به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، سالی که گذشت، یکی از پرحادثه ترین سال های تاریخ ایران بود. از ابتدای سال با انواع و اقسام حوادث مختلف روبرو بودیم. اما در دل تمامی این حوادث فاجعه آمیز که با غم و اندوه همگانی همراه بود، عده ای تمام تلاششان را کردند که آسیبی به کسی نرسد و تعداد تلفات را به حداقل برسانند. این افراد انواع خطرات و استرس ها را به جان خریدند و در شرایطی قرار گرفتند که شاید تصور آن نیز برای خیلی ها غیر ممکن باشد. این حوادث برای همه هموطنان چهره ناخوشایند سوگ وارانه ای داشت اما پشت تمامی این حوادث، تلاش هایی بود که قهرمانان هلال احمر برای نجات جان هموطنانمان انجام دادند و کوچکترین ترسی از خطرات مرگ آفرین نداشتند. حجم بسیار زیاد حوادث در سالی که گذشت و همراه آن عملیات های پر پیچ و خم نجات ،ما را بر آن داشت تا نگاهی به چگونگی رخ دادن و عملیات نجات و امداد در پس رخدادها این سال داشته باشیم از این رو با محمد حسین کبادی، رئیس پایگاههای امداد و نجات کوهستان سازمان امداد و نجات گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
*معدن یورت اولین خبر بزرگ تلخ سال
محمد کبادی در گفت و گو با خبرنگار برنا در باره حادثه معدن یورت چنین گفت: « وقتی سال 96 را ورق می زنیم، برای خود من جز سخترین سال ها بود. بعضی حوادث از یک طرف سختی ها و ناراحتی های بیشماری را به تصویر می کشد اما از طرفی، همدلی و همراهی مردم و نیروهای امداد خود قابل توجه است. در حادثه معدن یورت همکاران ما در استان گلستان درگیر حادثه معدن بودند. ابتدا مسائل دسترسی به عزیزانی که در عمق معدن گرفتار بودند را بررسی کردیم. حادثه معدن جز حوادثی بود که پیچیدگی های فراوانی با خود به همراه داشت. ازسویی خانواده هایی بیرون هستند که نگران و مضطرب هستند و عزیزانشان در دل معدن گیر افتاده اند و از سوی دیگر نیروهای امدادی در تکاپو هستند که به دل زمین بزنند و این عزیزان را نجات دهند. در این حادثه شاهد اشک ها و لبخند های فراوانی بودیم و جز حوادثی بود که ذهنم را بسیار درگیر می کند.»
او افزود: « هنگام وقوع حوادث، طبیعی است که افراد بیشتر ذهنشان درگیر هیجانات حوادث می شود و کمتر به واقعیات حوادث توجه می کنند.عواملی هستند که دست به دست هم می دهند و در وقوع حادثه تاثیر گذار هستند. این عوامل باید از نظر کارشناسان متخصص آن حوزه، کالبد شکافی شود. فراوانی حوادث در سال 96 بسیار زیاد بود و هضم این حجم از حوادث برای ما بسیار سخت بود. چطور ممکن است در یک سال این همه حادثه رخ دهد و این همه خاطرات غم انگیز را برای ما رقم بزند؟ عوامل پیشگرانه و عدم رعایت نکات ایمنی در وقوع هر حادثه ای تاثیر گذر هستند. به هر حال افرادی که در معدن و یا هر جایی کار می کنند نیروی انسانی هستند که شاید خیلی مشرف به برخی نکات تخصصی و ایمنی نباشند. ممکن است خیلی ها در روزمرگی گم شوند و نکات ایمنی را فراموش کنند. تمام این عوامل در به وجود آمدن یک حادثه فاجعه آمیز دخیل هستند. شاید علت اصلی وقوع حادثه معدن ریزش بوده است اما نکات ایمنی بسیار حائز اهمیت است.»
