بیشتر نوشتن ایجاد می‌کند. اینکه احساس کنید همیشه دیده می‌شوید، خوانده می‌شوید و درباره کارتان نظر داده می‌شود، خیلی فرق می‌کند با حس‌تان وقتی می‌نویسید و بازخوردی نمی‌بینید. البته نقد ادبی فقط روی نویسنده، اثر ندارد. یکی از کارکردهای نقد به طور کلی ارتقا سلیقه خوانندگان است. اگر عادت کنیم به خواندن نقدهای درست، دیگر هر چیزی را نمی‌خوانیم و با خواندن هر چیزی رضایت برای ما حاصل نمی‌شود و این اتفاقی است که باید در جامعه ادبی بیفتد.

نظر شما