
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ پس از خروج آمریکا از برجام، کنکاش برای یافتن راههای مواجهه سایر امضا کنندگان این پیمان جهانی، به خصوص امضاکنندگان اروپایی آن، با این مسئله اوج گرفته است. در راستای این تلاشها چندی پیش، و در تاریخ هشتم خرداد(29 مه) اجلاس آینده مالی ایران، در بروکسل برگزار شد و دیپلماتها و نمایندگانی از کشورهای اروپایی، نمایندگانی از ایران، فعالان اقتصادی و نمایندگان شرکتهای اروپایی و ایرانی، کارشناسان حقوقی، مشاوران مالی و بازرگانی، نمایندگانی از موسسات پژوهشی و دانشگاهیان در خصوص راههای پیش روی ایران و اروپا برای غلبه بر مشکلات ناشی از خروج آمریکا از برجام، به بحث و تبادل نظر پرداختند.
مجید تفرشی، تاریخنگار، کارشناس سیاست خارجی و مسائل بریتانیا و عضو مؤسس مؤسسه مطالعات ایران و اروپا، از جمله شرکتکنندگان در این اجلاس بود. در رابطه با اهداف، دستاوردها و نقش چنین نشستهایی در تأمین منافع ملی ایران با ایشان گفتوگویی انجام دادیم:
چنین نشستهایی چه اهدافی را دنبال میکنند و چه نقشی میتوانند در حفظ برجام و تأمین منافع ملی و اقتصادی ایران به صورت کلی دارند؟
از آغاز ریاست جمهوری آقای حسن روحانی، یعنی از سال 92 ، موسسات مستقل زیادی در خارج از ایران تلاشهایی برای کمک به بهبود مناسبات ایران و دنیا داشتند؛ به خصوص در وجه مناسبات اقتصادی و تجاری. موسساتی مثل فروم ایران و اروپا، موسسه بورس و بازار و مانند اینها که در ایران و اروپا فعال هستند. در آمریکا هم چنین موسساتی هست، ولی در آمریکا به دلیل فشار زیاد مخالفان برجام و نیز هجمههای حقوقی و سیاسی به آنها به خصوص از سوی لابیهای اسرائیل و سعودی، در آنجا مانند اروپا کار به کندی پیش میرود. اما شرایط اروپا متفاوت است. در این موضوع چندین نشست تا کنون برگزار شده است؛ در شهرهایی مثل لندن، ژنو، زوریخ و ...در سطوح بالا و همه آنها با هدف پیشبرد پروژه دیپلماسی اقتصادی با ایران بوده ومسئله اصلی هم باز کردن راههای دستیابی ایران به منابع بینالمللی مالی است و گسترده کردن رابطه اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری ایران با دنیا.
البته یک بخشی از مشکلات ایران به مسائلی که با جامعه بینالمللی دارد مربوط میشود، ولی بخش دیگری از مشکلات و موانع شامل مسائل داخلی مانند فساد و سوء مدیریت و سایر دلایل اقتصادی-سیاسی است. این مسائل داخلی هم بر روند ارتباط ایران با دنیا تأثیر زیادی دارد و نباید نادیده گرفته شوند.
در نشست اخیر بروکسل، هیاتهایی از دولتهای ایران و اروپا و سازمانهای رسمی وابسته به اتحادیه اروپا حضور داشتند و سخن گفتند، ولی ابتکار اصلی در برگزاری این نشست در دست کمپانی های خصوصی و نمایندگان اندیشکدهها، اتاق های فکر و موسسات پژوهشی و آکادمیک علاقمند به توسعه مناسبات اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری با ایران و پیشبرد بحث دیپلماسی اقتصادی با ایران بود.
چرا اروپا منافع خود را در حفظ برجام میبیند و در این مسیر تا کجا حاضر است پیش رود؟
بعد از خروج آمریکا از برجام شرایط جدیدی ایجاد شده که اتحادیه اروپا به طور غیر قابل پیشبینی تاکنون پای برجام ایستاده و دلایل مختلفی هم دارد. دلایل این امر بیشتر امنیتی و حیثیتی و ضمنا البته اقتصادی است. اتحادیه اروپا دچار مشکلات جدی درون ساختاری و پیرامونی است و مسئله برجام در حال حاضر یکی از بزرگترین دستاوردهای آن به شمار میرود. از این منظر، شکست برجام شکست اتحادیه اروپا از جهت رابطه با دنیا و به خصوص جهان اسلام و جدی گرفته شدن در امر تاثیرگذاری در جامعه بین المللی است.
