
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، جامعه ما جزو جوامعی است که در طول تاریخ، سختی های بسیاری را پشت سر گذاشته است. تحریم، جنگ و مسائل اقتصادی ناشی از آن، در کنار آن هزاران هزار معضل اقتصادی و غیر اقتصادی دیگر باعث ایجاد فشار های روانی مختلف بر اقشار جامعه شده است. در کنار آن نبود امکانات تفریحی و رفاهی کافی نیز باعث می شود افراد نتوانند حتی برای لحظه ای کوتاه از افکار و دغدغه های خود به دور باشند تا احساسات منفی خود را تخلیه کنند. تلنبار فشار های روانی باعث بروز واکنش های خشن و غیر منطقی و در نتیجه آسیب های اجتماعی ناشی از آن خواهد شد. دامنه این آسیب های اجتماعی به یک واکنش آنی محدود نخواهد شد. بلکه یک واکنش غیر منطقی آغاز دومینو وار فجایع اجتماعی را در پی دارد که در بخشهای مختلف جامعه تبعات سنگینی دارد و افراد زیادی تحت الشعاع قرار خواهد داد.
در رابطه با آسیب های اجتماعی ناشی از سختی ها و نالایمات زندگی و تاثیرات آن بر جامعه بادکتر فربد فدایی، روانپزشک و مدرس دانشگاه به گفت و گو پرداختیم. او در این باره گفت: «زمانی که فرد مرتبا با تغییر و تحول و نگرانی مواجه می شود نوعی تحریک پذیری در او بوجود می آید. دیده شده است به دنبال مسائل ناخوشایندی که در زندگی افراد رخ می دهد، مانند جنگ، فقر، پرخاشگری و خشونت در رفتارهای بوجود می آید. توان انسان برای رویایی با مسائل محددود نیست. بر خلاف این تصور که گمان میرود که انسان داری ظرفیت بی نهایتی برای پذیرش سختی ها و مسولیت هاست، واقعیت این است که توانمندی انسان محدود است و اگر فشاری خارج از ظرفیتش به وی اعمال شود، از خود رفتارهای غیر منطقی و پرخاشگرایانه نشان خواهد داد. برای نمونه پرخاشگری کلامی و یا فیزیکی...»
او افزود: « گاهی مواقع پرخاشگری حالت انفعالی به خود میگیرد. مانند اینکه کارمند بخاطر عصبانیت از مدیرش، وظایفش را به درستی انجام نمی دهد و با ارباب رجوع بدرفتاری می کند و ارباب رجوع را نیز از خود ناراضی کرده و او نیز عصبانی خواهد شد. یا دانش آموزی که بخاطر عصبانیت از معلم خود، درس نمی خواند و عصبانیت خود را اینگونه نشان می دهد.»
فدایی علل بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی را برشمرد و گفت: «در صورتی که جامعه با فشارهای پنهان و آشکار روبرو باشد، افراد جامعه اعتمادشان را از یکدیگر از دست خواهند داد. اعتماد آنها با مسولان و کارگزاران دولتی کاهش می یابد. از سوی دیگر زمانی که نیازهای انسان به صورت معقول برآورده نشد و از حداقل های زندگی محروم شد، او با نگرانی در پی این است تا دلیل محرومیت خود، از آنچه دیگران دارند را بفهمد در نتیجه ضد اجتماع می شود. احساس بی عدالتی از عوامل عمده بروز خشم است به نحوی که با معیار های اخلاقی جامعه مخالفت می کند. زیرا که با خود فکر می کند دلیلی ندارد که از جامعه ای که به او ظلم کرده است، دفاع کند. اینگونه به سرقت، دروغ، تهمت و سایر اعمال ضد اجتماعی روی می آورد و آن را برای خود مجاز می داند. اگر در زندگی و ودوران کودکی بسیاری از مجرمان کندو کاو و ریشه یابی بکنیم متوجه می شویم که آنها در کودکی پدری ستمگر داشته اند که در صورت انجام کوچکتریین عمل اشتباهی مورد مواخذه شدید و مجازات سنگین قرار می گرفته است. در نتیجه این افراد خشمی نهفته در درون خود نسبت به مسولین و تمامی منصبان قدرت دارد.این افراد در هرجایی که با فردی مقتدر رو به رو شود، از در مخالفت وارد می شود. به عنوان مثال در مدرسه با معلم و در محل کار با مدیر خود به مخالفت می پردازد. این رفتارهای روی سایر افرادی که با این آدم در ارتباط هستند تاثیر خواهد گذاشت. به طور مثال فرزند فردی ستمگر بعد از مدتی خود همان رفتارهای پدر را با دیگران انجام می دهد. این معضل متاسفانه بسیار شایع است.»