او درباره چرایی عدم رعایت برخی نکات ایمنی گفت: «برای خود من این مسئله جای سوال است. هرکدام از ما در هر جایگاهی که هستیم چه جایگاه مدیریتی و چه به عنوان عوامل انسانی می توانیم در وقوع حادثه تاثیر گذار باشیم. هرکدام از ما اگر وجدان قلبی و نکات تخصصی و ایمنی را در نظر بگیریم، امکان ندارد چنین حادثه ای رخ دهد. این حوادث در پی وقوع یک اتفاق ناگهانی نیست. وقتی این حوادث را موشکافی میکنیم میبینیم که در پس آن عوامل مختلف انسانی و ایمنی و بی دقتی ها و بی احتیاطی ها دست به دست هم داده اند. زمانی ما شاهد افتخار آفرینی جوانان بودیم حال تنها شاهد اخبار بد و وقوع فجایع هستیم. علت وقوع همه حوادث امسال من هستم ، ،علت وقوع این حوادث ما هستم یعنی باید از خودمان شروع به علت یابی کنیم که نکات ایمنی را رعایت نمی کنیم و بی احتیاطی می کنیم. تا کجا جوانان ما به خاطر بی احتیاطی و بی مبالاتی باید جانشان را از دست بدهند؟ چقدر هزینه شده تا فردی متخصص شود؟ به راحتی آن همه تخصص به زیر خاک در پس وقوع این حوادث زیر خاک می رود، خیلی عادی با این قضایا برخورد می شود.»
سقوط دو هواپیما در کمتر از یک ماه
او درباره تفاوت حادثه سقوط هواپیما یاسوج و هواپیما شخصی ترکیه ای حوالی چهارمحال بختیاری و علت کندی عملیات جستجو هواپیما یاسوج گفت: « هلال احمر کاملا طالب صلح است و رنگ و نژادو ملیت هم در عملیات های ما برای ما تفاوتی ندارد. اهداف ما تسکین آلام بشری است و چون هواپیما در کشور ما سقوط کرده است وظیفه ما بوده است تا آنان را نجات دهیم. ماهیت جغرافیایی، شرایط جوی، نوع حادثه و صعب العبود بودن منطقه در این دو حادثه کاملا متفاوت است.از اواخر بهمن تا اواسط فروردین جز سردترین روزهای کوه دنا است. ارتفاع کوه دنا در 4407 متر است و محل سقوط هواپیما در خط الراس نول شمالی بود که 4050 متر ارتفاع دارد و طبیعت آن طبیعت بکر وحشی با دیواره های سنگی، دهلیز های دارای بهمن و چر از یخچال های طبیعی است. علت دیر پیدا شدن هواپیما مه گرفتگی و وزش باد شدید بود. منطقه ای که هواپیما سقوط کرده بود، پر از بادهای چرخشی بود. و مرتب جهش این باد های تغییر می کرد که باعث می شد بالگرد نتواند نیروهای امدادی را در محل حادثه پیاده کند. این هواپیما با سرعت بسیار بالا با کوه برخورد کرده است. سرعت برخورد و سرعت باد در منطقه دنا به حدی بود که هواپیما پس از برخورد به سرعت متلاشی شده و در دهلیز های اطراف پراکنده شده است. هواپیما بر روی بهمن است. هر کشور دیگری بود این عملیات را در این فصل انجام نمی داد. تمهیدات ایمنی بسیاری در نظر گرفته شده تا عملیات جستجو انجام شود. چیزی به شکل هواپیما در آن نقطه نبود و پیکر عزیزان نیز قطعه قطعه شده بود. اما در حادثه سقوط هواپیما ترکیه ای شرایط بسیار متفاوت بود. محل سقوط این هواپیما 1200 متر پایین تر از هواپیما دنا بود. منطقه مثل دنا کولاک و وزش بادهای شدید نداشت. دسترسی راحت تر بوده است و در نتیجه سرعت عملیات بسیار بیشتر بوده است. به این دلیل بوده که دسترسی راحت تر بودو عملیات با سرعت بیشتری انجام گرفت.»
او درباره شرایط جوی منطقه سقوط هواپیما تهران- یاسوج و آخرین عملیات های امداد و جستجو در این منطقه گفت: « در منطقه دنا دائما شرایط را رصد می کنیم. نمی توان عملیات را متوقف کرد و هر زمان شرایط جوی اجازه دهد می توانیم عملیات را از سر گیریم. دائما باید شرایط بررسی شود. تیمی که بالا می رود شرایط را بررسی کرده و چنانچه شرایط مساعد بود تیم بعدی را اعزام می کنیم و هیچ کاری بدون برنامه ریزی صورت نمی گیرد. برای کسی که فاقد تخصص باشد ورود به آن منطقه قطعا مرگ آفرین خواهد بود چرا که نه با بهمن و نه با دهلیز آشنایی ندارد. تمامی نیروهای ما متخصص هستند و با بررسی شرایط به محل حادثه اعزام می شوند. تا به حال ما هیچ گونه عملی خلاف نکات ایمنی انجام نداده ایم وبه محض اینکه خطری را احساس کنیم نیرو ها را سریعا به پایین منتقل می کنیم تا مبادا برای نیروهای امدادی اتفاقی رخ دهد.»