ولی باید توجه داشت که در دنیای سیاست بین خواستن و توانستن تفاوت و فاصله است. به نظر میرسد دست اتحادیه اروپا آنطور که ما تصور میکنیم و توقع داریم کاملا باز نیست و بهه طور گسترده مهیا و قادر به ادامه برجام به هر قیمتی نیست. به همین جهت در اینجا اهمیت بحث دیپلماسی اقتصادی و تجاری (کامرشال دیپلماسی) خود را نشان میدهد. شرکتهای داخلی و خارجی که با یکدیگر ارتباطات تنگاتنگ دارند میتوانند و باید از طریق تشکیل و یا حضور در هم اندیشیهای اتاقهای فکر، اندیشکدهها این امر را پیش برده و به طور هماهنگ و مجزا به اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن فشار بیاورند.
با وجود تحریمهای آمریکا شرکت ها چرا باید منفعتی در ارتباط با ایران ببینند؟
کمپانیهای بزرگ اروپایی به دلیل روابط وسیع و عنیق خود با شرکتهای آمریکایی تکلیفشان تقریبا روشن است؛ چرا که اهل ریسک نیستند و با تحریم از طرف آمریکا زیانهای بزرگ و غیرقابل جبرانی متوجه آنها میشود. این شرکت ها اگرچه به توصیه ها و دستورالعمل های دولتها گوش می کنند، ولی تصمیم گیری نهایی برای آنها به عهده سهام داران بینالمللی و هیات مدیره و مدیران عامل آنها است.
اما در این میان کمپانیهای متوسط و کوچک اروپایی هم هستند که بعضا چندان ارتباط جدی کاری با آمریکا نداشته و تصمیم گرفته و دوست دارند که با ایران کار کنند، بازار اقتصادی ایران برای آنها جذابیت دارد و با وجود همه موانع تمایل دارند که این بازار را از دست ندهند. در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و حتی بریتانیا از این دست شرکتها زیاد هستند. در کشورهای شمال اروپا و اسکاندیناوی نیز به همین صورت.
اینها در واقع تلاش دارند که به دولتهای خودشان و اتحادیه اروپا فشار بیاورند که برجام را حفظ و از منافع و فعالیت آنها در برابر زیادهخواهیهای و یک جانبه گرایی آمریکا حمایت کنند و به خصوص خواستار تضمینهایی از طرف دولتهای متبوع خود و اتحادیه اروپا برای مبادلات مالی خود با ایران هستند؛ چرا که صرف تعقیب قضایی نشدن از سوی آمریکا برای اینها کافی نیست و باید بتوانند هر زمان که بی دردسر و واهمهه از طریق بانک های اروپایی با ایران مبادله مالی آشکار و شفاف داشته باشند. اینکار تنها با فعالتر کردن جدی دیپلماسی اقتصادی و تجاری به موازات سیاست خارجی کلی و کلاسیک ایران، باید صورت گیرد و نیاز به برگزاری نشستها و گفتگوهای بسیار و فشار به دولتهاست.
واقعیت این است که هنوز نه تنها شرکتهای ایرانی و اروپایی، بلکه دولتهای ایران و اروپا نیز دقیق نمیدانند که سیاست آمریکا در قبال ایران قرار است راه به کجا ببرد. سیاستهای کلی را همه میدانند، از لابیهای سعودی و اسرائیل هم همه کم و بیش خبر داریم. اما اینکه آمریکا در نهایت چه اقدام عملی قرار است علیه ایران انجام دهد هنوز مشخص نیست. در این شرایط تلاش ایرانیها و اروپاییها باید این باشد که در جاهایی از راه فشار و گفتگو و مقابله در موقعیتهای دیگری از راه بیاعتنایی به آمریکا جلوی سنگاندازیها گرفته شود.
به توجه به حضورتان در نشست اخیر در بروکسل، دستاورد آن را چطور ارزیابی میکنید؟
این مباحث در کنفرانس اخیر مطرح شد. مسئله اصلی فشارآوردن است. اگر این فشارها ادامه پیدا کند شاهد مهمترین نافرمانی مدنی علیه آمریکا در طول حیات این اتحادیه خواهیم بود و تا الان هم این اتفاق تا حدی افتاده است. به نظر می رسد که این مقابله با افزایش ناگهانی تعرفه صادرات تجاری اروپا به آمریکا نیز شدت گرفته است.
