به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، جلال خوش چهره فعال سیاسی در خبرآنلاین نوشت: دولت «حسن روحانی» در نخستین ماههای شروع دور دوم کار خود، مواجه با عملیات روانی پیچیدهای است که از دو سو آن را زیر فشار قرار داده که معلومترین اقدام مربوط به جریانهای بیرون از نظام سیاسی است. آنان اصولاً در پی ازهمپاشی هستند. بنابراین ایجاد مانع و تبلیغ درباره تشدید تضادهای درونی و ناامید کردن مردم از آینده نظام سیاسی، بدیهیترین اقدام از سوی این طیف از مخالفان است. اما جریان دیگری نیز به موازات مخالفان بیرونی، درصدد ناکام کردن دولت عمل میکند.
اما جریان دیگری نیز به موازات مخالفان بیرونی، درصدد ناکام کردن دولت عمل میکند. رفتار این جریان به گونهای با مخالفان بیرونی همپوشانی داشته و در صدد ایجاد شرایط عینی و ذهنی در القای باور ناتوانی دولت و بالتبع نا امیدی مردم از آینده پیشروست. همه جریانهای مخالف بر قرائنی استناد میکنند که اگرچه واقعی است اما از یک پوسته و هسته برخوردار است. پوسته همان چیزی است که مخالفان به صورت واقعی گزارش میکنند، اما هسته یا ماهیت آنچه پیش چشم است، درصورت تبیین چرایی وجود آن، مورد قضاوت واقعگرایانهتری قرار گیرد.
مخالفان بیرونی میکوشند مشکلات جاری را درچارچوب القای این مفهوم نقد کنند که نظام سیاسی دچار تضادهای درونی شده و قادر به حل آن نیست. دراینحال مخالفان داخلی با رویکردی سوداگرانه درپی کسب موقعیت برای آینده خود در هرم قدرت هستند. اگر نیات و رفتار مخالفان بیرونی را به خود آنان واگذاریم، آنچه اهمیت مییابد، برخی جریانهای داخلی هستند که بیمحابا و بدون نظر به پیامدهای رفتاری خود، برای ناکارآمد کردن و یا القای چنین منظوری علیه دولت به کار مشغولند. آنان حملات انتقادی خود را علیه دولت از همه سو دنبال میکنند. در این کار طرحی سهمرحلهای را به اجرا گذاشتهاند؛ نخست ارائه تصویری نا امید کننده از اوضاع، دوم، ناتوان نمایاندن و نیز ناتوان کردن دولت در مدیریت اوضاع، سوم، معرفی خود به عنوان راه حل جایگزین. این اقدام که به ظاهر با هدف انتخاباتی انجام میشود، با این انگیزه همراه است که رویکرد گریز ناپذیر مردم در آینده به سوی آنان خواهد بود. از همین رو حتی ژنرالهای دولت و برنامههای موفق آن در دوره نخست مورد حمله انتقادی مخالفان قرار دارد. اینکار با هدف خنثی کردن نقاط قوتی است که در آینده همچنان رقیب جدی مخالفان در رقابتهای انتخاباتی خواهند بود.
مخالفان دولت اگرچه به مشکلات واقعی و جاری اشاره دارند اما عافیتطلبانه از بیان چرایی وجود این مشکلات شانه خالی میکنند. آنان به جای مسئولیت پذیری، فرار به جلو میکنند و با آشفته سازی اوضاع، میکوشند خود را در لایهها پنهان کنند. نخستین سؤال از این طیف منتقدان این است که آنان چه اندازه در بروز مشکلات سیاسی، اقتصادی و سیاستخارجی نقش داشتهاند؟ علاوه براین چه میزان تلاش برای کاستن از مشکلات جاری ـ ونه دولت ـ به عمل آوردهاند؟ مهمتر اینکه، کاستن از اعتبار دولت به اعتبار آنان میافزاید یا از استحکام نظام سیاسی میکاهد؟
تبیین و پاسخ به پرسشهای بالا بیش از هرکس متوجه دولت و تیم رسانهای اوست. لازم است دولت در تحلیل و معرفی سیاستهای نوگرایانه خود و تأکیدش بر پرهیز از پوپولیسم، بر صراحت لهجه خود بیفزاید. انتقاد سربسته از مخالفان در عصر سرعت گردش اطلاعات و تبلیغات بیتأثیر شده است. زمان برای دولت و اعتبار آن حیاتی است. در اینحال فراموش نباید کرد که در عصر رسانه و افزایش قدرت مردم در کسب اخبار و تحلیل آن، پیشاپیش این گمان که مخالفان خواهند توانست از نمد مشکلات جاری برای خود کلاه بدوزند، ناکام میکند.