
به گزارش خبرگزاری برنا؛ وضعیت زندگی مردم مناطق زلزلهزده استان کرمانشاه بداز سه ماه و نیم از زلزله شب 21 آبان 1396 نافرجام و هروز آن بدتر از دیروز میباشد و اخیراً هم بارش باران زندگی زندگی را به آنان سختتر نموده تا گام مرگ رفتهاند و در این راستا گزارشی تهیه شده باهم مرور میکنیم:
بانوی جوان به همراه دو دختر نوجوانش هراسان از شهر زلزلهزده سرپلذهاب به روستای کوئیک حسن آمده تا از مدیران ارشد سپاه، طلب کانکس کند.
این مادرمیگوید:«ما مستأجریم و به ما کانکس نمیدهند میگویند حاشیهنشینی درست میکنید. در چادر هم امنیت نداریم. دخترانم میترسند و شبها هوای چادر مثل یخچال، سرد است. دختربزرگم که کلاس دهم است دیگر مدرسه نمیرود. زلزله روحیهاش را ضعیف کرده حتی از زیر سقف رفتن هم وحشت دارد.»
بانوی جوان با حسرت به خانهای که سپاه برای دوخواهر بیسرپرست در روستا ساخته نگاه میکند و دخترش نامهای برای سردار سپاه مینویسد تا شاید سپاه به آنها کانکس بدهد.
اکنون که قریب به سه ماه ونیم از زلزله هفت و سه دهم ریشتری شهر سرپلذهاب و یکهزار و ۹۵۰ روستای آن در استان کرمانشاه میگذرد اما به گفته فاطمه امیری، یکی از خیرین نیکوکار؛ کمکرسانی به زلزلهزدگان ضعیف است و تنها حدودتعدادی از مردم حادثه دیده از کلیه کمکهای مورد نیاز بهرهمند شده و بقیه زلزلهزدگان هنوز با بیم وامید در انتظار کمکهای مردمی و دولتی در وضعیت اسفبار بهداشتی و اوضاع بد روحی و روانی، روزهای سختی را میگذرانند.
این در حالی است که در کش و قوس سفرهای مکرر هیئت دولت به این شهر زلزلهزده و نشستهای پیدرپی، پشت درهای بسته! مصوب شد که به هر خانواده زلزلهزده علاوه بر کانکس، مبلغ هفتمیلیون تومان در شهر و پنجمیلیون تومان هم در روستا از محل اعتبارات زلزله داده شود.
اما! تحقیقات میدانی نشان ازعدم اجرای کامل مصوبه هیئت دولت در خصوص کمک به زلزلهزدگان سرپلذهاب دارد. مقصر کیست؟ چه کسی هم بایستی پاسخگوی خانوادههای رنجدیده زلزلهزده باشد؟!
بانوی سرپلذهابی که گلایههای زیادی از مسوولان دارد میگوید:«از وقتی که ازدواج کردم مستأجرم. زلزله خانه اجارهای را خراب کرد و حالا هم صاحبخانه پول ودیعه خانه را نمیدهد تا شاید بتوانم به شهر دیگری بروم و خانه کرایه کنم. توی شهر سرپلذهاب، هنوز زیر چادرهستیم. کانکسهایی که مردم برای ما میفرستند اینجا به اشخاصی میرسد که از ما وضعیت بهتری دارند اما چون در نزد مقامات یا نزدیکان آشنا دارند صاحب کانکس شده و بقیه که بیسرپرستند یا مریض دارند یا کم دست هستند باید با بدبختی در چادربمانند.»
او میافزاید:« دولت مصوب کرد که هم کانکس بدهند وهم مبلغ هفت میلیون وام بلاعوض! حتی استاندارهم گفت که به همه خانوادهها هم کانکس وهم وام بلاعوض تعلق میگیرد. اما در کمال ناباوری بلافاصله عنوان کردند که یا کانکس یا وام بلاعوض. به مستأجرها هم کانکس نمیدهیم چون در آن ماندگار شده و حاشیهنشینی در شهر درست میشود و فقط پنج میلیون وام تعلق میگیرد که تاکنون آن هم دریافت نکردهام. هرچند که بعداً به دنبال وعدههای پوشالی گفتند که به کسانی که مستأجر هستند همانند صاحبخانهها، وام ۳۵میلیون تومانی ساختوساز تعلق میگیرد و زمینی هم در اختیارشان میگذاریم که دریغ از عملی شدن این وعدهها!»