تا پیش از این، شاید بزرگترین فشار از سوی اروپاییها به آمریکا در جریان جنگ 2003 عراق بود که در نهایت در تصمیم اروپا (به جز بریتانیا) به عدم همراهی با آمریکا نمود داشت. اما بحث رویارویی مستقیم اروپا و آمریکا تاکنون در میان نبوده است. اما اینبار اروپا به سوی رویارویی با واشنگتن میرود. حتی کشوری مثل بریتانیا که پیوندهای راهبردیو ناگسستنی بیشتری نسبت به بقیه اروپاییان با آمریکا دارد نیز در این کارزار کم و بیش همراه بقیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. این رویارویی تا کنون در سطوح سیاسی خود را نشان داده و به نظر میرسد که باید به سمتی برود که در عرصه تبادلات اقتصادی، تجاری، بانکی و سرمایه گذاری که نیاز مبرم ایران است نیز نمود جدی پیدا کند.
به هرحال هر کشوری منافع خود را به ما ترجیح میدهد. در حال حاضر هم اروپا به دنبال منافع خود است؛ هنر ما باید این باشد که این منافع مشترک را شناسایی و بر آن تأکید کنیم. شیوه دستور دادن به اروپا راه به جایی نمیبرد، بلکه باید فصول مشترک را شناخت و بر اساس آن راهبر میان مدت و دراز مدت مشخص کرد. ولی قدرت و ثروت و عمق و دامنه نفور جهانی و لابی بدخواهان ایران در جهان مانع برآورده شدن آسان چنین نیتی است. خواست اتحادیه اروپا این است که تهدیدها و تحریمهای آمریکا نادیده گرفته شود؛ اما اینکه در دنیای زور و پول چقدر این خواست قابل انجام است باید صبر کرد و دید.
واقعیت این است که جلسه اخیر در بروکسل، قلب اتحادی اروپا، به درستی نشان داد که ایران باید به کارت اتحادیه اروپا در برخورد با آمریکا توجه جدیتری نشان دهد. به خصوص اینکه این موقعیت در طول تاریخ حیات این اتحادیه، گرچه صد در صد مطلوب نیست، اما بینظیر است.ایران البته نباید گزینه محتمل کوتاه آمدن اروپا از برجام را کاملا نادیده بگیرد. این اتفاقی است که به هرحال ممکن است یا به صورت رسمی و یا در عمل بیفتد. به هر روی، هیچ کشوری منافع خود را فدای منافع ایران نخواهد کرد. اما در حال حاضر مصلحت ایران در این است که با همراهی اتحادیه اروپا علیه لابیهای سعودی و اسرائیل و دولت آمریکا متحد شود.
بریتانیای جدا شده از اتحادیه اروپا، چه نقشی میتواند در راستای حفظ برجام بازی کند؟
بریتانیا تا این لحظه در خصوص توافق برجام مواضعی کاملاً منطبق با اتحادیه اروپا داشته که به نظر میرسدکه دست کم تا یکسال آینده نیز ادامه پیدا کند. بریتانیا در حال خارج شدن از اتحادیه اروپا است، اما از قاره اروپا جدا نشده و به دلیل مراودات گسترده تجاری،اقتصادی، سیاسی و امنیتی که با اعضای اتحادیه اروپا دارد و خواهد داشت و برجام و ماجرای تعرفههای تجاری با آمریکا نیز بخشهایی از این ماجرا است. البته لندن از طرف دیگر همین مراودات و مناسبات را در سطحی بسیار گسترده با آمریکا نیز دارد. این موقعیت به نظرم میتواند مورد استفاده ایران قرار گیرد چرا که لندن یک ویژگی جدیدی پیدا کرده است. اما به شرطی که ایران یک دیپلماسی مردم محور گسترده در بریتانیا ترتیب دهد و دولت آقای روحانی باید به این نوع از دیپلماسی روی بیاورد و دیپلماسی اقتصادی را گسترش دهد.
دیگر نکته مهم و شایان ذکر در این جا این است که دولت ایران باید از تلاش برای دولتی کردن دیپلماسی اقتصادی پرهیز کند، وگرنه همانطور که در دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، دولت ایران به غلط تلاش کرد تا دیپلماسی عمومی را دولتی کند و باعث بیاثر شدنش شد، دولتی شدن دیپلماسی اقتصادی هم طبق ساختار جدید اعلام شده در وزارت خارجه ایران، مسلما راه به جایی نخواهد برد.