
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ رامین هادی، نقدی بر سریال «افسانه هزار پایان» داشته، در متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری برنا گرفته، آمده است:
شهاب عباسی که با ساخت مجموعههای طنز اپیزودی «خنده بازار»، «شکرآباد» و «دست به نقد» توانسته بود توانمندیهای خود را در تولید آثار طنز به اثبات برساند، در جدیدترین اثر خود به سراغ کمدی فانتزی «افسانه هزار پایان» رفت که نشان از پختگی و تجربه این کارگردان در مسیر سریالسازی دارد.
شهاب عباسی در این مجموعه پر کاراکتر و پر لوکیشن با روایت زندگی خانوادهای که به بهانه تهیه جهیزیه عروسی راهی سفر میشوند، اما با حمله راهزنها به کاروانشان مسیر زندگیشان تغییر میکند، سعی کرده به ناکجا آبادی سفر کند که بستر جغرافیایی مشخصی نداشته و با لهجه و گویش خاصی سخن نمیگویند که این مهم، نشان از تیزهوشی کارگردان دارد تا خود را از حواشی و حساسیتهای مردم و جامعه دور نگه داشته است. چون در بسیاری از سریالها شاهد این بودیم که بستر جغرافیایی روایت داستان و پرداختن به گویش آنها تا چه اندازه توانسته آن اثر هنری را وارد حاشیه کند.
استفاده از جلوههای ویژه میدانی در ابتدای سریال و حمله راهزنها به عنوان نقطه قوت فیلمساز تلقی میشود که توانسته با ابتکاری خلاقانه در خلق تصویر جذاب و مخاطب پسند کار خود را تولید و آغاز کند. ابتکاری که سالیان درازی است که جای خالی این نوع نمایشها در رسانه ملی احساس میشود و انتظار میرفت که استفاده از این نوع ابتکارات در ادامه داستان هم وجود داشته باشد.
داستان سریال در «کهن شهر» روایت میشود، کهن شهری که مردمانی مهربان، ساده و مهمان نواز دارد. و در آن به خیلی از اتفاقات بزرگ جهان و همچنین شخصیتهای بزرگ و نامدار دنیا شوخی میشود. از جمله آنها میتوان به سبک اصغر فرهادی در پایان باز فیلمهایش، پایین بودن سرانه مطالعه کتاب در کشور، استفاده بیش از اندازه در مصرف غذاهای فست فودی، دریافت مدارک جعلی و تقلبی دکترا با استفاده از روابط موجود، بازاریابی و اشتغال کاذب در انتشار کتاب های کنکور، اهدای رانتها و بودجههای میلیاردی در مناسبات گوناگون و ... اشاره کرد که شهاب عباسی نشان داد به خوبی از عهده نمایش کاستیهای اجتماعی و اصلاح اخلاق مدارانه آن برآمده است، بدون اینکه دلخوری متوجه قشر خاص و یا فردی شود.
کارگردان در این سریال تلاش کرده تا با اضافه کردن داستانی عاشقانه به سبک کتاب های رمانتیک عاطفی، عشق میان دو جوان مانند "پسر شاهزاده و دختر فقیر" را در سریال خود بگنجاند و با شوخیهای فانتزی با آنها به جذابیت سریال خود اضافه کند.
سریال «افسانه هزار پایان» که توسط حسن وارسته به رشته نگارش درآمد، بعنوان نقطه قوت اثر محسوب میشود. نویسندهای که آثاری مانند «پایتخت»، «دودکش»، «چند میگیری گریه کنی» و «دیوار به دیوار» را با قلم زیبا و فانتزی خود نوشته بود و موجب آشتی مخاطبان سخت پسند تلویزیون با رسانه ملی شد.
اما یکی از نکاتی که نباید در این سریال از آن غافل شد این است که قصه «افسانه هزار پایان» به شدت درگیرکننده و تقریبا همان چیزی است که به حال امروز جامعه میخورد و میتواند با زدن تلنگرهایی به مردم و مسئولین آن هم در قالب کمدی، آنها را بر توجه به مسایل و مشکلات خود آگاه کند. کاری که نمونه آن را کمتر در تلویزیون دیده ایم.
از نکات منفی سریال «افسانه هزار پایان» هم باید گفت که قصه گویی در این سریال هنوز به بلوغ نرسیده و بعضی از شخصیتهای داستان بلاتکلیف هستند و تیپ و شخصیت آنها مشخص نیست.