کشور ما در حوزه فضای مجازی نوپا است
او درباره اخبار و شایعات ضد و نقیضی که در خصوص نحوه جستجو یافتن هواپیما و عملیات امداد و نجات منتشر می شد گفت: « کشور ما در حوزه فضا مجازی کشور نوپایی است. این شایعات ناشی از تبلور احساسات مردم و افراد محلی حاضر در محل حادثه است. برخی خبرگزاری ها و رسانه اخباری را بدون بررسی صحت و سقم آن و از افراد محلی دریافت می کردند. وقتی با حوادث ملی شتاب زده و هیجان زده برخورد شود حاصلی جز این نخواهد داشت. در همه جا دنیا اخبار به صورت شفاف ازسوی سخنگو و متولی سازمان ها منتشر می شود. ما در محل حادثه مشکلات فراوانی داشتیم. حتی وقتی از برنامه های عملیات صحبت می کردیم مردم با تلفن های همراه خود از ما فیلم می گرفتند. شاید برنامه و یا شرایط جوی تغییر کند و آنموقع است که رسانه ها مدعی می شوند که به خاطر ناتوانی ما بوده است که عملیات صورت نگرفته است. معضل ما در حوادث اینچنینی این است که همه می خواهند سریع ترین خبر را بدهند بدون اینکه لحظه ای فکر شود که انتشار این خبر، چه تاثیراتی بر جامعه خواهد گذاشت. نتیجه این آشفتگی ها انتشار اخبار بی پایه و اساس از طرف افراد محلی است. اخبار باید از طرف افراد مسول به نمایندگان و خبرگزاری های رسمی ارائه شود.»
او افزود: « در حادثه سقوط هواپیما یاسوج، افراد محلی هم به محل حادثه رفتند و همزمان نیروهای ما نیز به محل حادثه اعزام شدند اما به علت اینکه این نفرات افراد متخصص نبودند و تجربه ای هم در این زمینه نداشتند مشکلاتی پیش آمد. تا ساعت 4 و نیم صبح تیم های امدادی مشغول رسیدگی به افراد محلی بودند و سپس این افراد نیز به پایین اعزام شدند. ورود نیرو غیرتخصصی و شتاب زده در حادثه ای به این وسعت توان و انرژی بسیاری از ما گرفت.»
او درباره نحوه پیدا شدن جعبه سیاه و حواشی که در خصوص چگونگی یافتن و انتقال آن مطرح شد گفت: « اولویت ما دسترسی به پیکرها بود. برخی قطعات به دلیل غیرقابل دسترس بودند نکات ایمنی و تخصصی بیشتری را می طلبید. بحث جعبه سیاه هم متاثر از شتاب زدگی رسانه ها است. بسیاری از افرادی که به محل حادثه اعزام شده بودند مطلع نبودند که این قطعات جعبه سیاه است. حتی همان شب اخباری از مراجع رسمی منتشر شد مبنی بر اینکه قطعاتی پیدا شده است اما در اینکه این قطعات جعبه سیاه است یا خیر تردید وجود دارد. در سانحه تمام اعضا و اجساد متلاشی می شود. جعبه سیاه در کنار پیکرهای عزیزان بود و به علت صعب العبور بودن منطقه در شب انتقال جعبه سیاه به صبح فردا موکول شد.»
او درباره برخی شایعات مبنی بر تعیین ارقام توسط ستاد مدیریت بحران و شرکت هواپیمایی آسمان برای کشف جعبه سیاه گفت: « الویت تیم امداد و نجات یافتن پیکرها است. تیم های مختلفی از دستگاه ها و استان های مختلف در این عملیات ما را یاری کردند. اما تیم مشخصی هم از طرف ستاد مدیریت بحرا ن برای کشف جعبه سیاه در نظر گرفته شد و به بالای قله صعود کرد.»
