
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، جواد طوسی منتقد و نویسنده سینما با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش درباره نمایش «خانه برنارد آلبا» به کارگردانی علی رفیعی یادداشتی را منتشر کرد.
متن از یادداشت به شرح زیر است:
تراژدی تاریخی
جواد طوسی
طی سالهای دور و نزدیک، نام دکتر علی رفیعی همواره عامل مجابکننده برای جدی گرفتن یک اجرای نمایشی بوده است. او چه در خانه اصلی خود تئاتر و چه در حضور محدودش در سینما، نشان داده که چقدر برای کاری که در گستره فرهنگ این سرزمین میکند و همچنین مخاطب مورد نظرش ارزش قائل است. این انضباط و شور و شیدایی وصفنشدنی که گویی سن و سال نمیشناسد و این قدرت انتخاب و خلاقیت و نوآوری و نگاه زمانهشناسانه عمیق و در عین حال جسورانه که نشان از نوعی مسوولیت اجتماعی روشنبینانه دارد، هویت عینی و تشخصیافته هنرمند گزیدهکاریست که باج نمیدهد و تجربه در فرم را همخوان با جامعه ملتهب پیرامونش جلو میبرد. نمایش «خانه برنارد آلبا» که مدتی است در تالار وحدت روی صحنه رفته، یکی از سهگانه معروف روستایی فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامهنویس و... معروف اسپانیایی (در کنار عروسی خون و یرما)ست. دکتر رفیعی قبلا «عروسی خون» را در سال 1377 و «یرما» را در سال 1392 روی صحنه برد. در آثار نمایشی و دو فیلم سینمایی او (ماهیها عاشق میشوند و آقایوسف) با چند مضمون مشترک از جمله عشق و مرگ، قدرت، خشونت، مواجهه و درگیر شدن با تاریخ سروکار داریم. با دقیق شدن در این مجموعه آثار به این نکته پی میبریم که دکتر رفیعی همواره از مضمونگرایی صرف که به بیانیه صادر کردن و بازی افراطی با کلام تبدیل شود، پرهیز میکند. اگر مضمون را در نقطه دید ذهنی او نوعی دغدغه مشترک و مداوم بدانیم، به قول خودش کلام باید ما به ازای تصویریاش را روی صحنه پیدا کند. به همین جهت و با توجه به بخشی از تحصیلات دانشگاهی علی رفیعی در حوزه جامعهشناسی، با یک شیوه عملی و اجرایی متفاوت در کلیت آثار او روبهرو هستیم. در هیچ یک از آثار دکتر رفیعی، نگاه خنثی و انتزاعی و بریده از جامعه و طبقهبندیهای مرسوم آن نمیبینید. او آن قدر به کارش اشراف و تسلط دارد که میتواند از شخصیترین مفاهیم، به یک نگرش معترضانه و حقطلبانه اجتماعی برسد. از این منظر، فقدان یا اسارت عشق در کانون یک خانواده سنتی که قیود و رفتار مستبدانه از سوی ما در این جمع یعنی برنارد آلبا (بعد از مرگ پدر خانواده) معنا و تفسیر و دیکته میشود، میتواند زمینهساز خشونت، حسدورزی و تراژدی شود. دکتر رفیعی این هوشمندی و زمانهشناسی را دارد که با انتخاب چنین متنی، سرزمین فاقد عشق که همه در و پنجرهها را به روی خود بسته مورد آسیبشناسی قرار دهد و در کانون تراژدی، آرزومند بازگشت عشق به چنین جامعهای باشد
در کنار نقطه پر رنگ عشق در نمایش های 《 عروسی خون》، 《رومئو و ژولیت》 ، 《در مصر برف نمی بارد》 و 《 خانه برنارد البا》، متقابلا نمایش و جولاندهی قدرت را در نمایش های 《 شازده احتجاب》 ، 《شکار روباه》و 《خاطرات جامه دار از زندگی و مرگ میرزا تقی خان امیرکبیر》و وجه دیگری از نمایش 《خانه برنارد البا》 می بینیم. با در نظر گرفتن دیگر مولفه های کاری دکتر علی رفیعی همچون تسلط تصویر بر سایر عوامل که شکلی از 《 تئاتر تصویری》 را با امضای او پایه ریزی کرده و نیز اهمیت نور و رنگ و طراحی صحنه و بازی ها به عنوان نقطه مکمل مضمون در اجرای اخیر 《خانه برنارد البا》 همه این نشانه ها را به وضوح می توان دید. توجه کنیم غالب رنگسیاه از سوی برنارد البا و خدمه اش و اقدام فردی و جسورانه "اده لا" در به رخ کشیده شدن رنگقرمز در این سیاهراه و یا کنتراست رنگسفید(از نظر مفهومی) در چند پرده از نمایش. همچنین ارجاع می دهم به در های بسته شده در پس زمینه سن (قاب) که گاه کلام بر ان غالب می شود و گاه باز شدن دری در ان میان ، طبیعت بکر و نوروز زیبایی را در معرض دید ما قرار می دهد. شاید بتوان گفت اجرا های تئاتری دکتر رفیعی پیوند درستی با سینما و عناصر اصلی ان (از جمله ترکیب بندی قاب) دارد. موسیقی نیز در این مجموعه نقش اساسی در توضیح و تشریح موقعیت و مفاهیم مضمون کار دارد . گاه به حس امیخته با سوء ظن دامن می زند.گاه وقوع حادثه را اخطار می دهد و گاه با تراژدی همنوایی می کند. نکته قابل ذکر دیگر اینکه 《فرم 》به عنوان یک مشخصه ی محوری در اثار دکتر رفیعی، موجودیت خود را از پیوند و همراهی همه این عناصر اخذ می کند.شخصا معتقدم دو پرده در اواسط اجرا بیش از حد بر روزمرگی دختران برنارد البا و سرخوشی های شان اختصاص دارد و تا حدودی نمایش را از ریتم می اندازد .
ولی مجموعا 《خانه برنارد البا》در عین حال که تریلوژی لورکا را در کارنامه هنری علی رفیعی کامل می کند ، الگوی مناسب و متفاوتی از جسارت در نو اوری و کار خلاقانه و تلفیق هنرمندانه فرم و محتوا برای تداوم نمایش یک تراژدی تاریخی _ظاهرا_پایان نا پذیر است. در این اشفته بازار فرهنگی که رنگ و بوی کاسبکارانه نیز به خود گرفته است ، باید قدردان دکتر علی رفیعی و تلاش های فردی و صادقانه اش در مقام یک روشنفکر واقعی و گروه دلسوز و وفادارش باشیم .