تنگه هرمز؛ گلوگاهی زیر دم شیر

|
۱۳۹۷/۰۵/۰۶
|
۰۹:۵۳:۱۲
| کد خبر: ۷۳۴۱۹۸
تنگه هرمز؛ گلوگاهی زیر دم شیر
سعید محمدی - کارشناس اقتصادی

خلیج فارس قسمت عمده سواحل جنوبی ایران را در بر می گیرد. این منطقه دارای منابع متعدد انرژی و جذابیت های اقتصادی قابل توجهی است. ایران در خلیج فارس به دلیل دارا بودن موقعیت جغرافیایی، منابع بسیار غنی، دارا بودن جزایر مهم و استراتژیک و مهم تر از همه، تنگه هرمز به عنوان شاهراه مواصلاتی خلیج فارس و دریای عمان در میان کشورهای منطقه، جایگاه حیاتی و حساسی دارد. به سبب این موضوع، از گذشته تا کنون این منطقه مورد توجه کشورها و گروه های مختلفی بوده و هست.

زنجیره جزایر ایرانی مانند جزیره مینو، جزیره خور موسی، جزیره بونه، جزیره دارا، جزیره لاوان، هنگام، قشم، لارک، هرمز، تنب بزرگ، تنب کوچک، کیش، فرور بزرگ و کوچک، سیری و .... که در نزدیکی سه استان خوزستان، بوشهر و هرمزگان و در راستای مسیر حمل و نقل های دریایی قرار دارند عاملی برای تسلط ژئوپلتیک ایران بر خلیج فارس است.

تنگه هرمز یکی از مهمترین کریدورهای انرژی خاورمیانه و جهان است که بنابر آمارهای جهانی حدود 40 درصد نفت دنیا و بخش عظیمی از نفت 8 کشور صادرکننده نفت خلیج فارس از این آبراه راهبردی صادر می شود. در زمان کنونی بیشتر از 88 درصد نفت صادراتی عربستان، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر و به طور میانگین 97 درصد نفت کشورهای حوزه خلیج فارس از این آبراه عبور می کند. علاوه بر نفت، حدود 50 درصد سایر کالاهای مبادلاتی نیز از این تنگه عبور می کند.

با در نظر گرفتن موارد فوق الذکر، مسدود شدن تنگه هرمز بازار نفت را با کسری صادرات و عرضه 16 الی 20 میلیون بشکه ای مواجه خواهد کرد که باعث افزایش 5/2 برابری قیمت نفت شده و ارزش این کالای استراتژیک را به حدود بیش از 200 دلار در هر بشکه خواهد رساند.

با توجه به مناقشات چند هفته اخیر و تصمیمات یک جانبه امریکا مبنی بر تحریم فروش نفت ایران، مسئولین کشور اعلام کرده اند که در صورت وقوع این جریان، تنگه هرمز بر روی کلیه کشتی های عبوری بسته خواهد شد. این امر به صورت عملیاتی با استفاده از موشک های کروز، موشک های بالستیک و قایق های تندرو قابل اجرا است.

وجود تنش های چند سال اخیر خاورمیانه و امکان انسداد شریان حیاتی در گلوگاه تنگه هرمز، کشورهای حاشیه خلیج فارس را به ایجاد راه های جایگزینی برای انتقال نفت بوده واداشته است. برای مثال عربستان سعودی که کوشیده با راه اندازی خط لوله انتقال نفت از شرق به غرب بخشی از وابستگی خود به تنگه هرمز را کاهش دهد، کماکان برای بیش از 65 درصد حمل و نقل نفت و مبادلات خود به این کریدور وابسته است.

مهمترین خط لوله و تاسیسات عربستان راس التنوره در خلیج فارس و تاسیسات ینبوع در دریای سرخ است. این خط لوله که در اهمیت ژئوپلیتیک تنگه هرمز تاثیرگذار است، نفت را از سواحل شرقی خلیج فارس به سواحل غربی واقع در دریای سرخ انتقال می دهد. ظرفیت این خط لوله حدود 4 میلیون بشکه نفت در روز است.

عراق به دلیل عدم دارا بودن بنادر مناسب صادراتی در رودخانه اروند، بیشتر صادرات نفت خود را از خلیج فارس انجام می دهد. این میزان روزانه بالغ بر 4 میلیون بشکه می شود.

علاوه بر نفت، 50 درصد کالاهای مبادلاتی بخش عمده ای از تدارکات نظامی این کشور نیز از طریق تنگه هرمز عبور می کند.

تنگه هرمز حداقل دارای 110 کیلومتر طول و دارای عرضی برابر 35 کیلومتر در جنوب جزیره لارک و حدود 60 کیلومتر در سایر نواحی است. عمق این تنگه در نقاط مختلف از 35 الی 100 متر متغیر است. لذا نفتکش ها، کشتی های تجاری و باری و ناوهای هواپیمابر برای عبور از آن دارای محدودیت هستند.

آنچه مسلم است، اقدام به مسدود کردن تنگه هرمز قطعا آخرین راه حل مواجهه با تهدیدات و رویارویی های اتخاذ شده امریکا و شرکای منطقه ای اوست.

جمهوری اسلامی ایران، در برهه های زمانی مختلف نشان داده است که به دنبال بر هم زدن ثبات منطقه و جهان نبوده و بر اساس گفتگو و احترام متقابل به دنبال راه برون رفت از بن بست های این چنینی است. جدای از این مسئله که این امر امکان پذیر باشد یا خیر، موضوع اصلی در استفاده از چنین امکانی حق پاسخگویی و نشان دادن عکس العمل مناسب در مقابل زیاده خواهی های امریکا به رهبری ترامپ (رئیس جمهور آمریکا) است.

دکتر روحانی رئیس جمهور ایران، در جواب ترامپ صراحتا اعلام کرد: «راه صادرات نفت فقط تنگه هرمز نیست و بستن آن ساده ترین روش ممکن است ولی در عین حال روش های دیگری نیز وجود دارد.»

در نگاه اول می توان دریافت که قطعا روش های دیگری به منظور ایجاد اختلال در صادرات نفت و کالاهای عبوری از تنگه هرمز وجود دارد.

موضوع دیگری که می توان به آن اشاره کرد، بررسی امکان انجام مبادلات از طریق تنگه های دیگری غیر از تنگه استراتژیک هرمز است. این که آیا اساسا چنین تنگه ای وجود دارد یا خیر ؟ با یک بررسی اجمالی می توان پاسخ مثبت به این سوال داد. « دهانه اروند» یعنی نقطه تلاقی این رودخانه با خلیج فارس، دومین تنگه استراتژیک موجود در این منطقه که مرز قابل کشتیرانی بین ایران و عراق است و موقعیت جغرافیایی و راهبردی نسبتا مشابهی با تنگه هرمز دارد. عرض این تنگه حدود 500 الی 1000 متر و عمق آن بین 9 الی 15 متر است.

این موارد همگی مهر تاییدی بر سخنان ریاست جمهور می زند که در صورت بالا گرفتن مناقشات موجود، دست ایران به منظور بررسی موارد مختلف باز خواهد بود. این امر باعث اثر گذاری بر قیمت نفت در بالاترین حد ممکن و رسیدن آن تا مرز 260 دلار خواهد شد.

لذا می توان به این نتیجه رسید که قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی ایران در حوزه صادرات نفت از طریق تنگه هرمز و ادامه ثبات یا بی‌ثباتی تامین انرژی جهان بالاست و روحانی با تکیه بر این موضوعات، در چند روز اخیر اقدام به طرح این موضوع کرده است.

نظر شما