هرچند که حادثه طبیعی خبر نمیکند اما مدام هشدار میدهد. مدیریت بحران در کجای حادثه قرار دارد! اگر به یکباره کشوررا حادثه طبیعی فرا بگیرد مسوولان چه تدبیری اندیشیدهاند؟ حادثهای که در شهر کوچکی مثل سرپل رخ داد هنوز با هزاران مشکل حل نشده دست و پنچه نرم میکند.
و هنوز پس از گذشت حدود چهارماه مردم درسرمای صفر درجه در باد و باران زیر چادر روزگار پر مشقت را با غم و اندوه از دست دادن عزیزانشان یا زجر قطع نخاعی حادثه ناشی از زلزله سپری میکنند؟
خروجی آن همه سفرهای مقامات به شهر زلزه زده و تصمیم گیریهای خرد کلان و مصوبههایشان چیست؟ آیا پشت درهای بسته جا مانده یا تنها در قالب واژه و الفاظ بر روی تن زخمی این شهر زلزلهزده به یادگار نوشتهاند!
آن چه که در بدو امر مشهود است رضایت مردم از کمکهای مردمی است که همچون سیل خروشان اوایل زلزله به این مناطق گسیل شد.
مردمی که از دورافتاده ترین نقطه کشور حس همدردی و نوع دوستی را به کمال رساندند و قلبهای شکسته این مردم را التیام دادند
به راستی! با این مهربانیها بود که دولت سرش را بالا گرفت و گفت استقرار زلزلهزدگان در سه روز اول زلزله در چادر است. حالا مردم کمک کنید تا زلزلهزدهها در استقرار دوم صاحب کانکس شوند.
وقتی از مادر دو دختر نوجوان پس از گذشت سه ماه در خصوص دریافت کانکس از سپاه سؤال کردم این چنین پاسخ داد:«به ما گفتهاند که سپاه وظیفه ساخت کانکس و خانه را در روستاها به عهده گرفته و اگر کمکهای مردمی برسد برای تمام روستاییان خانه خواهیم ساخت و وظیفه کمکرسانی به زلزلهزدگان درشهرهم مستقیم زیر نظر استانداری است از استانداری کمک بخواهید. استانداری هم که دریغ از ذرهای کمک!»
اما آنچه که در بدو ورود به شهر مشهود است هرج و مرج و فقدان مدیریت در نحوه تقسیم کمکها همانند روزها اول وقوع زلزله است.
مردمی که فریادشان از عدم مدیریت دولت در کمکرسانی به فغان است اما همچنان قدردان کمکهای مردمی و چشم انتظار از مردمی هستند که آنها را در این شرایط تنها نگذاشته و یاریگر روزهای سختشان هستند.
دکتر عالیه شکربیگی، جامعهشناس زنان و جوانان و استاد دانشگاه تهران که فرزند سرپلذهاب است در مورد وضعیت زلزلهزدگان و نحوه کمکرسانی به آنها میگوید:«هنگام وقوع زلزله همواره با خویشان و دوستان در شهر سرپلذهاب در ارتباط بودم و کم و بیش از نبود مدیریت و توزیع نادرست اقلام مورد نیاز میان مردم زلزلهزده، آگاه بودم و همچنان خانوادههایی بودند که نتوانستند به یک سرپناه گرم(کانکس) دست یابند. علیرغم این که دولت بایستی عهده دار خدمترسانی به مردم این منطقه باشد!
اما با کمک و همکاری دوستان خیر درصدد تهیه تعدادی کانکس و انتقال آنها به شهر زلزلهزده سرپلذهاب برآمدیم که با حضور در منطقه غرب کشور علیالخصوص زادگاهم، بیشتر در جریان مسائل و مشکلات مردم آن جا قرار گرفتم.»
این استاد دانشگاه در مورد مشاهداتاشش چنین بیان میگوید:«بر اساس گفته اخبار رسمی ۸۰ درصد مردم صاحب کانکس شدهاند اما با حضور در منطقه است که واقعیت خود را طور دیگر نمایان میکند و در یک نگاه کلی متوجه تعداد زیاد چادرهایی میشوی که خانوادهها در درون آنها با سختی و مرارت به گذران زندگی روزمره مشغولند به عنوان مثال حمام کردن آنها در دل سرما و در داخل چادرها یک معضل است و مصداق روشنتر گزارشی از تلف شدن کودکی زلزلهزده در رسانهها که چند هفته پیش منتشر شد و وجدان جمعی جامعه را ناراحت و مغموم کرد.»
