اگر آدام اسمیت احتمال می داد که روزی به مدد کارتهای الکترال، تاجر متناقض گویی بر اریکه ی کاخ سفید تکیه خواهد زد و سیاست را با خوی و خصلت تجارت پیشگی خود به بیراهه خواهد کشید.آن عبارت معروف خود را که
"دولت ،تاجر خوبی نیست "با این جمله تکمیل می کرد که "تاجر، هم دولت خوبی نیست. "
مرکانتلیستی که با خوی منفعت طلبانه ی خود بر هویت و نوامیس و اعتقادات جهان قیمت می نهد و با اتکا بر دلار،تصور می کندکه بیت المقدس را هم می توان خرید، مصداق بارز سخن آن فیلسوف معروف آلمانیست که گفته بود تاریخ، دوبار تکرار می شود ،یکبار بصورت تراژدی و بار دیگر به شکل کمدی و بازیگران آن نیز یکبار در قامت قهرمان ظاهر می شوند و بار دیگر به شکل یک دلقک.
در حالی که فروشندگان هویت کعبه و سیه ماران خفته بر روی دلارهای نفتی در ریاض برای دونالد ترامپ ،ضیافت رقص شمشیر تدارک می بینند و از هیچ چیزی به اندازه ی هرج و مرج و ایرانیزه شدن ایران راضی و خوشحال نیستند،باید بدانند ملتی با تاریخ هزاران ساله در مقابل این یاوه سراییها و یاوه بازیها خم به ابرو نمی آورد .
با سرنوشتی که در مجامع جهانی سازمان ملل و شورای امنیت و ... برای آن گوساله های سامری اسرائیلی و امریکایی رقم زده شد بهتر است بعد از این، سناریو ها ی مضحک ترامپ و نتانیاهو و ... به جای طرح در چنان مجامعی به" لورل هاردی" تحویل شود تا دنیا اندکی بیشتر بر آنها بخندد .
آنهایی که دلارهای نفتی خود را زینت آن یال و کوپال آمریکایی کرده اند،جا دارد برای یکبار هم شده از خود بپرسندکه گاو زرینشان، بانک زد آخر چه گفت که آنها را آن همه رغبت شکفت ؟!
بعد از سالها کوه امریکا، موش زاییده و مشاوران کاخ سفید دل به دریوزگانی بسته اند که دستشان به خون هزاران نفر از مردم این سرزمین آلوده است.چنین حماقتی، کالاییست که فقط در جعبه ی نادانی دونالد ترامپ و اطرافیان او پیدا می شود.
مشاوران دونالد ترامپ اگر لحظه ای از بنگ و افیون فراغت می جستند در می یافتند که حتی ناراضی ترین و منتقد ترین ایرانی داخل و خارج از کشور ایران، سگ ایران را هم با آن عجوزه ی متوهم شوهر گم کرده عوض نمی کند که سالها در قیمومیت صدام عراقی زیسته و اکنون کارش به تحت الحمایگی جان بولتون و نتانیاهو و ...کشیده است.
در این میان کار خیالبافان منطقه ای عجب است که چشم به روزهای آتی در به صفر رسیدن صادرات نفت ایران دوخته اند .
گیریم که نه روحانی از تنگه ی هرمز و ...سخن گفته است و نه سبز پوشان مستقر - که در انتظارند کسی پا روی دمشان بگذارد تا خشتکش را روی سرش بکشند - فعلا لام تا کام حرفی نزده اند، آیا ریاض نشینان و امارات نشینان و دلالان آنها مغز کدام حیوان را خورده اند که تصور می کنند هیچ کشتی نفتکش ایران از تنگه ی هرمز عبور نخواهد کرد و آنوقت در صد کیلومتری ایران، چراغ دفاتر تجاری برج خلیفه به همان روشنایی و چراغانی خواهد سوخت که اکنون می سوزد و به قول خواجه ی شیراز، چگونه در وهم و خیال باطلشان گنجیده است که می، خورند حریفان و ما نظاره کنیم ؟!