در بعضی از قسمتهای داستان، شتاب زدگی به چشم میخورد و مشخص نیست که چرا فیلمساز از آن موضوعات به سادگی عبور کرده است؛ اما کارگردان میتواند با تمرکز بیشتر به داستان اصلی خود، این نقص را در فصل دوم پخش مرتفع کرده تا بار دیگر شاهد این نواقص نباشیم.
در وجوهی دیگر، ایفای نقش عدهای از بازیگران فاجعه بار است و در نهایت خیلی بلاتکلیف و بیهدف و سراسر ابهام نقش خود را در این سریال بازی کردند.
و یا اینکه خرده روایتهای دیگری نیز در داستان وجود دارد که کارگردان در پرداخت آن کم توان بوده و صرفا به تکمیل وجوه شخصیت مهرداد با بازی رامین راستاد میپردازد بدون اینکه کارکردی در پیشبرد روند داستان و یا پیرنگ اصلی آن داشته باشند.
از نکات دیگری که به داستان سریال «افسانه هزار پایان» صدمه زده است، میتوان به "اتاق ممنوعه" آن اشاره کرد که کارگردان سعی کرده تا برخی از امکانات و فناوریهای نوین ارتباطی و هنری را که در داستان خود کم دارد، از دل آن اتاق بیرون بیارود و به این ترتیب کاستیهای قصه را از بین ببرد.
و یا اینکه در برخی از سکانسها فیلمساز قصه خود را کش دار کرده در حالی که نیازی به نمایش آن صحنهها نبوده است؛ به عبارت دیگر با حذف آن سکانسها، به داستان لطمهای وارد نمیشود و روایت داستان کامل است، مانند سکانس انصراف گرفتن از خانومهای کهن شهر از دریافت "ماشانه" – یارانه – که با پرداخت نادرست و شوخیهای نچسب آن به موضوع یارانه به خوبی در نیامده است.
شاید پرداختن به شخصیت «گُندای» به عنوان عنصری پرقدرت و پرنفوذ که در پشت پرده قدرت حضور دارد و با حمایتهای حاکمان کلیه فعالیت های عمرانی و اجرایی کوچک و بزرگ و دور زدن تحریمها و ... را بر عهده دارد؛ شاهد ورود به خطوط قرمز سریالسازی رسانه ملی باشیم که فردی است با رانت و رابطه کار خود را پیش میبرد اما کارگردان میتوانست از نمایش این موضوعات در اثر خود خودداری کند به این دلیل که پرداخت گذرا به این موضوعات مهم در داستانی کوتاه حق مطلب ادا نمیشود و نیاز به ساخت سریالی جداگانه در این زمینه است.
اتفاقات داستان «افسانه هزار پایان» که میتوان ریشه آن را در ساخت اپیزودیکی مجموعه سازی شهاب عباسی دانست، ارتباط ارگانیکی جذابی با هم دارند و فیلمنامه تا حدی یکدست و مطلوب پیش میرود که بین اتفاقات داستان، چفت و بستی است تا در نقطه مشترکی به آنها پاسخ داده شود.
بازیهای ساده و روان بسیاری از بازیگران اصلی سریال، باعث شده تا مانند خون تازهای در رگ های این مجموعه جریان داشته باشد و باعث پیشبرد قصه شوند. بازیهای واقعی هنرمندان که در برخی مواقع مخاطب میتواند با آنها همذات پنداری کند و داستان را تا انتها دنبال کند.
نکته دیگری که از نظر نگارنده باید مورد توجه قرار گیرد، روابط آدم های «افسانه هزار پایان» است که در پارهای از داستان الکن میماند و بیننده با دیالوگها میتواند رابطهها را کشف کند و متوجه شود که کاراکترها چه نسبتی با هم دارند، اما این مشکل به اندازهای نیست که به اصل داستان لطمه وارد کند بلکه میتوان با نزدیک کردن قصههای خود از این مشکل به راحتی عبور کرد.
در نهایت «افسانه هزار پایان» در ادامه مسیر سریال سازی شهاب عباسی، تجربه موفقی بوده و در مقایسه با «خنده بازار» چند پله جلوتر است. با توجه به تولید فانتزی «افسانه هزار پایان» به نظر میرسد، جا دارد رسانه ملی به تولید این گونه آثار توجه و استقبال بیشتری نشان دهد؛ تا فیلمسازان بتوانند با نمایش برخی از مسائل اخلاقی و انسانی در قالب کمدی به چالش مشکلات اجتماعی بپردازند و با اصلاح ساختار، نتایج آن را به نمایش بگذارند.