دکتر شکربیگی، در چرایی تعلق نگرفتن کانکس به شمار زیادی از زلزلهزدگان میافزاید: « دراین باره نیازمند توضیح روشن دولت و مسئولان هستیم که در این مورد اطلاعات دقیقی در ارتباط با ناکارآمدی در امدادرسانی توزیع کانکس به مناطق زلزلهزده از طریق رسانهها منتشر کنند و بنا به گزارشهای مردم زلزلهزده این شهر بیشترین کمکها از سوی مردم خوب ایران بوده و حتی در موارد زیادی متولیان امر کمکهای مردمی را به نام خود به مردم میرساندند!»
این جامعهشناس در باره امور جوانان و زنان میگوید:« مردم آسیب دیده از کمبود امکانات بهداشتی و دسترسی نداشتن به داروهای درمانی شکایت دارند وچندین مورد را از نزدیک مشاهده کردم که به دلیل قیمت گزاف دارو اما از درمان منصرف شدهاند و مردم دردمند همچنان از مردم درخواست لباس گرم و وسایل گرمایشی در سرمای زمستان دارند. بسیاری از خانوادهها در معرض ناراحتیهای اجتماعی(آسیبها و در مواردی خودکشی) و روانی (افسردگی)هستند به عنوان مثال عدهای در غم از دست رفتن عزیزان گریان و ماتم زده؛ و عدهای هم از وضعیت موجود و پیامدهای آن ناراحت هستند و نمود فراوان رفتارهای خشن و واکنشهای عصبی در میان شهر به چشم میخورد که در صورت ادامه این وضعیت، قطعاً در آینده بیشترو مشکل حادتر خواهد شد.»
این استاد دانشگاه به وضعیت آب و هوایی و زیست محیطی منطقه اشاره میکند و میگوید:«سرپلذهاب و مناطق درگیر زلزله در اطرافش، بیشتر گرمسیری هستند و بعد از گذران زمستان، گرما به سرعت از راه میرسد و بدون تردید خطرات ناشی از بیماریهای عفونی و سایر امراض در کمین خواهد بود و شایسته است مسئولان برای مسائلی که در آینده گریبان مردم محروم مرزی ناشی از جنگ و زلزله را درگیر خواهد کرد؛ ساز و کاری مناسب برای مقابله با وضعیت فرارو فراهم کنند.»
دکتر شکربیگی در پاسخ به این سؤال از مردم آن منطقه که چرا تاکنون کانکس دریافت نکردهاید؟ چنین پاسخ میشنود:«مقامات از ما خواستند یا کانکس بگیرید یا پنج میلیون تومان پول. که ظاهرا بسیاری ترجیح دادند که در این سرمای طاقت فرسا از خیر کانکس بگذرند تا به پول برای ساخت خانههایشان برسند. حال سؤال من از مسئولان این است که آیا اگر ما جلوی بسیاری از اختلاسها میایستادیم! نمیتوانستیم به این مردم محروم و ستم دیده از قهر طبیعت هم کانکس میرساندیم وهم پنج میلیون تومان برای بازسازی خانههایشان؟!»
با این اوصاف بسیاری از زلزلهزدگانی که کانکس دریافت نکردهاند همچنان خواهان کمک شما مردم خوب ایران هستند و دکتر عالیه شکربیگی ازمردم دلسوز و نوع دوست خواست برای رساندن کمکهای خود به مردم رنج دیده این مناطق از طریق آی دی کانال تلگرامی، با وی درارتباط باشند.
همچنین این فرزند سرپلذهابی از چهرههای ورزشی، دانشگاهی و هنری که پیشقدم برای گرفتن کمکهای مردمی از طریق اعلام شماره حساب در امدادرسانی به مناطق زلزلهزده شده بودند، خواست جهت تنویر افکار عمومی، از کلیه اقداماتی که تاکنون برای مردم مناطق زلزلهزده انجام دادهاند گزارش جامع ارائه نمایند.
گزارش: سوسن امیری