او بهترین راهکارهای بهبود این گونه معضلات را آگاه سازی افراد از توانایی های خود برشمرد و گفت: « بهترین راهکار برای کم کردن خشونت در جامعه این است که افراد توانایی ها و نقاط مثبت خود را در جامعه به معرض نمایش در بیاورند و بتوانند در شرایط مناسبی زندگی کنند. بنابراین جامعه ای که در آن نیازهای مردم برآورده شده باشد و مردم اطمینان داشته باشند که در آن با تلاش به خواسته های معقول و منطقی خود می رسند، جامعه سالمی خواهد بود.»
او درباره راه های نشاط افزایی جامعه گفت: « نشاط را نمی توان به صورت مصنوعی در جامعه بوجود آورد. به همین دلیلی است که نمایش های شاد و پیام های شادی آور زمانی که افراد با مشکلاتی روبرو هستند نتیجه عکس می دهد. زیرا که مردم از تضاد واقعیت و چیزی که به آن ها در قالب فیلم و نمایش نشان میز دهند، خشمناک خواهند شد. با این همه دیده شده است که در شرایط سخت مردم تمایل بیشتری به رویا پردازی پیدا می کنند و به دنبال فیلم ها و موسیقی هایی می روند که علی الظاهر آن ها را شاد کند. اما این دوره مقطعی است و تاثیر بلند مدتی ندارد. خوشحلی و رضایت واقعی برای مردم زمانی حاصل می شود که نسبت به یکدیگر و نسبت به مردم، اعتماد واقعی و لازم را دشته باشند و بدانند که تلاش های آنان بی نتیجه نمی ماند و به آینده امیدوار باشند.»
او درباره نقش مسولان در کاهش خشم و افسردگی و ناهنجاریهای اجتماعی گفت: «مسولان باید برای مردم ایجاد اشتغال کنند و از ایجاد موانع و مشکلات برای مردم خودداری کنندو به عنوان مثال مردم برای یک کار پیش پا افتاده اداری باید ساعت ها در ادارات منتظر باشند. به نام بروکراسی اداری مردم ساعت ها در ادارات سرگردان هستند.»
اوافزود: « شرایط و امکانات زندگی باید در تمامی شهرها مهیا باشد تا مردم مجبور به زندگی در شهری مثل تهران نباشند و همه مردم مهاجرت به تهران را آرزوی خود ندانند. به هر حال مهمترین موضوع برای یک جامعه امنیت است. در صورتی که مردم از استرس و نگرانی افکاری مانند حمله نظامی و فشار های اقتصادی رها شوند، آرامش در جامعه پدید می آید.»
او درباره تاثیر فضای شهری در روحیه ساکنان آن گفت: « ظاهر شهر، نشان از روحیه مردم آن دارد. در جایی که رفاه باشد تبعا باید ظاهر شهر هم باید معرف سبک زندگی مردم باشد. اما در جایی که مردم با سختی های زندگی دست و پنجه نرم می کنند، ظاهر و فضای شاد شهر ها چندان تاثیری در روحیه افراد ندارد. گرچه گفته می شود وجود فرهنگسراها، فضای سبز، ورزشگاه و.... می تواند در پالایش احساسات منفی مردم نقش مثبتی داشته باشد. یعنی مردم می توانند عصبانیت و عواطف منفی خود را به وسیله فعالیت های بدنی و فعالیت های هنری تا حدودی رها کنند.»
او درباره تاثیرات فشارهای زندگی بر جسم و روح افراد گفت: « خشم و احساسات منفی ممکن است به صورت افسردگی و پرخاشگری، اضطراب و تحریک پذیری نمایان شوند اما باعث بروز بیماری خاصی نمی شود. رفتارهای افراد تحت تاثیر شرایط محیطی و ژنتیک آن ها است اما بیماری های عمده روانی در اثر مسائل محیطی بوجود نمی آید. به عنوان مثال بیماری شیزوفرنی و یا دوقطبی ارتباطی با شرایط محیطی ندارد مگر اینکه بگوییم که شرایط محیطی باعث نمایان شدن این بیماری ها شده است و افراد از قبل زمینه های ژنتیکی آن را داشته اند.»