او درباره زمان اتمام عملیات امداد و نجات درخصوص این حادثه گفت: « باید اجازه دهیم طبیعت هم به روال خود ادامه دهد. باید اجازه دهیم دمای هوا و شرایط جوی مساعد تر شود. از روز دوم فروردین به بالای قله صعود کنیم. هر زمانی که احساس کنیم شرایط برای ادامه عملیات مساعد است به کار خود ادامه می دهیم البته یک کمپ در محل حادثه مستقر است که از این نظر خطری تیم را تهدید نمی کند. البته کوه دنا تا خرداد ماه بارش برف داد. نمی توان زمانی مشخص کرد چون شرایط جوی بسیار سخت است و ممکن است ناگهانی تغییر کند. به همین دلیل نمی توان زمان اتمام عملیات جستجو را پیش بینی کرد.»
حادثه در آلپ ایران
او درباره ناگفته های بهمن اشترانکوه گفت: « اشترانکوه بسیار کوه سخت و خشنی است که به آلپ ایران معروف است. صعود به قلعه آن واقعا کوهنورد متخصص می خواهد. جانباختگان این حادثه خیلی بدشانسی آورند. شاید اگر 5 دقیقه زودتر از دهلیز بیرون می آمدند گرفتار بهمن نمی شدند. متاسفانه افراد متخصص زیادی در این حادثه جان باختند. در چنین حوادثی همه می خواهند کمک کنند. خیلی از کوهنوردان به این نکته توجه نمی کنند که قصد ما تنها صعود نیست. قصد ما انجام عملیات در منطقه کوهستانی است. ماهیت فنی برخی حوادث زمان بر است. کنترل هیجانات حادثه بسیار زمان و انرژی بر است و اگر جامعه به ما اجازه دهد ما خیلی راحت تر به عملیات می پردازیم.»
زلزله ای که غرب را لرزاند
او درباره حرکت های مردمی و تلاش مردم برای کمک به حادثه دیدگان زلزله کرمانشاه و سقوط هواپیماها و بی اعتمادی مردم به کمک های سازمانی گفت: « ما ایرانیان ذاتا افراد فداکاری هستیم که در کنارآن دوست داریم قهرمان داستان شویم. یکی از اعمال ما در طی عملیات نجات حادثه سقوط هواپیما این بود که افرادی را که دارای قلیان انرژی هستند از شرایط محل حادثه مطلع کنیم. بعد از آن شاهد بودیم تعداد افراد حاضر به کمک از 100 نفر به 20 نفر کاهش یافته است. اعزام به محل حادثه وسایل و تجربیات بسیار زیادی را می طلبد. اینکه فردی بی تجربه را تجهیز کرد و به محل قله فرستاد مثل این است که دست فردی بی تجربه اسلحه داد تا هم به خودش و هم دیگران آسیب وارد کند. دلایل تحریک کننده مردم در بی اعتماد جلوه دادن نیروهای امدادی پراکندگی خبررسانی است. هجوم مردم کشور برای دسترسی به محل حادثه باعث ایجاد ترافیک و کندی و اخلال در عملیات امداد و نجات است. وقتی نیروهای امدادی نتوانند به کار خود رسیدگی کنند این تصور به وجود می آید که در روند امداد نیروهای امدادی کندی صورت گرفته است. هیجانات مردم ، از خود حادثه انرژی و زمان بیشتری از نیروهای امدادی می گیرد البته وظیفه ما است و ما مکلف هستیم که مردم را مطلع کنیم. مثلا در حادثه سقوط هواپیما یاسوج مردم وقتی از شرایط محل حادثه مطلع شدند ترجیح دادند که با تامین اغذیه و وسایل مورد نیاز تیم امدادی به ما کمک کنند. نیرو متخصص در کشور ما زیاد است اگر برخی هیجانات مردمی و حتی غیرمردمی اجازه پیش روی صحیح عملیات را بدهند، روند عملیات بسیار سریعتر پیش می رود.»
کبادی تبلور احساسات مردمی و همدلی و همراهی مردمان در حوادث را اتفاقی بسیار خوشایند خواند و افزود: «نکته که در حوادث امسال احساس می شد این بود که درست است حادثه فاجعه باری برای مردم ما رقم خورده است اما استقامت و روحیه این ملت ستودنی است. این روحیه دلگرمی تیم امداد و نجات بود و چیزی که برای من در سال پرحادثه 96 قابل توجه بود همین حس نوع دوستی مردممان بود. در پس این هیجانات وحدت آمیخته شده است. وظیفه تیم امدادی و مسولین است که به مردم آموزش بدهیم تا در مسیر صحیح به یکدیگر کمک کنند. من به مردم خوبمان که در سال 96 پشتوانه ما بودند افتخار می کنم.»